آموزش الگوهای کندل استیک در تحلیل تکنیکال (Candle Stick)
آموزش الگوهای کندل استیک در تحلیل تکنیکال (Candle Stick)
کندل استیک در تحلیل تکنیکال یکی از روش های کاربردی برای شناسایی روند سهم در بورس می باشد. کندل استیک (Candle Stick) مزیتهای فراوانی دارد به همین دلیل مورد استقبال بسیاری از تکنیکالیست ها قرار گرفته است. با استفاده از الگوهای کندل استیک در تحلیل تکنیکال به راحتی می توان روند صعودی یا نزولی یک سهم در بورس را مشخص نمود. تمامی معامله گران در بازارهای مالی و بورس حتما می بایست برای سرمایه گذاری در بورس از الگوهای کندل استیک در تحلیل تکنیکال استفاده کنند.
خیلی از معامله گران از االگوهای کندل استیک استفاده زیادی نمی کنند و اعتقادی هم به استفاده از این الگوها ندارند. ولی این یک اشتباه بسیار بزرگ است و پیشنهاد می کنم حتما از الگوهای کندل استیک برای تحلیل بازار بورس استفاده ببرید تا بدون شک نتایج شگفت انگیز آن را ببینید.
در این مقاله انواع الگوهای کندل استیک در تحلیل تکنیکال همراه با الگوی تصویری کندل استیک ها گفته شده است. به تمام تحلیل گران تکنیکالیست در بورس پیشنهاد می کنم حتما این مقاله کاربردی در مورد تحلیل تکنیکال و کندل استیک های ژاپنی را حتما مطالعه کنند.
آشنایی با الگوهای تک کندلی
همانطور که در مقاله اول در مورد مبانی آشنایی با الگوهای شمعی گفتیم، در این مقاله قصد دارید بهصورت جزئیتر به معرفی انواع الگوهای تک کندلی بپردازیم و در مورد کاربرد هرکدام صحبت کنیم. کندل استیکها به نوعی زبان صحبتکردن با نمودار هستند. فارق از اینکه در چه بازاری فعال هستید، انواع الگوهای Candlestick آشنایی و قدرت تحلیل کندل استیک از مهمترین مهارتها برای فعالیت در بازارهای مالی است.
الگوهای شمعی در بر اساس شکل ظاهری خود، در ستههای مختلفی تقسیم بندی میشوند. برخی از آنها نشان از قدرت و برخی نشان از ضعف بازار دارند. از طریق برخی از آنها میتوان نقاط برگشتی بازار را پیدا کرد و برخی دیگر قدرت شکستن سطوح کلیدی را دارند. همانطور که چندین بار گفته شد، الگوهای شمعی بهنوعی زبان بازار هستند و میتوانند با تحلیلگر صحبت کنند. با ما همراه باشید تا در ادامه به شناخت انواع آنها بپردازیم.
الگوهای تک کندلی
برخی کندلها به تنهایی دارای معنی هستند، نیازی نیست تا آنها در کنار یکدیگر معنی پیدا کنند. الگوهای تک کندلی بسیار معتبر هستند و مزیت مهم آنها این است که بسیار زودتر از الگوهای دیگر به تحلیلگر هشدار اتفاقات بازار را میدهند. آگاهی از این الگوها از الزامات یک تحلیلگر است.
الگوی مارابزو (Marubozu)
اگرچه استیو نیسون الگوهای کندلی را به دنیا معرفی کرد، اما باتوجه به ماهیت ژاپنی آنها برخی از اسامی ژاپنی را برای کندلها حفظ کرد. مارابوزو در زبان ژاپنی به معنی “سر تراشیده شده” است و هدف از این نوع نامگذاری این است که کندلهای مارابوزو فاقد سایه یا شادو است. مارابوزو نوعی از الگوهای تک کندلی است. ماروبزو ها کندلهایی هستند با بدنهی کشیده و قدرتمند، معمولا سایه ندارند و اگر سایهای هم داشته باشند بسیار کوچک و قابل اغماض است.
این کندلها نشان از قدرت روند (چه در جهت صعود باشد چه نزول) دارند. همچنین معمولا با حجم معاملات بالا همراه بوده و قدرت شکستن سطوح کلیدی بازار را دارند. اقلب شکستهایی با این نوع کندلها همراه هستند معتبر بوده و بازار تمایل به ادامه روند از خود نشان میدهد.
