سرمایه در گردش خالص: فرمول کنترل
شبکه سرمایه در گردش این شرکت به عنوان تفاوت بین جریان محاسبه دارایی ها و بدهی. به معنای معمول سرمایه در گردش است که اغلب با دارایی های مایع برابر. به طور مشابه، دارایی های جاری در ترازنامه از روسیه به طور گسترده در خط با مفهوم از دارایی های جاری، با وجود این واقعیت است که حسابداران اغلب آن را با سرمایه در گردش خالص سرمایه در گردش را تشخیص دهد.
آن را به عنوان مفهوم سرمایه در گردش عمل می کند، فرمول سرمایه در گردش فعالیت های عملیاتی ارائه شده است. این دسته اقتصادی، که جریان وجوه به دست آمده از عملیات به نام مربوط به میزان هزینه های غیر نقدی و سود خالص است.
دارایی های جاری کنونی و خالص و بدهی
دارایی های کنونی عبارتند از آنچه در یک زمان نسبتا کوتاه بصورت پول در اوردن امکان پذیر است. برای بدهی های جاری شامل بدهی است که باید در آینده ای نزدیک بازپرداخت شود. استانداردهای حسابداری روسی را می توان توضیح این تمایز دارایی ها و بدهی پیدا شده است. فرض بر این است که کوتاه مدت و ارزش بلند مدت از بخش مشخص شده توسط یک مدت موقت و یک سال. با این حال، به منظور توسعه، برنامه ریزی مالی و سازمان تجزیه و تحلیل سیاست اغلب معیارهای زمان خود را طول می کشد. این همه در جهت از کار خود، سودآوری محصولات و جایگاه خود را در بازار بستگی دارد.
این معیارها برای شرکت های که نیاز به چرخش سریع معنی، مانند خرده فروشی کمتر قابل توجه است. در مقابل، برای سازمان های با گردش مالی آهسته، مانند کشتی سازی، این ارقام را اهمیت تر است. یک مسئله بسیار مهم برای این شرکت است برای هماهنگ پرداخت در دارایی کوتاه مدت و درآمد حاصل از بدهی های کوتاه مدت.
منبع داخلی، اضافه می کند که به سرمایه در گردش خالص، سود انباشته و به نفع پس انداز دیگر، به تعویق افتاده و یا هزینه های غیر نقدی مانند مالیات قابل پرداخت، استهلاک و فروش غیر جاری (ثابت) دارایی. منابع خارجی برای دوباره پر کردن سرمایه در گردش، حمل تجارت و بانک وام های کوتاه مدت، صدور اوراق بهادار و سایر وام، درآمد حاصل از دارایی های ثابت که در آن دخالتی ندارند.
سرمایه در گردش خالص: فرمول کنترل
یک وظیفه مهم از سیاست اقتصادی شرکت مدیریت سرمایه در گردش خالص است. دلیل این کار این نهفته است در این واقعیت است که خالص سرمایه در گردش - اجازه دهید آن را کاملا دقیق نیست، اما هنوز هم ویژگی نقدینگی از توانایی شرکت او را در عمل به تعهدات، تضمین غیر ورشکستگی. اگر شما بیش از فعلی بدهی های کوتاه مدت بیش از دارایی را می توان در مورد افزایش قابل توجهی در خطر ورشکستگی این شرکت گفت.
علاوه بر این، تعداد زیادی از سرمایه در گردش خالص ممکن است یک تجمع قابل توجهی از مطالبات پرداخت نشده و یا غیرنقدی، موجودی فروخته نشده نشان می دهد (نقدینگی فعلی نسبت دارایی و بدهی های جاری است). این عامل به همین دلیل سرمایه در گردش خالص ممکن است دقیق ثبات شرکت مشخصه است.
علاوه بر این، سهام که به بخش مهمی از دارایی های فعلی را می توان با استفاده از روش های مختلف، و در نتیجه ارزش سرمایه در گردش ممکن است بطور قابل توجهی متفاوت ارزیابی می شود. یک الگوی خاص، که نشان می دهد که افزایش در سرمایه در گردش است به عنوان افزایش ثروت سهامداران، و کاهش وجود دارد سرمایه یا افزایش در بدهی بلند مدت.
بنابراین، مدیریت سرمایه در گردش خالص باید مشکل پیدا کردن بهترین تعادل بین سودآوری و نقدینگی را حل کند. به عنوان یک قاعده، دارایی های جاری نقدینگی بهتر است، اما کمتر سودآور، در مقابل به دارایی های ثابت.
نسبت های مالی
نسبت های مالی در بر گیرنده اقلام موجود در صورت های مالی هستند که با بررسی آنها نسبت را از ریالی به نسبت قابل مقایسه تغییر می دهد. این نسبت ها باعث ایجاد ارتباط معنادار بین عوامل موثر صورت های مالی و اطلاعات موجود در گزارش های مالی می شوند که باعث قدرت تحلیل شوندگی برای استفاده کنندگان از این نسبت ها می گردد.
نسبت مالی:
نسبت مالی به یک ارتباط منطقی و ریاضی بین اقلام موجود در صورت های مالی گفته می شود که به صورت نسبت بیان می گردد و می توان از آن به عنوان یک سیگنال خبری در کنار سایر نسبت ها استفاده نمود.
همچنین این نسبت های مالی ایجاد شده می توانند نتایج عملیات و وضعیت مالی سازمان را در طی دوره های مختلف بیان کنند. لذا نباید در تصمیم گیری ها فقط یک نسبت مالی را به عنوان ملاک تصمیم گیری قرار داد.
نسبت های نقدینگی:
نسبت های نقدینگی در واقع نشان دهنده میزان توان شرکت در باز پرداخت دیون کوتاه مدت و یا عمل به تعهدات کوتاه مدت می باشند که در آن، نسبت جاری، نسبت آنی و سرمایه در گردش به شرح زیر قرار دارند.
نسبت جاری:
یکی از نسبت های نقدینگی است که میزان قدرت باز پرداخت بدهی جاری را نشان می دهد و به صورت زیر محاسبه می گردد.
بدهی جاری/ دارایی جاری = نسبت جاری
نسبت جاری باید از عدد 1 بزرگ تر باشد، زیرا اگر از 1 کمتر باشد یعنی، شرکت توانایی پرداخت بدهی های خود را ندارد. بنابراین نسبت جاری نباید از مقدار مشخصی (معمولا عدد 2) بیشتر گردد، زیرا زیاد بودن نسبت جاری، یعنی بدون استفاده ماندن دارایی های شرکت و یا خوابیدن سرمایه شرکت.
نسبت آنی:
یکی از اقلام دارایی جاری که در محاسبه نسبت های جاری استفاده می شود، نسبت آنی می باشد که موجودی مواد و کالاهایی را نشان می دهد که از قابلیت نقد شوندگی کم تری برخوردار هستند. بنابراین برای دقیق تر شدن مقدار نسبت نقدینگی، از نسبت آنی به صورت زیر استفاده می گردد:
بدهی جاری/ (موجودی مواد و کالا – دارایی های جاری) = نسبت آنی
نسبت بازده دارایی ها:
این نسبت نشان دهنده این است که شرکت در ازای دارایی های مورد استفاده خود تا چه میزان سودآوری داشته است که این نسبت از طریق رابطه زیر قابل محاسبه می باشد:
میانگین جمع دارایی ها/ سود خالص = بازده دارایی
نسبت های اهرمی:
به نسبت هایی گفته می شود که نشان دهنده توانایی سازمان برای باز پرداخت بدهی های خود می باشد. این نسبت ها به حجم کل بدهی های واحد تاکید دارد که توان واحد را برای انجام تعهدات کوتاه مدت و بلند مدت خود منعکس می سازند.
نسبت بدهی به سرمایه:
این نسبت توانایی شرکت را برای تعهد به دیون خود نشان می دهد که با استفاده از رابطه زیر قابل محاسبه می باشد.
مجموع دارایی ها/ مجموع بدهی ها = نسبت بدهی
نسبت مالکانه:
این نسبت، نشان دهنده میزان سهم نسبت صاحبان سهام از کل دارایی های شرکت است که ازرابطه زیر محاسبه می گردد.
مجموع دارایی ها/ مجموع حقوق صاحبان سهام = نسبت مالکانه
نسبت پوشش بهره:
در واقع نشان دهنده توان شرکت برای پرداخت هزینه های مالی (مثلا بهره وام های دریافتی) از محل سود عملیاتی می باشد که با استفاده از رابطه زیر قابل محاسبه خواهد بود:
هزینه مالی/ سود عملیاتی = پوشش بهره
اگر نسبت پوشش برابر عدد 4 باشد یعنی این واحد قادر است تا 4 برابر هزینه های عملیاتی را از محل سود عملیاتی خود پرداخت نماید. همچنین منفی بودن درصد پوشش بهره، یعنی این شرکت متحمل زیان عملیاتی شده است.
موسسه مشاوران مطالعه مقاله کشف تقلب یا تخلف اداری را به شما عزیزان پیشنهاد می نماید.
نسبت های نقدینگی
نسبت های فعالیت:
این نسبت، کاربرد منابع مالی یا دارایی هایی که در اختیار مدیران است و همچنین میزان کارایی مدیریت سازمان را نشان می دهد.