الگوی پین بار (Pinbar)
پین بار، یکی از معروفترین و پرکاربردترین الگوهای تک کندلی است. معمولا این الگو در انتهای قلهها و درههای نمودار پدید میاید و نشان از برگشت بازار دارد( حتی به صورت کوتاه مدتی). این الگو متشکل از یک بدنه کوچه و یک سایه بلند در جهت روند است. معمولا در قلهها سایه به سمت بالا و در درهها سایه به سمت پایین است. وجود سایه نشان از ضعف در روند و پس زده شدن قیمت است، همین امر میتواند باعث تغییر جهت بازار شود. به این نوع الگوها، الگوی برگشتی نیز میگویند.
نکاتی در مورد معامله با پینبارها
معامله با پین بارها بسیار معمول و محبوب است. اگر شما نیز قصد معامله با الگوی پین بار را دارید لازم است نکات مهمی در باره آن بدانید.
- همهی پین بارها ارزش معامله ندارند، بسیار حائز اهمیت است که این الگو نزدیک سطوح کلیدی بازار تشکیل شود. بهعنوان مثال بالای حمایتهای کلیدی و زیر مقاومتهای اصلی.
- معمولا در کفها پین بارهای سبز و در سقفهای قیمتی پین بارهای قرمز اعتبار بیشتری دارند.
- معاملهگران مبتدی بهتر است تنها در جهت روند اصلی وارد معامله بشوند.
- منتظر کندل تایید ماندن نیز بسیار به کاهش ریسک معاملات کمک میکند.
الگوی فرفره (Spinning Top)
الگوی فرفره از دیگر الگوهای تک کندلی با ماهیتی برگشتی است. کاربرد این الگو چیزی شبیه به پین بار است. فرفره معمولا در کف و سقفهای قیمتی به وجود میاید و نشان از برگشت بازار دارد. در صورتی که یک الگوی فرفره و پین بار در کنار یکدیگر دیده شوند، بسیار به اعتبار آن میافزاید.
این الگو از نظر ظاهری متشکل از دو سایه بالا و پایین و یک بدنه کوچک است. سایهها معمولا باهم برابر و بهصورت متقارن قرار دارند.
تمامی الگوهای کندلی در صورتی که اطراف نواحی کلیدی بازار باشند، به مراتب معتبرتر هستند.
الگوی دوجی(Doji)
الگوی دوجی که بازهم برگفته از کلمهای ژاپنی است در دسته الگوهای تک کندلی قرار میگیرد. کندلهای دوجی فاقد بدنه هستند، به این معنی که قیمت باز و بسته شدن آنها یک قیمت است. معمولا آنها به شکل یک + تشکیل میشوند، گاهی اوقات هم میتوانند سایه بلند داشته باشد اما چیزی که اهمیت دارد عدم وجود بدنه در کندل است.
الگوهای دوجی نشان از برابری قدرت خریدار و فروشنده دارد که به طبع آن سردرگمی در روند بازار به وجود میاید. معمولا به تنهایی از کندلهای دوجی برای معامله استفاده نمیشود، اما میتوان از آن برای تشخیص کفهای قیمتی و تثبیت قیمت استفاده کرد.
جمعبندی
الگوهای تک کندلی در عین حال که پایهی شناسایی کندل استیکها هستند، بسیار پرکابرد بوده و آگاهی از آنها الزامی است. به کمک کندل شناسی ریسک معاملات کاهش پیدا کرده و بازدهی افزایش پیدا میکند. از ترکیب الگوهای گفته شده میتوان به پترنهای چند کندلی رسید، اما قبل از آن، شناخت و بدست آوردن درک عمیق از الگوهای تک کندلی الزامی است.
آموزش کامل ۱۵ الگوی معروف نمودار شمعی در تحلیل تکنیکال
نمودارهای شمعی (Candlesticks) یکی از رایجترین ابزارهای تحلیل تکنیکال، برای بررسی الگوها و روندهای قیمتی است. این نمودارها قرنهاست که برای شناسایی و پیشبینی الگوهای قیمتی مورد استفاده معامله گران و سرمایهگذاران قرار میگیرد. در ادامه میتوانید با برخی از مهمترین و مشهورترین الگوهای نمودار شمعی آشنا شده و در تحلیل تکنیکال خود از آنها کمک بگیرید.
چگونه از الگوهای نمودار شمعی استفاده کنیم؟
در واقع الگوهای شمعی بیشماری وجود دارد که معامله گران میتوانند به کمک آنها، ناحیههای موردنظر خود را در یک نمودار شناسایی کرده و درباره آینده آن تصمیمگیری کنند. از این موارد میتوان برای معاملات روزانه، معاملات نوسان گیری (Swing) و حتی معاملات بلندمدت استفاده کرد. در حالی که برخی از الگوهای شمعی ممکن است نقطهنظر و دیدگاهی در مورد تعادل بین خریداران و فروشندگان ارائه دهند، برخی دیگر از این الگوها ممکن است نشاندهنده تغییر یا ادامه روند و یا عدم تصمیمگیری باشند.
باید توجه داشت که الگوهای شمعی تنها معیار و سیگنال خریدوفروش نیستند. در عوض از آنها به عنوان راهی برای بررسی ساختار بازار و یافتن نشانهای بالقوه از یک فرصت پیش رو استفاده میشود. به همین ترتیب، بررسی الگوها همیشه مفید است.چراکه نشانههای گستردهتر در فضای بازار و سایر عوامل بازار، میتواند در این الگوها نمود پیدا کند.
به طور خلاصه، مانند سایر ابزار تجزیهوتحلیل بازار، الگوهای شمعی نیز در ترکیب با دیگر روشها و تکنیکها، کاربرد دارند. این تکنیکها ممکن است شامل روش ویکوف (Wyckoff Method)، نظریه امواج الیوت و نظریه داو باشد. همچنین اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال، مانند خطوط روند ، میانگین متحرک ، شاخص مقاومت نسبی (RSI) ، استوکاستیک RSI، باندهای بولینگر ، ابر ایچیموکو ، Parabolic SAR یا MACD نیز در این مسئله کاربرد دارند.
مشهورترین الگوهای نمودار شمعی
الف – الگوهای بازگشت صعودی
چکش (Hammer)
شکل این الگو، به صورت شمعی است که دم یا فتیله آن در سمت پایین تشکیلشده است و اندازه این فتیله حداقل دو برابر بدنه اصلی شمع است. تصویر این شمع به خوبی شکل چکش را تداعی میکند.
چکش نشان میدهد که اگرچه فشار فروش در این بخش زیاد بوده است، اما بازار گاوی یا صعودی قدرتمند ظاهرشده است و توانسته بر این حجم بالای فروش غلبه کند. بهطورکلی چکش را به عنوان نشانه تغییر بازار می دانند. چکش میتواند به رنگ قرمز یا سبز باشد، اما چکشهای سبز نشاندهنده قدرت بیشتر بازار گاوی از بازار خرسی است، در نتیجه میتوان نتیجه گرفت تمایل بازار به صعود قیمت است.
چکش وارونه
این الگو که به نام چکش معکوس نیز شناخته میشود، دقیقاً مانند الگو چکش است. اما فتیله بلند آن در قسمت بالای بدنه تشکیل میشود. درست مانند الگوی چکش، اندازه فتیله بالایی باید حداقل دو برابر خود بدنه شمع باشد.
یک چکش وارونه در کف روند نزولی رخ انواع الگوهای Candlestick داده و میتواند نشاندهنده یک برگشت بالقوه به سمت بالا و تغییر جهت روند باشد. فتیله بالایی تشکیلشده در شمع نشان میدهد که اگرچه فروشندگان تلاش کردهاند قیمت نزدیک به قیمت شروع، بسته شود اما قیمت از مسیر حرکتی نزولی درآمده است. بهاینترتیب، چکش وارونه ممکن است نشاندهنده این باشد که خریداران بهزودی کنترل بازار را به دست میگیرند.
سه سرباز سفید
الگوی سه سرباز سفید از سه شمع سبز متوالی تشکیل میشود، هر یک از آنها در بدنه شمع قبلی باز میشوند و در سطحی بالاتر از حد شمع قبلی خود بسته میشوند.
به طور ایده آل، در این شمعها نباید فتیلههای بلند به سمت پایین تشکیل شود. در این صورت سه سرباز سفید به معنای فشار خرید مداوم و نهایتاً افزایش قیمت است. البته از اندازه شمعها و اندازه فتیلهها میتوان بازار را قضاوت کرد و پی بهاحتمال ادامه حرکت یا اصلاح احتمالی قیمت برد.
هارامی صعودی
الگوی هارامی صعودی، تشکیلشده از یک شمع قرمز بلند است که به دنبال آن یک شمع سبز کوچکتر تشکیل میشود و همچنین شمع سبز کاملاً در انواع الگوهای Candlestick بدنه شمع قرمز جا میشود.