نسبت گردش موجودی کالا :
این نسبت شامل دوره گردش موجودی کالا، فاصله زمانی، دریافت مواد اولیه و تبدیل آن به کالای فروخته شده می باشد. در واقع به مدت زمانی گفته می شود که طول می کشد تا مواد اولیه به کالا تبدیل شوند و به فروش برسند که از طریق رابطه زیر محاسبه می گردد.
میانگین موجودی مواد و کالا/ بهای تمام شده کالا فروش رفته = گردش موجودی کالا
گردش موجودی کالا/ ۱ = دوره گردش موجودی کالا
نسبت گردش جمع دارایی:
نسبت گردش جمع دارایی ها، میزان کسب درآمد و دارایی های یک شرکت را نمایش می دهد، در واقع هر چه این نسبت بالاتر باشد، نشان دهنده کسب درآمد بیشتر و بهره وری بالاتر شرکت است که با توجه به رابطه زیر محاسبه می گردد.
میانگین جمع دارایی/ فروش = نسبت گردش جمع دارایی
نسبت های سودآوری:
نسبت های سودآوری به طور مشخصی میزان سودآوری شرکت مورد نظر را محاسبه می نمایند و در فرمت های مختلف آنها را نمایش می دهد.
نسبت بازده حقوق صاحبان سهام:
حقوق صاحبان سهام از کسر نمودن بدهی ها از کل دارایی های حاصل می گردد. بازده حقوق صاحبان سهام، نتایج سرمایه گذاری صاحبان سهام را نشان می دهد که رابطه زیر این بازده را محاسبه می کند.
حقوق صاحبان سهام/ سود خالص = بازده حقوق صاحبان سهام
نسبت حاشیه سود ناخالص:
حاشیه سود ناخالص، اثر بخشی قیمت گذاری و کارایی تولید را منعکس می نماید که از طریق رابطه زیر محاسبه می گردد.
فروش/ سود ناخالص = حاشیه سود ناخالص
نسبت حاشیه سود عملیاتی:
این نسبت، تمامی هزینه های عملیاتی را در نظر می گیرد و حاشیه سود عملیاتی میزان سود عملیاتی را از طریق رابطه زیر محاسبه می کند.
فروش/ سود عملیاتی = حاشیه سود عملیاتی
نسبت حاشیه سود خالص:
نسبت سوددهی پس از کسر مالیات را برای هر شرکت مشخص می کند که از رابطه زیر قابل محاسبه خواهد بود:
فروش/ سود خالص = حاشیه سود خالص
نسبت نرخ بازده دارایی:
نرخ بازده دارایی، نسبت دیگریست که از ضرب حاشیه سود خالص در نسبت گردش دارایی حاصل می گردد.
پرسش و پاسخ متداول در مورد نسبت های مالی:
آیا برای تصمیم گیری های فرمول سرمایه در گردش یک سازمان، فقط یک نسبت مورد نظر می باشد؟
خیر، در تصمیم گیری یک سازمان فقط یک نسبت مورد نظر نمی باشد، زیرا این تمام نسبت های مالی، نتایج عملیات و وضع مالی شرکت را در دوره های مختلف بیان می کند.
نسبت های مالی شامل چه چیزهایی می شود؟
این نسبت های مالی، اقلام موجود در صورت های مالی را خود جای می دهند و با بررسی آن ها می توان نسبت ریالی را به نسبت قابل مقایسه تغییر داد. این نسبت ها بین صورت های مالی و اطلاعات موجود ارتباط معناداری به وجود می آورند و استفاده کنندگان می توانند قدرت تحلیل داشته باشند.
نسبت نقدینگی چیست؟
نسبت نقدینگی توانایی شرکت در باز پرداخت قرض های کوتاه مدت و بلند مدت را نشان می دهد و نسبت جاری، نسبت آنی و سرمایه در گردش هم در آن قرار دارد.
نسبت جاری جزء نسبت های نقدینگی می باشد و مقیاس توان بازپرداخت بدهی را مشخص می کند.
نسبت آنی جزء اقلام دارایی جاری می باشد و در محاسبه نسبت های جاری مورد استفاده قرار می گیرد. این نسبت موجودی مواد و کالاهای را که می توان آن ها را نقد کرد نشان می دهد.
نسبت بازده دارایی چیست؟
نسبت بازده دارایی، میزان سوددهی شرکت را در برابر دارایی ها نشان می دهد. این نسبت نشان می دهد که این دارایی ها تا چه میزان سودآوری داشته اند.
نسبت اهرمی چیست؟
نسبت اهرمی، توانایی سازمان را برای بازپرداخت بدهی نشان می دهد. این نسبت توان واحد اقتصادی مربوطه را برای حجم کل بدهی های بلند مدت و کوتاه مدت بررسی می کند.
نسبت بدهی به سرمایه چیست؟
نسبت بدهی به سرمایه، توانایی شرکت را برای تعهد به قرض هایش نشان می دهد.
نسبت پوشش بهره چیست؟
نسبت پوشش بهره، نشان دهنده توانایی واحد اقتصادی مربوطه برای پرداخت هزینه های مالی وام های دریافتی از سود عملیاتی می باشد.
نسبت فعالیت چیست؟
نسبت فعالیت، میزان دارایی مدیران و کاربرد منابع مالی و دارایی های در اختیار را نشان می دهد.
نسبت گردش موجودی کالا چیست؟
نسبت گردش موجودی کالا، دوره گردش موجودی کالا، فاصله زمانی، دریافت مواد اولیه و تبدیل آن به کالای فروخته شده را نشان می دهد. در واقع نشان می دهد که چه مدت زمانی فرمول سرمایه در گردش طول می کشد که مواد اولیه به کالا تبدیل بشود.
نسبت گردش جمع دارایی چیست؟
نسبت گردش جمع دارایی مقدار درآمد به دست آمده و میزان دارایی شرکت را نشان می دهد و بالا رفتن این نسبت، نشان دهنده درآمد بیشتر و بهره وری بهتر می باشد.
نسبت سودآوری چیست؟
نسبت سودآوری، میزان سودآوری شرکت را محاسبه می کند و در حالت های مختلف نشان می دهد.
نسبت بازده حقوق صاحبان سهام چیست؟
نسبت بازده حقوق صاحبان سهام، نتیجه سرمایه گذاری صاحبان سهام را نشان می دهد و از کم کردن بدهی از دارایی به دست می آید.
نسبت حاشیه سود ناخالص چیست؟
نسبت حاشیه سود ناخالص، در واقع نشان دهنده تاثیر قیمت و کارایی تولید را مشخص می کند.
نسبت حاشیه سود عملیاتی چیست؟
نسبت حاشیه سود عملیاتی، کلیه هزینه های عملیاتی را مشخص می کند.
نسبت حاشیه سود خالص چیست؟
نسبت حاشیه سود خالص، سود به دست آمده بعد از کسر مالیات می باشد.
نسبت نرخ بازده دارایی چیست؟
نسبت نرخ بازده دارایی، حالص ضرب حاشیه سود خالص نسبت به گردش دارایی می باشد.
اگر این مطلب برای شما رضایت بخش بوده است، مطالعه مقاله معاملات تجاری را به شما پیشنهاد می کنیم.
برای هر کسب و کاری، هزینه سرمایه یکی از اجزای مهم حسابداری و تحلیل مالی محسوب میشود. برای کسب و کارهایی که با موفقیت امور مالی خود را مدیریت می کنند، هزینه سرمایه باید کمترین میزان ممکن باشد. در ادامه این مطلب در مورد هزینه سـرمایه و اهمیت آن بیشتر صحبت خواهیم کرد. همچنین فرمول محاسبه هزینـه سرمایه را با ذکر چند مثال توضیح میدهیم تا شما نیز بتوانید برای کسب و کار خود، هزینه سرمایهتان را حساب کنید.
سرمایه معنای بسیار گسترده ای دارد و می تواند شامل هر چیزی باشد که به صاحبش ارزش یا منفعت میبخشد. برای مثال، یک کارخانه و ماشین آلات آن، مالکیت معنوی مانند حق ثبت اختراع یا داراییهای مالی یک کسب و کار یا یک فرد را باید سرمایه در نظر گرفت. هرچند میتوان خود پول را به عنوان سرمایه تعریف کرد، اما سرمایه اغلب با پول نقدی مرتبط است که برای مقاصد تولیدی یا سرمایه گذاری به کار گرفته میشود.
سرمایه همان پولی است که یک کسب و کار در اختیار دارد تا برای پیشبرد فعالیتها و عملیات روزانه خود بپردازد و رشد آینده خود را تأمین کند.
به طور کلی، سرمایه یک جزء حیاتی برای اداره یک کسب و کار و تضمین کننده رشد آن کسب و کار در بلندمدت است. سرمایه یک کسب و کار ممکن است از عملیات تجاری آن حاصل شود یا از طریق قرض یا فروش سهام تامین شود. هنگام بودجه بندی، همه کسب و کارها، فعال در هر حوزهای و در هر اندازهای، معمولاً بر سه نوع سرمایه تمرکز میکنند: سرمایه در گردش، سرمایه سهام و سرمایه قرضی. در صنایع مالی، یک کسب و کار سرمایه تجاری خود را به عنوان جزء چهارم شناسایی میکند.