هارامی صعودی میتواند طی دو یا چند روز آشکار شود و این الگویی است که نشان میدهد نیروی فروش در حال کند شدن است و احتمالاً فروش بهزودی پایان یابد.
ب – الگوهای وارونه نزولی
مرد به دار آویخته (Hanging Man)
الگوی مرد دار آویخته تقریباً معادل نزولی الگوی چکش است. بهطورمعمول در انتهای یک روند صعودی شمعی با بدنهای کوچک در بالای شمع و فتیلهای بلند، به سمت پایین (شبیه واژه انگلیسی T) شکل میگیرد.
فتیله به سمت پایین نشاندهنده آن است که فروش زیادی در جریان بوده است، اما با این وجود خریداران موفق شدند کنترل قیمت را پس بگیرند و قیمت را بالاتر ببرند. باید در نظر داشت، پس از یک روند قیمتی صعودی طولانیمدت، فروش اینچنینی، ممکن است به عنوان هشداری مبنی بر اینکه خریداران بهزودی کنترل بازار را از دست میدهند و روند نزولی آغاز میشود؛ تلقی شود.
ستاره دنبالهدار
الگوی ستاره دنبالهدار نوعی از شمعها است که دارای یک فتیله بلند در قسمت بالایی و گاهی هم دارای یک فتیله کوچک در بخش پایین است. البته گاهی فتیله کوچک پایینی تشکیل نمیشود. بدنه شمع در اندازهای کوچک است و معمولاً در نزدیکی سطح پایینی شمع تشکیل میشود. ستاره دنبالهدار شکلی مشابه چکش وارونه دارد اما برخلاف چکش وارونه، در پایان یک روند صعودی تشکیل میشود.
این الگو نشان میدهد که بازار به بالاترین سطح رسیده است اما پسازآن فروشندگان کنترل را در دست گرفته و قیمت را به پایین نزول دادهاند. برخی از معامله گران ترجیح میدهند تا چند شمع بعدی هم برای تائید الگو تشکیل شود، سپس تغییر روند برایشان ثابتشده و بر اساس آن تصمیمگیری میکنند.
سه کلاغ سیاه (Three black crows)
الگوی سه کلاغ سیاه از سه شمع قرمز متوالی ساختهشده است که هر یک از آنها در راستای بدنه شمع قبلی باز یا آغاز میشوند و در سطحی پایینتر از سطح شمع قبلی بسته میشوند.
این الگو معادل نزولی سه سرباز سفید است. در حالت ایده آل، این شمعها نباید دارای فتیلههای بلند به سمت بالا باشند. از اندازه شمعها و طول فتیلهها میتوان برای قضاوت در مورد ادامه استفاده کرد و پی بهاحتمال ادامه حرکت یا اصلاح احتمالی قیمت برد.
هارامی نزولی
هارامی نزولی یک شمع به رنگ سبز و بلند است و به دنبال آن یک شمع قرمز کوچکتر تشکیل میشود و همچنین شمع قرمز کاملاً در بدنه شمع سبز جا میشود.
هارامی نزولی میتواند طی دو یا چند روز آشکار شود و این الگویی است که نشان میدهد نیروی خرید در حال کند شدن است و معمولاً در پایان یک روند نزولی آشکار میشود.
پوشش ابر سیاه (Dark cloud cover)
الگوی پوشش ابر سیاه از یک شمع قرمز تشکیلشده است که در بالای یک شمع سبز قبلی خود باز میشود اما این شمع، در زیر نقطه میانی شمع قبلی خود بسته میشود.
اغلب این الگو میتواند با حجم زیاد همراه بشود، که نشاندهنده آن است که حرکت ممکن است از روند صعودی به روند نزولی تغییر جهت دهد. معامله گران برای تائید این موضوع ممکن است منتظر شمع قرمز سوم در الگو شوند.
پ – الگوهای ادامهدار
الگو سهگانه صعودی(Rising three methods)
این الگو در یک روند صعودی اتفاق میافتد، جایی که سه شمع قرمز متوالی با بدنههایی کوچک در روند صعودی به دنبال یکدیگر در نمودار ظاهر میشوند. در حالتی ایده آل، شمعهای قرمز نباید محدوده شمع قبلی خود را نقض کنند.
ادامهدار بودن این روند با ظاهر شدن یک شمع سبز با بدنهای بلند تائید میشود، که نشاندهنده آن است که گاوها دوباره کنترل روند را در دست گرفته اند و روند صعودی ادامه دارد.