هزینه سرمایه چیست؟
منظور از هزینه سرمایه میزان بازدهی یا بازگشت سرمایهای است که یک شرکت از یک سرمایه گذاری خاص انتظار دارد تا ارزش مصرف منابع را داشته باشد. به عبارت دیگر، هزینه سرمایه، نرخ بازگشت یک سرمایه را برای ترغیب سرمایه گذاران برای تامین مالی یک پروژه تعیین میکند.
هزینه سرمایه برای محاسبه حداقل بازدهی یک شرکت به کار میرود که برای توجیه انجام یک پروژه بودجه ریزی سرمایه، مانند ساخت یک کارخانه جدید، ضروری است. اصطلاح “هزینه سرمایه” توسط تحلیلگران و سرمایه گذاران استفاده میشود، اما همیشه ارزیابی این موضوع است که آیا یک تصمیم پیش بینی شده میتواند با هزینه آن توجیه شود یا خیر. سرمایه گذاران همچنین ممکن است از این اصطلاح برای اشاره به ارزیابی بازده بالقوه یک سرمایه گذاری در رابطه با هزینه و خطرات آن استفاده کنند.
هزینه سرمایه تا حد بسیار زیادی به نوع تامین مالی شرکتها بستگی دارد. یک شرکت یا کسب و کار میتواند از طریق وام، اعتبار و یا از طریق فروش سهام سرمایه خود را تامین کند. با این حال، اکثر شرکتها ترکیبی از روشهای مختلف تامین مالی را به کار میگیرند. بنابراین هزینه سرمایه، از میانگین موزون تمام منابع مالی یک شرکت حاصل میشود.
منابع هزینه سرمایه
معمولا، منبع سرمایه به کار گرفته شده توسط شرکتها از این چهار طریق حاصل میشود:
سرمایه حاصل از فروش سهام
سرمایه سهام ترجیحی
چرا هزینه سرمایه اهمیت دارد؟
بیشتر کسب و کارها برای رشد و توسعه خود تلاش میکنند و ممکن است گزینهها و راههای زیادی را امتحان کنند: گسترش و توسعه یک کارخانه، حذف کردن یک رقیب، ایجاد یک محصول یا سرویس جدید، ایجاد و راه اندازی شعب بیشتر و بزرگتر و… . قبل از اینکه شرکت در مورد هر یک از این گزینه ها تصمیم بگیرد، هزینه سرمایه برای هر پروژه پیشنهادی را تعیین میکند.
تعیین هزینه سرمایه نشان میدهد که چقدر طول میکشد تا هزینههای یک پروژه تسویه شوند و در آینده، چقدر قرار است به صاحبان شرکت و سهامداران آن سود بدهد. البته چنین پیش بینیهایی همیشه تخمینی هستند. اما در هر صورت، هر شرکت و کسب و کاری باید از یک روش و قاعده منطقی برای انتخاب بین گزینهها پیروی کند.
از دیدگاه یک سرمایه گذار، هزینه سرمایه ارزیابی میزان بازدهی است که میتوان از خرید سهام یا هر سرمایه گذاری دیگری انتظار داشت. این یک مقدار تخمینی است و ممکن است شامل بهترین و بدترین احتمالات باشد. یک سرمایه گذار ممکن است به نوسانات (بتا) نتایج مالی یک شرکت نگاه کند و نتیجه بگیرد که آیا هزینه سرمایه گذاری در این سهام با بازده احتمالی آن توجیه میشود یا خیر.
به طور خلاصه، اهمیت هزینه سرمایه را میتوان در این موارد خلاصه کرد:
هزینه سرمایه بر تصمیم گیری مدیران شرکت برای سرمایه گذاری تأثیر میگذارد.
هزینه سرمایه بر ارزش گذاری شرکت تأثیر میگذارد. شرکتهایی که هزینه سرمایه آنها روبه رشد و افزایش است میتوانند ریسکهای بالاتر و ارزش کمتری داشته باشند.
هزینه سرمایه نرخ تنزیل شرکت را تعیین میکند. تحلیلگران مالی اغلب از میانگین موزون هزینه سرمایه برای تعیین نرخ تنزیل جریانهای نقدی آتی شرکت در تحلیل جریان نقدی تنزیل شده (DCF) استفاده میکنند.
تفاوت هزینه سرمایه با نرخ تنزیل
هزینه سرمایه و نرخ تنزیل تا حدودی مشابه هستند و به همین دلیل اغلب به جای یکدیگر استفاده میشوند. اما این دو اصطلاح تفاوتهایی نیز با هم دارند. هزینه سرمایه اغلب توسط بخش مالی و حسابداری یک شرکت محاسبه میشود و توسط مدیریت برای تعیین نرخ تنزیل (یا نرخ مانع) استفاده میشود. نرخ تنزیل نقطهای است که باید شکسته شود تا یک سرمایه گذاری توجیه منطقی داشته باشد.
هزینه سرمایه یک محاسبه نسبتاً ساده از نقطه سر به سر یک پروژه است. با استفاده از محاسبه هزینه سرمایه، تیم مدیریت نرخ تنزیل را تعیین میکند. در واقع، از طریق محاسبه هزینه سرمایه و نرخ تنزیل، مدیران تصمیم میگیرند که آیا یک پروژه میتواند به اندازه کافی بازدهی داشته باشد که نه تنها هزینههای آن را بازپرداخت کند، بلکه به سهامداران شرکت نیز سود برساند.
مفهوم هزینه سرمایه اطلاعات کلیدی است که برای تعیین نرخ مانع یک پروژه استفاده میشود. شرکتی که یک پروژه بزرگ را آغاز میکند باید بداند که پروژه باید چقدر پول تولید کند تا هزینههای راه اندازی و اجرای آن را جبران کند و سپس به تولید سود برای شرکت ادامه دهد.
مولفه های هزینه سرمایه
هزینه سرمایه از سه مولفه یا عنصر اصلی تشکیل میشود:
بازده ریسک صفر
بازده ریسک صفر در مورد نرخ بازگشت مورد انتظار، در زمانی صحبت میکند که یک پروژه هیچ ریسک مالی یا تجاری نداشته باشد.
پاداش در ازای ریسک تجاری
ریسک تجاری با تصمیمات بودجه بندی سرمایهای که یک شرکت برای فرصتهای سرمایه گذاری خود اتخاذ میکند، تعیین میشود. بنابراین، اگر شرکتی پروژهای را انتخاب کند که دارای ریسک بیش از حد معمول باشد، بدیهی است که تأمینکنندگان سرمایه نرخ بازدهی بالاتری را نسبت به نرخ معمولی میخواهند یا تقاضا میکنند.
بنابراین میزان پاداش در ازای ریسک نقش مهمی در محاسبه هزینه سرمایه ایفا میکند، زیرا هزینه سرمایه را افزایش میدهد. اما این پاداش باید چقدر باشد؟ این بستگی به تصمیمگیری مدیران در انتخاب پروژه شرکت دارد و حتی شاید ربطی به اهداف و مقاصد شرکت و اینکه چقدر میخواهند پروژه ارزش بازار خود را افزایش دهد نداشته باشد.
پاداش در ازای ریسک مالی
ریسک مالی با الگوی ساختار سرمایه شرکت مرتبط است. در اینجا، پاداش به حجم بدهیهایی که شرکت بر ذمه دارد وابسته است. هر فرمول سرمایه در گردش چه سرمایه حاصل از دیون و بدهیهای یک شرکت بیشتر باشد (در مقایسه با شرکتی که بدهی نسبتاً پایینی دارد) در معرض ریسک بیشتری نیز خواهد بود.
نحوه محاسبه هزینه سرمایه
هر شرکتی، در هر حوزه و صنعتی که فعالیت میکند، میانگین هزینه سرمایه متفاوتی دارد. طبق تحقیقاتی که در دانشکده کسب و کار استرن نیویورک انجام شد، در صنعت ساخت و ساز، هزینه سرمایه بالایی لازم است، چیزی حدود 6.35 درصد. در حالی که در حوزه خرده فروشی مواد غذایی، هزینه سرمایه رقم نسبتا کوچکی است، چیزی حدود 1.98 درصد.
برای محاسبه میانگین موزون هزینه سرمایه (WACC)، ابتدا باید هزینه بدهی و هزینه حقوق صاحبان سهام را محاسبه کنید که با فرمولهای زیر به دست میآیند:
1- هزینه بدهی
هزینه بدهی به نرخ بهره پرداخت شده برای هر بدهی مانند وام مسکن و اوراق قرضه اشاره دارد. هزینه بهره، سود پرداختی به بدهی جاری است.
در اینجا، هزینه بدهی برابر است با کل بدهی تقسیم بر هزینه بهره ضربدر 1 منهای نرخ مالیات حاشیه ای.
2- هزینه حقوق صاحبان سهام
هزینه حقوق صاحبان سهام به این موضوع اشاره دارد که آیا بازگشت سرمایه لازم و مدنظر شرکت از یک سرمایه گذاری معین حاصل شده است یا خیر. همچنین، هزینه حقوق صاحبان سهام نشان دهنده میزان تقاضای بازار در ازای مالکیت دارایی و در نتیجه حفظ ریسک مالکیت است.