الگو سهگانه نزولی (Falling three methods)
این الگو نقطه عکس الگو سهگانه صعودی است و نشاندهنده آن است که ادامه حرکت به سوی روند نزولی است.
دوجی (Doji)
الگو دوجی زمانی تشکیل میشود که نقطه باز شدن و بسته شدن یک شمع یکسان باشد (یا بسیار نزدیک به یکدیگر باشد). قیمت میتواند به سمت بالا یا پایین نقطه باز شدن شمع حرکت کند اما در نهایت در نقطه باز شدن قیمت یا نزدیک آن بسته میشود. بهاینترتیب،از یک الگو دوجی میتوان بلاتکلیفی بین نیروهای خریدوفروش را مشاهده کرد.
در این الگو، بسته به جایی که خط(Line) باز شدن/بسته شدن شمع اتفاق میافتد ، میتوان دوجی را به شکلهای زیر تفسیر کرد:
۱- دوجی سنگ قبر(Gravestone Doji) :
شمع وارونه نزولی که از یک فتیله بلند در قسمت بالایی تشکیلشده و نقطه باز شدن و بسته شدن شمع نزدیک پایین شمع ظاهر میشود.
۲ – دوجی پا بلند (Long-legged Doji) :
شمع بلاتکلیف که دارای دو فتیله هم در قسمت پایین و هم در قسمت بالای شمع است و نقطه باز شدن و بسته شدن شمع هم نزدیک به نقطه میانی ظاهر میشود.
۳- دوجی سنجاقک (Dragonfly Doji) :
الگویی است که بسته به شرایط هم میتواند صعودی باشد و هم نزولی. این الگو از یک فتیله بلند به سمت پایین ساختهشده است و نقطه باز شدن و بسته شدن قیمت هم در نزدیکی سطح بالای شمع نمایان میشود.
طبق تعریف اولیه دوجی؛ نقطه باز و بسته شدن شمع باید دقیقاً یکسان باشد اما اگر این نقطه دقیقاً یکسان نباشد اما بسیار به هم نزدیک باشند چه؟ در این حالت با کندل اسپینینگ تاپ (spinning top) مواجهیم. ازآنجاییکه بازار رمزارزها میتواند بسیار بیثبات باشد ، یک دوجی دقیق خیلی نادر رخ میدهد. بهاینترتیب اغلب ازاسپینینگ تاپ به جای دوجی استفاده میشود.
سخن پایانی
حتی اگر قصد استفاده از الگوهای شمعی را نداشته باشید، آشنایی حداقلی با آنها برای هر معاملهگری ضروری است.
علاوه بر این استفاده بدون هیچ ابزار دیگری از آنها نیز بههیچعنوان توصیه نمیشود. آنها میتوانند بدون شک برای تجزیهوتحلیل بازارها مفید باشند، اما فراموش نکنید که بر اساس هیچ اصول علمی یا قانونیای نبوده و تنها نقش بصری نیروهای خریدوفروش هستند.
کندل استیک چیست؟ مبانی شناخت الگوهای شمعی
وقتی صحبت از تحلیل تکنیکال میشود، یکی از مهمترین مباحثی که به میان میآید شناخت و توانایی خواندن کندل استیک یا الگوهای شمعی است. الگوهای شمعی، شکلی از نمایش تغییرات قیمتی در بازار است که چیدمان آنها در کنار هم نمودار کل قیمتی را به وجود میاورد. به دلیل شباهت شکل ظاهری الگوها به شمعدان، به آنها الگوهای کندلی یا شمعی میگویند.
اطلاعات کندل استیکها، تنها محدود به تغییرات قیمتی نمیشود. بلکه با نگاهی عمیقتر میتوان احساسات معاملهگران، روان شناسی بازار و حتی تحرکات سرمایهگذاران کلان را بررسی و پیشبینی کرد. با ترکیب الگوهای شمعی و سطوح عرضه و تقاضا کلاسیک در نمودار، سبک جدیدی برای تحلیل تکنیکال بهوجود آمد بهنام پرایس آکشن، تحلیلگران بسیاری بر این باور هستند که پرایس اکشن کاملترین شیوه تحلیل نمودار در بازارهای مالی است.
بررسی انواع نمودار در تحلیل تکنیکال
علاوه بر نمودارهای شمعی، انواع الگوهای Candlestick انواع دیگری از نمایش نمودارها وجود دارد. هرچند اغلب تحلیلگران استفاده از نمودار شمعی را ترجیح میدهند اما شکلهای دیگر نیز درجایگاه خود میتوانند کاربردی باشند. در ادامه به توضیح مختصری از این نمودارها میپردازیم.