هزینه حقوق صاحبان سهام توسط مدل قیمت گذاری داراییهای سرمایهای (CAPM) تقریب زده میشود:
Rf همان نرخ بازگشت بدون ریسک است.
Rm نرخ بازگشت بازار است.
و بتا، میزان برآوردشده ریسک یا نوسانات ارزش است.
3- میانگین موزون هزینه سرمایه
هزینه سرمایه بر مبنای میانگین موزون هزینه بدهی (WACC) و هزینه حقوق صاحبان سهام استوار است.
E ارزش بازار حقوق صاحبان سهام شرکت است.
D ارزش بازار دیون و بدهیهای شرکت است.
V مجموع E و D است.
Re هزینه حقوق صاحبان سهام است.
Rd هزینه بدهی است.
و Tc نرخ مالیات بر درآمد است.
نمونه هایی از هزینه سرمایه
همان طور که گفتیم، هزینه سرمایه در صنایع مختلف متفاوت است. برای مثال، در میان شرکتهای داروسازی و بیوتکنولوژی و پزشکی، تولیدکنندگان فولاد، شرکتهای نرمافزار اینترنتی و شرکتهای نفت و گاز یکپارچه هزینه سرمایه بالاست. این صنایع تمایل دارند سرمایهگذاری فرمول سرمایه در گردش قابل توجهی به بخشهای تحقیق، توسعه، تجهیزات و ایجاد و راه اندازی کارخانه اختصاص دهند.
از جمله صنایعی که هزینه سرمایه کمتری دارند میتوان به بانکهای پول محور، شرکتهای برق، موسسات سرمایهگذاری املاک و مستغلات و شرکتهای تامین انرژی آب و برق اشاره کرد. چنین شرکتهایی ممکن است به تجهیزات کمتری نیاز داشته باشند یا شاید از جریانهای نقدینگی کاملا ثابت بهره ببرند.
شرکتهایی که به طور کارآمد و موثر عمل میکنند باید هزینه سرمایه کمتر یا برابر با رقبای خود در همان صنعت داشته باشند. در اینجا، چند مثال برای روشن کردن هزینه سرمایه و نحوه محاسبه آن مطرح میکنیم:
شرکت نیوهومز در صنعت املاک و سرمایه گذاری در این حوزه فعالیت میکند و در حال تجزیه و تحلیل بازسازی آشپزخانه و حمام در 25 خانه آپارتمانی است. هزینه بازسازی این 25 آپارتمان 30 میلیون دلار خواهد بود و پیش بینی میشود برای پنج سال آینده، سالانه 5 میلیون دلار به نفع شرکت صرفه جویی شود. اما این ریسک جزئی نیز وجود دارد که بازسازی خانههای جدید نتواند کل 5 میلیون دلار در سال را به نفع شرکت ذخیره و صرفه جویی کند. از طرف دیگر، نیوهومز میتواند روی اوراق قرضه پنج ساله سرمایهگذاری کند که همان میزان ریسک را دارد و بازدهی 10 درصدی در سال دارد.
انتظار میرود که پروژه نوسازی 16٪ در سال (5,000,000 دلار الی 30,000,000 دلار) بازدهی داشته باشد. پس پروژه نوسازی، نسبت به اوراق قرضه پنج ساله، سرمایه گذاری بهتری محسوب میشود، زیرا نرخ بازگشت موردنظر شرکت از 10 درصد عبور میکند و این میزان، از سرمایه گذاری در هر جای دیگری، برای شرکت نیوهومز سود بیشتری به همراه میآورد.
شرکت Gold که تازه تأسیس شده است برای خرید دفتر و تجهیزات لازم برای انجام کار خود نیاز به جذب 1.5 میلیون دلار سرمایه دارد. این شرکت 800000 دلار اول را با فروش سهام تامین میکند. سهامداران تقاضای بازگشت 5 درصدی سرمایه گذاری خود را دارند، بنابراین هزینه حقوق صاحبان سهام 5 درصد است.
در گام بعدی، این شرکت 700 اوراق قرضه را به قیمت 1000 دلار میفروشد تا 700000 دلار باقیمانده سرمایه مورد نیاز خود را تامین کند. افرادی که این اوراق را خریداری میکنند انتظار بازدهی 10 درصدی دارند، بنابراین هزینه بدهی شرکت 10 درصد است.
ارزش کل بازار شرکت Gold یک و نیم میلیون دلار و نرخ مالیات شرکتی آن 25 درصد است. میانگین موزون هزینه سرمایه را میتوان به صورت زیر محاسبه کرد:
نسبت های مالی
صورتهای مالی نشان دهنده اطلاعات خام در زمینه دارایی ها ، بدهی ها و ارزش ویژه شرکت در ترازنامه و درامد و هزینه ها در گزارش سود و زیان میباشد که بدون تجزیه و تحلیل صحیح و استفاده از نسبت های مالی ممکن است این اطلاعات نتایج گمراه کننده ای را در پی داشته باشد
استفاده کنندگان تجزیه و تحلیل صورتهای مالی
معمولا اعتبار دهندگان و سرمایه گذاران به منظور تعیین موقعیت اعتباری و توان بالقوه درآمد سازی و سود َآوری شرکت صورتهای مالی شرکتها را تجزیه و تحلیل می نمایند
انواع نسبت های مالی
- نسبت های نقدینگی
- نسبت های فعالیت
- نسبت های سرمایه گذاری یا اهرمی
- نسبت های سودآوری
نسبت های نقدینگی
نقدینگی عبارت است از توانایی شرکت در تبدیل دارایی های غیر نقدی به وجه نقد و یا تحصیل وجه نقد به منظور پاسخگویی به تعهدات جاری .
نقدینگی اصولا معقوله ای کوتاه مدت میباشد و از لحاظ دوره زمانی مدتی برابر و یا کمتر از یکسال را شامل میشود .
این نسبت ها توانایی در پرداخت بدهی های کوتاه مدت را نشان میدهد .
نسبت های نقدینگی به شرح ذیل میباشد :
- نسبت جاری
- نسبت آنی
- سرمایه در گردش
- فرجه تدافعی
- نسبت گردش نقدی
نسبت جاری :
نسبت جاری برابر است با حاصل تقسیم دارایی جاری به بدهی جاری
نسبت جاری نشان دهنده توانایی شرکت در بازپرداخت بدهی های جاری از محل دارایی های جاری میباشد .
شرکتها با فروش دارایی های ثابت و یا اتخاذ روش fifo در شرایط تورمی میتوانند نسبت جاری خود را بهبود بخشند.
نسبت جاری هر چه بزرگتر باشد شرکت در پرداخت بدهی های جاری مشکل کمتری خواهد داشت .
از نظر اعتبار دهندگان نسبت جاری می باست 2 یا بیش از آن باشد .
نسبت آنی :
نسبت آنی برابر است با حاصل تقسیم نقد ترین دارایی جاری بر بدهی های جاری
منظور از نقدترین دارایی جاری وجوه نقد ، اوراق بهادار قابل فروش و حسابهای دریافتنی میباشد .
موجودی کالا در محاسبه نسبت آنی ملحوظ نمی گردد زیرا تبدیل آن به وجه نقد زمان بر است .
پیش پرداخت ها نیز در محاسبه نسبت آنی در نظر گرفته نمیشوند زیرا اصولا قابل تبدیل به وجه نقد نیستند.
نسبت آنی انعکاس دقیق تری از نقدینگی شرکت میباشد.
از نظر اعتبار دهندگان نسبت آنی می باست 1 یا بیش از آن باشد .
سرمایه در گردش :
سرمایه در گردش برابر است با مابه تفاوت دارایی های جاری با بدهی های جاری
درواقع سرمایه در گردش حاشیه اطمینان و ایمنی برای اعتبار دهندگان بابت وصول مطالباتشان میباشد .
فرجه تدافعی :
فرجه تدافعی برابر است با حاصل جمع موجودی نقدی ، سرمایه گذاری های کوتاه مدت و حسابهای دریافتنی تقسیم بر برآورد هزینه های نقدی روزانه
فرجه تدافعی نشان میدهد که موجودی نقدی با آنچه که در کوتاه مدت انتظار میرود تا وصول شود جمعا تکافوی چند روز از هزینه را خواهد کرد .
نسبت گردش نقدی :
نسبت گردش نقدی برابر است با گردش نقدی حاصل از عملیات تقسیم بر بدهی های جاری
نسبت گردش نقدی به منظور رفع ایرادهای مربوط به نسبت جاری و نسبت آنی مورد استفاده قرار میگیرد .
در این نسبت منظور از گردش نقدی تفاضل دریافت های و پرداخت های نقدی میباشد .
چنانچه این نسبت بیش 4/0 باشد مطلوب است.
نسبتهای فعالیت
نسبت های فعالیت را نسبتهای گردش دارایی ها نیز می نامند زیرا نشاندهنده نحوه بکارگیری دارایی ها در ایجاد درآمد و سود برای شرکت میباشد .
هرچه نسبت فعالیت بالاتر باشد معرف کارایی بالاتر در مدیریت دارایی های شرکت است .
نسبتهای فعالیت به شرح زیر میباشد :
- نسبت گردش حسابهای دریافتنی
- نسبت دوره وصول مطالبات
- نسبت گردش موجودی ها
- میانگین سنی موجودی ها
- نسبت گردش کل دارایی ها
- نسبت موجودی ها به سرمایه در گردش
- نسبت گردش سرمایه جاری
- دوره واریز بستانکاران
نسبت گردش حسابهای دریافتنی:
نسبت گردش حسابهای دریافتنی برابر است حاصل تقسیم مبلغ فروش نسیه به میانگین حسابهای دریافتنی
همچنین میانگین حسابهای دریافتنی برابر است با مانده حسابهای دریافتنی اول دوره به علاوه مانده حسابهای دریافتنی پایان دوره تقسیم بر 2
نسبت گردش حسابهای دریافتنی نشان دهنده تعداد دفعات وصول حسابهای دریافتنی طی سال می باشد.
نسبت گردش حسابهای دریافتنی هرچه بالاتر باشد مطلوب تر است چرا که به معنی وصول سریع تر مطالبات از مشتریان میباشد
نسبت دوره وصول مطالبات :
نسبت دوره وصول مطالبات برابر است با حساب ای دریافتنی تقسیم بر متوسط فروش نسیه روزانه
متوسط فروش روزانه نیز برابر است با فروش نسیه سالانه تقسیم بر 365
این نسبت نشان میدهد که تقریبا چند روز طول میکشد تا فروش نسیه وصول شود
نسبت گردش موجودی ها :
نسبت گردش موجودی ها برابر است با حاصل تقسیم بهای تمام شده کالای فروش رفته به میانگین موجودی کالا
میانگین موجودی کالا برابر است با موجودی اول دوره به علاوه موجودی پایان دوره تقسیم بر 2
با استفاده از نسبت گردش موجودی گردش موجودی کالای شرکت یعنی تعداد دفعاتی که شرکت در سال موجودی کالای خود را می فروشد محاسبه می شود .
میانگین سنی موجودی ها :
میانگین سنی موجودی ها برابر است با حاصل تقسیم 365 بر نسبت گردش موجودی ها
میانگین سنی موجودی ها نشان دهنده تعداد روزهایی است که طول میکشد تا کالای خریداری و یا ساخته شده به فروش برسد
نسبت گردش کل دارایی ها :
نسبت گردش کل دارایی ها برابر است با حاصل تقسیم فروش خالص شرکت به میانگین کل دارایی ها
نسبت گردش کل دارایی ها نشان دهنده این است که به ازای هر ریال دارایی چند ریال فروش انجام شده است .
هنگامی که شرکت به ظرفیت تولیدی خود برسد این نست به حداکثر می رسد .
کاهش نسبت گردش کل دارایی ها احتمالاً نشان دهنده کاهش حجم فعالیت شرکت می باشد .
نسبت موجودی ها به سرمایه در گردش
نسبت موجودی ها به سرمایه در گردش برابر است با موجودی کالا تقسیم بر سرمایه در گردش
سرمایه در گردش در فرمول بالا عبارت است از دارایی جاری منهای بدهی جاری
نسبت موجودی ها به سرمایه در گردش میبایست کمتر از 100 درصد باشد در غیر این صورت افزایش حجم کالا متناسب با وضع مالی نیست در این حاالت یا شرکت بیش از حد توان خود تجارت کرده و به نوعی شرکت پرمبادله ای میباشد و یا مقدار قابل توجهی کالا منسوخ ، متروک و یا دیرفروش دارد.
نسبت گردش سرمایه جاری
نسبت گردش سرمایه جاری برابر است با فروش خالص تقسیم بر سرمایه در گردش
نسبت گردش سرمایه جاری نشان میدهد که سرمایه در گردش چگونه در مسیر فروش بکار رفته است
وقتی نسبت گردش سرمایه جاری بالا باشد و این مورد به دلیل افزایش فروش نباشد مسلما سرمایه در گردش کمبود داشته و نشان دهنده اتکا زیاد به استفاده از اعتبارات کوتاه مدت میباشد که به محض کوچکترین دگرگونی نامطلوب در امور بازرگانی باعث صدمه به شرکت میشود .
دوره واریز بستانکاران
دوره واریز بستانکاران برابر است با 365 تقسیم بر دفعات واریز بستانکاران
دفعات واریز بستانکاران برابر است با بهای تمام شده فروش رفته منهای موجودی اول دوره بعلاوه موجودی آخر دوره تقسیم بر متوسط حساب بستانکاران
متوسط حساب بستانکاران نیز برابر است با مانده حساب بستانکاران در اول سال بعلاوه مانده پایان سال تقسیم بر 2
دوره واریز بستانکاران به منظور برنامه ریزی پرداخت ها و تهیه بودجه نقدی و همچنین مقایسه مهلت هایی که فروشندگان مواد اولیه و کالا برای دریافت مطالبات خود تعیین کرده اند کاربرد دارد .
نسبت های سرمایه گذاری یا اهرمی
نسبتهای سرمایه گذاری منعکسکننده توانایی شرکت در انجام تعهدات بلندمدت و میانمدت خود است ومیزان منابع مالی شرکت برای تسویه بدهیها و حقوق صاحبان سهام را بررسی میکند.
نسبتهای سرمایه گذاری بر دو نوع هستند یکی نسبتی که بوسیله آن میزان سرمایه گذاری دارایی های ثابت سنجیده می شودذ و دیگری رابطه منابع مالی مورد استفاده از لحاظ بدهی جاری و بلند فرمول سرمایه در گردش مدت با ارزش ویژه برسی می نماید که به آن نسبت اهرمی نیز می گویند .
در حقیقت تحلیلگران برای بررسی توان بازپرداخت بدهیهای شرکت در زمان سررسیدشان، از نسبتهای سرمایه گذاری یا اهرمی استفاده میکنند.
نسبتهای سرمایه گذاری یا اهرمی میزان تأمین مالی شرکت را از منابع خارجی(از محل بدهی)، نشان میدهد. از آن جمله میتوان به وجوهی که توسط سهامداران تأمین میشود یا وجوهی که از طریق وام به دست میآید، اشاره کرد.
همچنین با استفاده از نسبتها میتوان فهمید که شرکت برای پرداخت بدهیهای خود فرمول سرمایه در گردش به تأمین مالی اضافی میپردازد یا تلاش میکند سررسید بدهیها را تمدید نماید.
نسبت های سرمایه گذاری و یا اهرمی به شرح ذیل میباشد :
- نسبت بدهی
- نسبت کل بدهیها به ارزش ویژه
- نسبت دارایی ثابت به ارزش ویژه
- نسبت بدهی جاری به ارزش ویژه
- نسبت بدهی بلندمدت به ارزش ویژه
- نسبت مالکانه
- نسبت حقوق صاحبان سهام به کل بدهیها
- نسبت حقوق صاحبان سهام بهکل داراییهای ثابت
نسبت بدهی
نسبت بدهی برابر است با جمع بدهی ها تقسیم بر جمع دارایی ها
نسبت بدهی نشاندهنده اهمیت و نقش بدهیهای جاری و بلندمدت در تأمین کل داراییهای شرکت است و بیان میکند چه میزان از داراییهای کل شرکت از محل بدهیها تأمین شده است.
نسبت بدهی، موردتوجه اعتباردهندگان شرکت قرار دارد.
بالا بودن نسبت بدهی به این معنا است که شرکت برای تأمین منابع موردنیاز خود، از منابع مالی خارج از شرکت بهرهمند میشود. درنتیجه بستانکاران و وامدهندگان مثل بانکها ترجیح میدهند نسبت بدهی شرکت کمتر باشد زیرا افزایش این نسبت، افزایش ریسک شرکت را بههمراه خواهد داشت.
بنابراین نسبت بدهی، شاخص و معیار سنجش ریسک مالی شرکت محسوب میشود.
نسبت کل بدهیها به ارزش ویژه
نسبت کل بدهیها به ارزش ویژه برابر است با جمع بدهی ها تقسیم بر ارزش ویژه
این نسبت به بررسی و مقایسه وضعیت اعتباردهندگان در مقابل صاحبان سهام شرکت میپردازد و قدرت بستانکاران شرکت را در مقایسه با صاحبان سهام نشان میدهد.
ازآنجاییکه پایین بودن نسبت بدهی به ارزش ویژه برای شرکت ریسک مالی کمتری را در بردارد، وام و اعتباردهندگان ترجیح میدهند این گروه از نسبتها مقادیر کمتری داشته باشد.
علاوه بر این هر چه تآمین سرمایه شرکت توسط صاحبان سهام افزایش یابد، بهدنبال آن نسبت مالکانه و کنترل صاحبان سهام آن افزایش خواهد یافت و این به معنای هزینه بهره وام کمتر برای شرکت است.
بهعنوان مثال اگر نسبت کل بدهی به ارزش ویژه برابر با ۲ باشد، به این معناست که شرکت برای تأمین داراییهای مورد نیاز خود، ۲ برابر بیشتر از منابع خارجی استفاده کرده است.