نمودار خطی(Line chart)
نمودار خطی، سادهترین حالت نمایش تغییرات قیمتی یک دارایی است. این نمودار تنها با ثبت اطلاعات نهایی قیمت در یک بازه زمانی، تشکیل میشود. بههمین دلیل سایههای بلندی که در نمودارهای کندلی ایجاد میشود در حالت خطی وجود ندارد. یکی از مهمترین کاربردهای نمودار خطی پیدا کردن سطوح دقیق عرضه و تقاضا، خط روندها و همچنین نقاط برگشت بازار است. هرچند در نمودار کندلی نیز به راحتی میتوان این محدودهها را پیدا کرد.
کاربرد دیگر بررسی نمودار خطی، کمک به بهتر دیدن واگرایی نمودار با اوسیلاتورها از جمله RSI است. از آنجایی که RSI بهصورت پیشفرض خطی نمایشداده میشود. مقایسه آن با نمودار خطی قیمت نیز به بهتر پیدا کردن واگراییها بسیار کمک خواهد کرد.
نمودار میلهای (Bar chart)
نمودار میلهای، کمی نسبت به حالت خطی کاملتر است. این نوع نمودارها از یک خط باریک عمودی تشکیل شده و اطلاعاتی از قبلیل قیمت باز شدن، بسته شدن، بیشینه و کمینه قیمت را نشان میدهد. خط کوتاهی که در سمت چت میله وجود دارد قیمت باز شدن و خطی که در طرف راست آن تشکیل میشود، قیمت بسته شدن میله است. این نوع نمودر از نظر نمایش اطلاعات اصلی با کندل استیکها برابری میکند. اما اطلاعاتی از قبیل نقاط برگشت بازار، بررسی اعتبار شکست سطوح، قدرت نسبی معاملهگران و مواردی از این قبیل در آنها دیده نمیشود.
نمودار شمعی (Candle stick chart)
میتوان گفت نمودارهای شمعی، کاملترین نوع نمایش تغییرات قیمتی است. کندل استیکها بسته به نوع شکلگیری آنها انواع مختلفی دارند که هرکدام از آنها نشاندهنده اوضاع فعلی بازار است. رمزگشایی کندلها یکی از مهمترین مباحثی است که یک تحلیلگر باید به آن تسلط داشته باشد. در واقع اگر زبان کندلها یاد بگیرید میتوانید به سادگی بازار را تحلیلکرده و حتی از اوضاع روانی پشت تغییر قیمت آگاه شوید.
الگوهای شمعی بهطورکلی اطلاعاتی مانند، قیمت باز شدن، قیمت بسته شدن، بالاترین و پایینترین حد قیمت را نمایش میدهد.
تاریخچه کندل استیکها
الگوهای شمعی، توسط معاملهگران ژاپنی ساخته شده است. آنها سالها پیش حتی در سال ۱۶۰۰ میلادی به واسطه کندلها سعی بر پیشبینی قیمت در معاملات برنج میکردند. این علم تا سالیان در نزد معاملهگران ژاپنی ماند تا اینکه در سال ۱۹۹۰ توسط استیو نیسون، بعد سالها تحقیق، مطالعه و شناسایی آنها وارد بازارهای مالی جهانی شد. او برای اولین بار درکتابی به همین نام به معرفی کندل استیکها پرداخت، برای هرکدام نامی انتخاب کرد و مفاهیم آنهارا به فعالان بازارهای مالی شناساند.
چگونگی خواندن یک الگوی شمعی
یک کندل استیک بهطور معمول از چند عضو تشکیل میشود. یک بدنه کندل یا Real body و ۲ سایه Shadow. سایهها چه بالای کندل وجود داشته باشند چه پایین نشان دهنده نوسانات قیمتی است. بدین شکل که بازار این قیمتها را در یک بازه زمانی خاص دیده است اما موفق به تثبیت نشده و به جهت دیگری برگشته است. همانطور که در عکس زیر نشان داده شده است، کندل از قیمت ۱۰۰ دلار باز شده، دامنه نوسانات به ۸۰ دلار انواع الگوهای Candlestick و همینطور ۱۵۰ دلار رسیده اما قیمت بسته شدن آن ۱۳۰ دلار است.