بالا بودن این نسبت به معنای بیشتر بودن حقوق مالی بستانکاران نسبت به سهامداران است و همچنین در ساختار سرمایه شرکت، از بدهی بیشتر استفاده شده است.
نسبت دارایی ثابت به ارزش ویژه
نسبت دارایی ثابت به ارزش ویژه فرمول سرمایه در گردش برابر است با دارای های ثابت تقسیم بر ارزش ویژه
پایین بودن نسبت دارایی ثابت به ارزش ویژه، به این معنی است که بخش کمی از ارزش ویژه شرکت صرف خرید دارایی ثابت آن شده است.
درنتیجه نقدینگی شرکت بالا بوده و توانایی پرداخت بدهی های جاری خود را خواهد داشت.
برخی تحلیل گران عقیده دارند که نسبت دارایی ثابت به ارزش ویژه نباید در شرکت های صنعتی از 100% و در شرکت های غیر صنعتی از 75% تجاوز کند .
تجاوز از این حد حاکی از آن است که قسمتی از مطالبات اعتباردهندگان در دارایی های ثابت سرمایه گذاری شده که امر مطلوبی نمی باشد .
نسبت بدهی جاری به ارزش ویژه
نسبت بدهی جاری به ارزش ویژه برابر است با بدهی جاری تقسیم بر ارزش ویژه
ازآنجاییکه بدهیهای جاری(کوتاهمدت) شرکت از محل داراییهای جاری آن تأمین میشوند، این دسته از بدهیها میتوانند نقدینگی شرکت را تحت فشار قرار دهند.
از سوی دیگر سرمایه در گردش شرکت برابر با حاصل تفاضل بدهیهای جاری از داراییهای جاری شرکت است، درنتیجه رشد بدهیهای کوتاهمدت(جاری) منجر به کاهش سرمایه در گردش شرکت میشود.
بدهیهای کوتاهمدت، نرخ بهره بالاتری نسبت به سایر بدهیها دارند در نتیجه بالا بودن نسبت بدهی جاری به ارزش ویژه نشاندهنده بالا بودن بدهیهای جاری است و این موضوع میتواند باعث کاهش قدرت اهرمی این بخش از بدهیها شود.
بالا بودن نسبت بدهی جاری به ارزش ویژه یا روند رو به رشد آن، نشاندهنده الزام مدیریت به بازنگری در ساختار سرمایه شرکت است.
نسبت بدهی بلندمدت به ارزش ویژه
نسبت بدهی بلندمدت به ارزش ویژه برابر است با بدهی های بلند مدت تقسیم بر ارزش ویژه
این نسبت ارتباط بین بدهیهای بلندمدت که سررسیدی بیشتر از یک سال دارند را با ارزش ویژه شرکت بررسی میکند.
شرکتی که بدهی بلند مدت نداشته باشد به شرط آن که میزان فروش و سرمایه کذاری بلند مدت آن خوب باشد وضع مطلوبی دارد و مدیران آن هر زمان که قصد نمایند می توانند وام بلند مدت بگیرند .
هنگامی که بدهی بلند مدت نسبت به سرمایه در گردش زیاد باشد طبعاً در هنگام واریز اصل و سود آن بر سرمایه در گردش لطمه وارد می کند .
نسبت مالکانه
نسبت مالکانه برابر است با ارزش ویژه تقسیم بر جمع دارای ها
نسبت مالکانه بیان میکند چه میزان از داراییهای شرکت متعلق به سهامداران است. این نسبت بهصورت درصد بیان شده و نشاندهنده اهمیت سهامداران در تأمین داراییهای شرکت است.
هر چه نسبت مالکانه شرکت بیشتر باشد، میتوان نتیجه گرفت شرکت به تعهدات خود پایبندتر است. از سوی دیگر بالا بودن این نسبت نشاندهنده این است که شرکت از اهرم مالی استفاده چندانی نمیکند.
نسبت مالکانه پایین میتواند نشاندهنده این باشد که شرکت بخش عمدهای از سرمایه خود را از محل اعتبارات تأمین کرده و این امر سبب ایجاد ریسک مالی برای آن شده است.
نسبت حقوق صاحبان سهام به کل بدهیها
نسبت حقوق صاحبان سهام به کل بدهیها برابر است با حقوق صاحبان سهام تقسیم بر کل بدهی ها
نسبت حقوق صاحبان سهام به کل بدهیها معیار مناسبی جهت ارزیابی ادعای حقوق صاحبان سهام و اعتباردهندگان به شرکت است. نسبت مورد بررسی، نشاندهنده وزن حقوق صاحبان سهام به کل وامها و اعتباراتی است که شرکت دریافت کرده است.
بالا بودن این نسبت نشاندهنده حقوق بیشتر سهامداران اصلی نسبت به اعتباردهندگان شرکت است. از سوی دیگر افزایش حقوق صاحبان سهام بهکل بدهیها، آسیبپذیری شرکت را نسبت به ورشکستگی و مخاطرات اقتصادی کاهش میدهد.
نسبت حقوق صاحبان سهام بهکل داراییهای ثابت
نسبت حقوق صاحبان سهام بهکل داراییهای ثابت برابر است با حقوق صاحبان سهام تقسیم بر دارایی های ثابت
نسبت حقوق صاحبان سهام بهکل داراییهای ثابت، میزان نقش سهامداران را در تأمین مالی برای خرید داراییهای ثابت نشان میدهد. لازم به ذکر است این نسبت بهصورت درصد بیان میشود.
بالا بودن نسبت حقوق صاحبان سهام به دارایی ثابت، به این معناست که بخش عمده داراییهای ثابت شرکت، توسط سهامداران آن تأمینشده است و شرکت در شرایط سخت، ساختار مالی مستحکمتری دارد.
نسبت های سودآوری
یکی از شاخص های مهم سلامت مالی شرکت توانایی آن در تحصیل سود قابل قبول و بازده مناسب روی سرمایه گذاری های انجام شده می باشد .
نسبت های سود آوری به شرح ذیل میباشد :
- نسبت حاشیه سود
- نسبت بازده سرمایه گذاری ( ROI)
- نسبت بازده ارزش ویژه (ROE)
- نسبت درآمد هر سهم (EPS)
- نسبت پرداخت سود سهام (DPS)
- نسبت قیمت به درآمد (P/E)
نسبت بازده سرمایه گذاری ( ROI)
نسبت بازده سرمایه گذاری برابر است با حاصل تقسیم سود خالص به علاوه هزینه بهره تعدیل شده بر جمع کل دارایی ها
نسبت بازده سرمایه گذاری نشان دهنده سود حاصل از سرمایه گذاری انجام شده در شرکت میباشد .
نسبت بازده سرمایه گذاری میزان کارایی مدیریت در بکارگیری منابع برای ایجاد سود را نشان میدهد
نسبت بازده ارزش ویژه (ROE)
نسبت بازده ارزش ویژه برابر است با حاصل تقسیم سود خالص بر میانگین حقوق صاحبان سهام
نسبت های مالی
صورتهای مالی نشان دهنده اطلاعات خام در زمینه دارایی ها ، بدهی ها و ارزش ویژه شرکت در ترازنامه و درامد و هزینه ها در گزارش سود و زیان میباشد که بدون تجزیه و تحلیل صحیح و استفاده از نسبت های مالی ممکن است این اطلاعات نتایج گمراه کننده ای را در پی داشته باشد
استفاده کنندگان تجزیه و تحلیل صورتهای مالی
معمولا اعتبار دهندگان و سرمایه گذاران به منظور تعیین موقعیت اعتباری و توان بالقوه درآمد سازی و سود َآوری شرکت صورتهای مالی شرکتها را تجزیه و تحلیل می نمایند
انواع نسبت های مالی
- نسبت های نقدینگی
- نسبت های فعالیت
- نسبت های سرمایه گذاری یا اهرمی
- نسبت های سودآوری
نسبت های نقدینگی
نقدینگی عبارت است از توانایی شرکت در تبدیل دارایی های غیر نقدی به وجه نقد و یا تحصیل وجه نقد به منظور پاسخگویی به تعهدات جاری .
نقدینگی اصولا معقوله ای کوتاه مدت میباشد و از لحاظ دوره زمانی مدتی برابر و یا کمتر از یکسال را شامل میشود .
این نسبت ها توانایی در پرداخت بدهی های کوتاه مدت را نشان میدهد .
نسبت های نقدینگی به شرح ذیل میباشد :
- نسبت جاری
- نسبت آنی
- سرمایه در گردش
- فرجه تدافعی
- نسبت گردش نقدی
نسبت جاری :
نسبت جاری برابر است با حاصل تقسیم دارایی جاری به بدهی جاری
نسبت جاری نشان دهنده توانایی شرکت در بازپرداخت بدهی های جاری از محل دارایی های جاری میباشد .
شرکتها با فروش دارایی های ثابت و یا اتخاذ روش fifo در شرایط تورمی میتوانند نسبت جاری خود را بهبود بخشند.
نسبت جاری هر چه بزرگتر باشد شرکت در پرداخت بدهی های جاری مشکل کمتری خواهد داشت .
از نظر اعتبار دهندگان نسبت جاری می باست 2 یا بیش از آن باشد .