در حالت پیشفرض کندلهای صعودی به زنگ سبز و نزولی به رنگ قرمز هستند. اما تحلیلگران به خواست خود میتوانند رنگ آنها را تغییر دهند. همچنین کندلهای صعودی از پایین باز شده و به سمت بالا حرکت میکنند، اما نقطه باز شدن کندلهای نزولی در بالا قرار داشته و به سمت پایین حرکت میکنند.
مقدمهای بر شناخت الگوهای کندلی
الگویهای شمعی بسته به نقاط باز و بسته شدن آنها، شکل سایهها و درنهایت ظاهر آنها به دستههای مختلفی تقسیم میشوند. هرکدام از آنها مفهوم خاصی را ارائه میدهند. در صورتی که تحلیلگر به زبان کندلها آشنا باشد میتواند تمامی حالات بازار را بررسی کرده و مسیر آینده آن را پیشبینی کند. گویی کندلها همواره در حال صحبتکردن با تحلیلگر هستند.
الگوهای کندلی میتوانند ضعف، قدرت، سردرگمی، نقاط کلیدی و نقاط برگشت بازار را نمایش دهند. این الگوها نه تنها به صورت تنها دارای مفهوم هستند، بلکه از کنار هم قرار گرفتن چندین کندل نیز میتواند اطلاعاتی از بازار استخراج کرد. الگوهای تک کندلی، دو کندلی، سه کندلی و حتی تعداد بالاتر بسیاری در بازار شناخته شده و قابل استفاده هستند. در مقالههای بعدی بهصورت تخصصی و جزئی به بررسی و آموزش این الگوها خواهیم پرداخت.
کندل استیک چیست؟ مبانی شناخت الگوهای شمعی
وقتی صحبت از تحلیل تکنیکال میشود، یکی از مهمترین مباحثی که به میان میآید شناخت و توانایی خواندن کندل استیک یا الگوهای شمعی است. الگوهای شمعی، شکلی از نمایش تغییرات قیمتی در بازار است که چیدمان آنها در کنار هم نمودار کل قیمتی را به وجود میاورد. به دلیل شباهت شکل ظاهری الگوها به شمعدان، به آنها الگوهای کندلی یا شمعی میگویند.
اطلاعات کندل استیکها، تنها محدود به تغییرات قیمتی نمیشود. بلکه با نگاهی عمیقتر میتوان احساسات معاملهگران، روان شناسی بازار و حتی تحرکات سرمایهگذاران کلان را بررسی و پیشبینی کرد. با ترکیب الگوهای شمعی و سطوح عرضه و تقاضا کلاسیک در نمودار، سبک جدیدی برای تحلیل تکنیکال بهوجود آمد بهنام پرایس آکشن، تحلیلگران بسیاری بر این باور هستند که پرایس اکشن کاملترین شیوه تحلیل نمودار در بازارهای مالی است.
بررسی انواع نمودار در تحلیل تکنیکال
علاوه بر نمودارهای شمعی، انواع دیگری از نمایش نمودارها وجود دارد. هرچند اغلب تحلیلگران استفاده از نمودار شمعی را ترجیح میدهند اما شکلهای دیگر نیز درجایگاه خود میتوانند کاربردی باشند. در ادامه به توضیح مختصری از این نمودارها میپردازیم.
نمودار خطی(Line chart)
نمودار خطی، سادهترین حالت نمایش تغییرات قیمتی یک دارایی است. این نمودار تنها با ثبت اطلاعات نهایی قیمت در یک بازه زمانی، تشکیل میشود. بههمین دلیل سایههای بلندی که در نمودارهای کندلی ایجاد میشود در حالت خطی وجود ندارد. یکی از مهمترین کاربردهای نمودار خطی پیدا کردن سطوح دقیق عرضه و تقاضا، خط روندها و همچنین نقاط برگشت بازار است. هرچند در نمودار کندلی نیز به راحتی میتوان این محدودهها را پیدا کرد.
کاربرد دیگر بررسی نمودار خطی، کمک به بهتر دیدن واگرایی نمودار با اوسیلاتورها از جمله RSI است. از آنجایی که RSI بهصورت پیشفرض خطی نمایشداده میشود. مقایسه آن با نمودار خطی قیمت نیز به بهتر پیدا کردن واگراییها بسیار کمک خواهد کرد.