نسبت آنی :
نسبت آنی برابر است با حاصل تقسیم نقد ترین دارایی جاری بر بدهی های جاری
منظور از نقدترین دارایی جاری وجوه نقد ، اوراق بهادار قابل فروش و حسابهای دریافتنی میباشد .
موجودی کالا در محاسبه نسبت آنی ملحوظ نمی گردد زیرا تبدیل آن به وجه نقد زمان بر است .
پیش پرداخت ها نیز در محاسبه نسبت آنی در نظر گرفته نمیشوند زیرا اصولا قابل تبدیل به وجه نقد نیستند.
نسبت آنی انعکاس دقیق تری از نقدینگی شرکت میباشد.
از نظر اعتبار دهندگان نسبت آنی می باست 1 یا بیش از آن باشد .
سرمایه در گردش :
سرمایه در گردش برابر است با مابه تفاوت دارایی های جاری با بدهی های جاری
درواقع سرمایه در گردش حاشیه اطمینان و ایمنی برای اعتبار دهندگان بابت وصول مطالباتشان میباشد .
فرجه تدافعی :
فرجه تدافعی برابر است با حاصل جمع موجودی نقدی ، سرمایه گذاری های کوتاه مدت و حسابهای دریافتنی تقسیم بر برآورد هزینه های نقدی روزانه
فرجه تدافعی نشان میدهد که موجودی نقدی با آنچه که در کوتاه مدت انتظار میرود تا وصول شود جمعا تکافوی چند روز از هزینه را خواهد کرد .
نسبت گردش نقدی :
نسبت گردش نقدی برابر است با گردش نقدی حاصل از عملیات تقسیم بر بدهی های جاری
نسبت گردش نقدی به منظور رفع ایرادهای مربوط به نسبت جاری و نسبت آنی مورد استفاده قرار میگیرد .
در این نسبت منظور از گردش نقدی تفاضل دریافت های و پرداخت های نقدی میباشد .
چنانچه این نسبت بیش 4/0 باشد مطلوب است.
نسبتهای فعالیت
نسبت های فعالیت را نسبتهای گردش دارایی ها نیز می نامند زیرا نشاندهنده نحوه بکارگیری دارایی ها در ایجاد درآمد و سود برای شرکت میباشد .
هرچه نسبت فعالیت بالاتر باشد معرف کارایی بالاتر در مدیریت دارایی های شرکت است .
نسبتهای فعالیت به شرح زیر میباشد :
- نسبت گردش حسابهای دریافتنی
- نسبت دوره وصول مطالبات
- نسبت گردش موجودی ها
- میانگین سنی موجودی ها
- نسبت گردش کل دارایی ها
- نسبت موجودی ها به سرمایه در گردش
- نسبت گردش سرمایه جاری
- دوره واریز بستانکاران
نسبت گردش حسابهای دریافتنی:
نسبت گردش حسابهای دریافتنی برابر است حاصل تقسیم مبلغ فروش نسیه به میانگین حسابهای دریافتنی
همچنین میانگین حسابهای دریافتنی برابر است با مانده حسابهای دریافتنی اول دوره به علاوه مانده حسابهای دریافتنی پایان دوره تقسیم بر 2
نسبت گردش حسابهای دریافتنی نشان دهنده تعداد دفعات وصول حسابهای دریافتنی طی سال می باشد.
نسبت گردش حسابهای دریافتنی هرچه بالاتر باشد مطلوب تر است چرا که به معنی وصول سریع تر مطالبات از مشتریان میباشد
نسبت دوره وصول مطالبات :
نسبت دوره وصول مطالبات برابر است با حساب ای دریافتنی تقسیم بر متوسط فروش نسیه روزانه
متوسط فروش روزانه نیز برابر است با فروش نسیه سالانه تقسیم بر 365
این نسبت نشان میدهد که تقریبا چند روز طول میکشد تا فروش نسیه وصول شود
نسبت گردش موجودی ها :
نسبت گردش موجودی ها برابر است با حاصل تقسیم بهای تمام شده کالای فروش رفته به میانگین موجودی کالا
میانگین موجودی کالا برابر است با موجودی اول دوره به علاوه موجودی پایان دوره تقسیم بر 2
با استفاده از نسبت گردش موجودی گردش موجودی کالای شرکت یعنی تعداد دفعاتی که شرکت در سال موجودی کالای خود را می فروشد محاسبه می شود .
میانگین سنی موجودی ها :
میانگین سنی موجودی ها برابر است با حاصل تقسیم 365 بر نسبت گردش موجودی ها
میانگین سنی موجودی ها نشان دهنده تعداد روزهایی است که طول میکشد تا کالای خریداری و یا ساخته شده به فروش برسد
نسبت گردش کل دارایی ها :
نسبت گردش کل دارایی ها برابر است با حاصل تقسیم فروش خالص شرکت به میانگین کل دارایی ها
نسبت گردش کل دارایی ها نشان دهنده این است که به ازای هر ریال دارایی چند ریال فروش انجام شده است .
هنگامی که شرکت به ظرفیت تولیدی خود برسد این نست به حداکثر می رسد .
کاهش نسبت گردش کل دارایی ها احتمالاً نشان دهنده کاهش حجم فعالیت شرکت می باشد .
نسبت موجودی ها به سرمایه در گردش
نسبت موجودی ها به سرمایه در گردش برابر است با موجودی کالا تقسیم بر سرمایه در گردش
سرمایه در گردش در فرمول بالا عبارت است از دارایی جاری منهای بدهی جاری
نسبت موجودی ها به سرمایه در گردش میبایست کمتر از 100 درصد باشد در غیر این صورت افزایش حجم کالا متناسب با وضع مالی نیست در این حاالت یا شرکت بیش از حد توان خود تجارت کرده و به نوعی شرکت پرمبادله ای میباشد و یا مقدار قابل توجهی کالا منسوخ ، متروک و یا دیرفروش دارد.
نسبت گردش سرمایه جاری
نسبت گردش سرمایه جاری برابر است با فروش خالص تقسیم بر سرمایه در گردش
نسبت گردش سرمایه جاری نشان میدهد که سرمایه در گردش چگونه در مسیر فروش بکار رفته است
وقتی نسبت گردش سرمایه جاری بالا باشد و این مورد به دلیل افزایش فروش نباشد مسلما سرمایه در گردش کمبود داشته و نشان دهنده اتکا زیاد به استفاده از اعتبارات کوتاه مدت میباشد که به محض کوچکترین دگرگونی نامطلوب در امور بازرگانی باعث صدمه به شرکت میشود .
دوره واریز بستانکاران
دوره واریز بستانکاران برابر است با 365 تقسیم بر دفعات واریز بستانکاران
دفعات واریز بستانکاران برابر است با بهای تمام شده فروش رفته منهای موجودی اول دوره بعلاوه موجودی آخر دوره تقسیم بر متوسط حساب بستانکاران
متوسط حساب بستانکاران نیز برابر است با مانده حساب بستانکاران در اول سال بعلاوه مانده پایان سال تقسیم بر 2
دوره واریز بستانکاران به منظور برنامه ریزی پرداخت ها و تهیه بودجه نقدی و همچنین مقایسه مهلت هایی که فروشندگان مواد اولیه و کالا برای دریافت مطالبات خود تعیین کرده اند کاربرد دارد .
نسبت های سرمایه گذاری یا اهرمی
نسبتهای سرمایه گذاری منعکسکننده توانایی شرکت در انجام تعهدات بلندمدت و میانمدت خود است ومیزان منابع مالی شرکت برای تسویه بدهیها و حقوق صاحبان سهام را بررسی میکند.
نسبتهای سرمایه گذاری بر دو نوع هستند یکی نسبتی که بوسیله آن میزان سرمایه گذاری دارایی های ثابت سنجیده می شودذ و دیگری رابطه منابع مالی مورد استفاده از لحاظ بدهی جاری و بلند مدت با ارزش ویژه برسی می نماید که به آن نسبت اهرمی نیز می گویند .
در حقیقت تحلیلگران برای بررسی توان بازپرداخت بدهیهای شرکت در زمان سررسیدشان، از نسبتهای سرمایه گذاری یا اهرمی استفاده میکنند.
نسبتهای سرمایه گذاری یا اهرمی میزان تأمین مالی شرکت را از منابع خارجی(از محل بدهی)، نشان میدهد. از آن جمله میتوان به وجوهی که توسط سهامداران تأمین میشود یا وجوهی که از طریق وام به دست میآید، اشاره کرد.
همچنین با استفاده از نسبتها میتوان فهمید که شرکت برای پرداخت بدهیهای خود به تأمین مالی اضافی میپردازد یا تلاش میکند سررسید بدهیها را تمدید نماید.
نسبت های سرمایه گذاری و یا اهرمی به شرح ذیل میباشد :
- نسبت بدهی
- نسبت کل بدهیها به ارزش ویژه
- نسبت دارایی ثابت به ارزش ویژه
- نسبت بدهی جاری به ارزش ویژه
- نسبت بدهی بلندمدت به ارزش ویژه
- نسبت مالکانه
- نسبت حقوق صاحبان سهام به کل بدهیها
- نسبت حقوق صاحبان سهام بهکل داراییهای ثابت
نسبت بدهی
نسبت بدهی برابر است با جمع بدهی ها تقسیم بر جمع دارایی ها
نسبت بدهی نشاندهنده اهمیت و نقش بدهیهای جاری و بلندمدت در تأمین کل داراییهای شرکت است و بیان میکند چه میزان از داراییهای کل شرکت از محل بدهیها تأمین شده است.