نمودار میلهای (Bar chart)
نمودار میلهای، کمی نسبت به حالت خطی کاملتر است. این نوع نمودارها از یک خط باریک عمودی تشکیل شده و اطلاعاتی از قبلیل قیمت باز شدن، بسته شدن، بیشینه و کمینه قیمت را نشان میدهد. خط کوتاهی که در سمت چت میله وجود دارد قیمت باز شدن و خطی که در طرف راست آن تشکیل میشود، قیمت بسته شدن میله است. این نوع نمودر از نظر نمایش اطلاعات اصلی با کندل استیکها برابری میکند. اما اطلاعاتی از قبیل نقاط برگشت بازار، بررسی اعتبار شکست سطوح، قدرت نسبی معاملهگران و مواردی از این قبیل در آنها دیده نمیشود.
نمودار شمعی (Candle stick chart)
میتوان گفت نمودارهای شمعی، کاملترین نوع نمایش تغییرات قیمتی است. کندل استیکها بسته به نوع شکلگیری آنها انواع مختلفی دارند که هرکدام از آنها نشاندهنده اوضاع فعلی بازار است. رمزگشایی کندلها یکی از مهمترین مباحثی است که یک تحلیلگر باید به آن تسلط داشته باشد. در واقع اگر زبان کندلها یاد بگیرید میتوانید به سادگی بازار را تحلیلکرده و حتی از اوضاع روانی پشت تغییر قیمت آگاه شوید.
الگوهای شمعی بهطورکلی اطلاعاتی مانند، قیمت باز شدن، قیمت بسته شدن، بالاترین و پایینترین حد قیمت را نمایش میدهد.
تاریخچه کندل استیکها
الگوهای شمعی، توسط معاملهگران ژاپنی ساخته شده است. آنها سالها پیش حتی در سال ۱۶۰۰ میلادی به واسطه کندلها سعی بر پیشبینی قیمت در معاملات برنج میکردند. این علم تا سالیان در نزد معاملهگران ژاپنی ماند تا اینکه در سال ۱۹۹۰ توسط استیو نیسون، بعد سالها تحقیق، مطالعه و شناسایی آنها وارد بازارهای مالی جهانی شد. او برای اولین بار درکتابی به همین نام به معرفی کندل استیکها پرداخت، برای هرکدام نامی انتخاب کرد و مفاهیم آنهارا به فعالان بازارهای مالی شناساند.
چگونگی خواندن یک الگوی شمعی
یک کندل استیک بهطور معمول از چند عضو تشکیل میشود. یک بدنه کندل یا Real body و ۲ سایه Shadow. سایهها چه بالای کندل وجود داشته باشند چه پایین نشان دهنده نوسانات قیمتی است. بدین شکل که بازار این قیمتها را در یک بازه زمانی خاص دیده است اما موفق به تثبیت نشده و به جهت دیگری برگشته است. همانطور که در عکس زیر نشان داده شده است، کندل از قیمت ۱۰۰ دلار باز شده، دامنه نوسانات به ۸۰ دلار و همینطور ۱۵۰ دلار رسیده اما قیمت بسته شدن آن ۱۳۰ دلار است.
در حالت پیشفرض کندلهای صعودی به زنگ سبز و نزولی به رنگ قرمز هستند. اما تحلیلگران به خواست خود میتوانند رنگ آنها را تغییر دهند. همچنین کندلهای صعودی از پایین باز شده و به سمت بالا حرکت میکنند، اما نقطه باز شدن کندلهای نزولی در بالا قرار داشته و به سمت پایین حرکت میکنند.
مقدمهای بر شناخت الگوهای کندلی
الگویهای شمعی بسته به نقاط باز و بسته شدن آنها، شکل سایهها و درنهایت ظاهر آنها به دستههای مختلفی تقسیم میشوند. هرکدام از آنها مفهوم خاصی را ارائه میدهند. در صورتی که تحلیلگر به زبان کندلها آشنا باشد میتواند تمامی حالات بازار را بررسی کرده و مسیر آینده آن را پیشبینی کند. گویی کندلها همواره در حال صحبتکردن با تحلیلگر هستند.
الگوهای کندلی میتوانند ضعف، قدرت، سردرگمی، نقاط کلیدی و نقاط برگشت بازار را نمایش دهند. این الگوها نه تنها به صورت تنها دارای مفهوم هستند، بلکه از کنار هم قرار گرفتن چندین کندل نیز میتواند اطلاعاتی از بازار استخراج کرد. الگوهای تک کندلی، دو کندلی، سه کندلی و حتی تعداد بالاتر بسیاری در بازار شناخته شده و قابل استفاده هستند. در مقالههای بعدی بهصورت تخصصی و جزئی به بررسی و آموزش این الگوها خواهیم پرداخت.
دیدگاه شما