نسبت بدهی، موردتوجه اعتباردهندگان شرکت قرار دارد.
بالا بودن نسبت بدهی به این معنا است که شرکت برای تأمین منابع موردنیاز خود، از منابع مالی خارج از شرکت بهرهمند میشود. درنتیجه بستانکاران و وامدهندگان مثل بانکها ترجیح میدهند نسبت بدهی شرکت کمتر باشد زیرا افزایش این نسبت، افزایش ریسک شرکت را بههمراه خواهد داشت.
بنابراین نسبت بدهی، شاخص و معیار سنجش ریسک مالی شرکت محسوب میشود.
نسبت کل بدهیها به ارزش ویژه
نسبت کل بدهیها به ارزش ویژه برابر است با جمع بدهی ها تقسیم بر ارزش ویژه
این نسبت به بررسی و مقایسه وضعیت اعتباردهندگان در مقابل صاحبان سهام شرکت میپردازد و قدرت بستانکاران شرکت را در مقایسه با صاحبان سهام نشان میدهد.
ازآنجاییکه پایین بودن نسبت بدهی به ارزش ویژه برای شرکت ریسک مالی کمتری را در بردارد، وام و اعتباردهندگان ترجیح میدهند این گروه از نسبتها مقادیر کمتری داشته باشد.
علاوه بر این هر چه تآمین سرمایه شرکت توسط صاحبان سهام افزایش یابد، بهدنبال آن نسبت مالکانه و کنترل صاحبان سهام آن افزایش خواهد یافت و این به معنای هزینه بهره وام کمتر برای شرکت است.
بهعنوان مثال اگر نسبت کل بدهی به ارزش ویژه برابر با ۲ باشد، به این معناست که شرکت برای تأمین داراییهای مورد نیاز خود، ۲ برابر بیشتر از منابع خارجی استفاده کرده است.
بالا بودن این نسبت به معنای بیشتر بودن حقوق مالی بستانکاران نسبت به سهامداران است و همچنین در ساختار سرمایه شرکت، از بدهی بیشتر استفاده شده است.
نسبت دارایی ثابت به ارزش ویژه
نسبت دارایی ثابت به ارزش ویژه برابر است با دارای های ثابت تقسیم بر ارزش ویژه
پایین بودن نسبت دارایی ثابت به ارزش ویژه، به این معنی است که بخش کمی از ارزش ویژه شرکت صرف خرید دارایی ثابت آن شده است.
درنتیجه نقدینگی شرکت بالا بوده و توانایی پرداخت بدهی های جاری خود را خواهد داشت.
برخی تحلیل گران عقیده دارند که نسبت دارایی ثابت به ارزش ویژه نباید در شرکت های صنعتی از 100% و در شرکت های غیر صنعتی از 75% تجاوز کند .
تجاوز از این حد حاکی از آن است که قسمتی از مطالبات اعتباردهندگان در دارایی های ثابت سرمایه گذاری شده که امر مطلوبی نمی باشد .
نسبت بدهی جاری به ارزش ویژه
نسبت بدهی جاری به ارزش ویژه برابر است با بدهی جاری تقسیم بر ارزش ویژه
ازآنجاییکه بدهیهای جاری(کوتاهمدت) شرکت از محل داراییهای جاری آن تأمین میشوند، این دسته از بدهیها میتوانند نقدینگی شرکت را تحت فشار قرار دهند.
از سوی دیگر سرمایه در گردش شرکت برابر با حاصل تفاضل بدهیهای جاری از داراییهای جاری شرکت است، درنتیجه رشد بدهیهای کوتاهمدت(جاری) منجر به کاهش سرمایه در گردش شرکت میشود.
بدهیهای کوتاهمدت، نرخ بهره بالاتری نسبت به سایر بدهیها دارند در نتیجه بالا بودن نسبت بدهی جاری به ارزش ویژه نشاندهنده بالا بودن بدهیهای جاری است و این موضوع میتواند باعث کاهش قدرت اهرمی این بخش از بدهیها شود.
بالا بودن نسبت بدهی جاری به ارزش ویژه یا روند رو به رشد آن، نشاندهنده الزام مدیریت به بازنگری در ساختار سرمایه شرکت است.
نسبت بدهی بلندمدت به ارزش ویژه
نسبت بدهی بلندمدت به ارزش ویژه برابر است با بدهی های بلند مدت تقسیم بر ارزش ویژه
این نسبت ارتباط بین بدهیهای بلندمدت که سررسیدی بیشتر از یک سال دارند را با ارزش ویژه شرکت بررسی میکند.
شرکتی که بدهی بلند مدت نداشته باشد به شرط آن که میزان فروش و سرمایه کذاری بلند مدت آن خوب باشد وضع مطلوبی دارد و مدیران آن هر زمان که قصد نمایند می توانند وام بلند مدت بگیرند .
هنگامی که بدهی بلند مدت نسبت به سرمایه در گردش زیاد باشد طبعاً در هنگام واریز اصل و سود آن بر سرمایه در گردش لطمه وارد می کند .
نسبت مالکانه
نسبت مالکانه برابر است با ارزش ویژه تقسیم بر جمع دارای ها
نسبت مالکانه بیان میکند چه میزان از داراییهای شرکت متعلق به سهامداران است. این نسبت بهصورت درصد بیان شده و نشاندهنده اهمیت سهامداران در تأمین داراییهای شرکت است.
هر چه نسبت مالکانه شرکت بیشتر باشد، میتوان نتیجه گرفت شرکت به تعهدات خود پایبندتر است. از سوی دیگر بالا بودن این نسبت نشاندهنده این است که شرکت از اهرم مالی استفاده چندانی نمیکند.
نسبت مالکانه پایین میتواند نشاندهنده این باشد که شرکت بخش عمدهای از سرمایه خود را از محل اعتبارات تأمین کرده و این امر سبب ایجاد ریسک مالی برای آن شده است.
نسبت حقوق صاحبان سهام به کل بدهیها
نسبت حقوق صاحبان سهام به کل بدهیها برابر است با حقوق صاحبان سهام تقسیم بر کل بدهی ها
نسبت حقوق صاحبان سهام به کل بدهیها معیار مناسبی جهت ارزیابی ادعای حقوق صاحبان سهام و اعتباردهندگان به شرکت است. نسبت مورد بررسی، نشاندهنده وزن حقوق صاحبان سهام به کل وامها و اعتباراتی است که شرکت دریافت کرده است.
بالا بودن این نسبت نشاندهنده حقوق بیشتر سهامداران اصلی نسبت به اعتباردهندگان شرکت است. از سوی دیگر افزایش حقوق صاحبان سهام بهکل بدهیها، آسیبپذیری شرکت را نسبت به ورشکستگی و مخاطرات اقتصادی کاهش میدهد.
نسبت حقوق صاحبان سهام بهکل داراییهای ثابت
نسبت حقوق صاحبان سهام بهکل داراییهای ثابت برابر است با حقوق صاحبان سهام تقسیم بر دارایی های ثابت
نسبت حقوق صاحبان سهام بهکل داراییهای ثابت، میزان نقش سهامداران را در تأمین مالی برای خرید داراییهای ثابت نشان میدهد. لازم به ذکر است این نسبت بهصورت درصد بیان میشود.
بالا بودن نسبت حقوق صاحبان سهام به دارایی ثابت، به این معناست که بخش عمده داراییهای ثابت شرکت، توسط سهامداران آن تأمینشده است و شرکت در شرایط سخت، ساختار مالی مستحکمتری دارد.
نسبت های سودآوری
یکی از شاخص های مهم سلامت مالی شرکت توانایی آن در تحصیل سود قابل قبول و بازده مناسب روی سرمایه گذاری های انجام شده می باشد .
نسبت های سود آوری به شرح ذیل میباشد :
- نسبت حاشیه سود
- نسبت بازده سرمایه گذاری ( ROI)
- نسبت بازده ارزش ویژه (ROE)
- نسبت درآمد هر سهم (فرمول سرمایه در گردش EPS)
- نسبت پرداخت سود سهام (DPS)
- نسبت قیمت به درآمد (P/E)
نسبت بازده سرمایه گذاری ( ROI)
نسبت بازده سرمایه گذاری برابر است با حاصل تقسیم سود خالص به علاوه هزینه بهره تعدیل شده بر جمع کل دارایی ها
نسبت بازده سرمایه گذاری نشان دهنده سود حاصل از سرمایه گذاری انجام شده در شرکت میباشد .
نسبت بازده سرمایه گذاری میزان کارایی مدیریت در بکارگیری منابع برای ایجاد سود را نشان میدهد
نسبت بازده ارزش ویژه (ROE)
نسبت بازده ارزش ویژه برابر است با حاصل تقسیم سود خالص بر میانگین حقوق صاحبان سهام
دیدگاه شما