بازده چیست؟
سود یا پاداش حاصل از هر نوع سرمایهگذاری، بازده نامیده میشود. این مفهوم نیز همانند ریسک برحسب درصد بیان شده و کیفیت آن، معمولاً بر مبنای دوره زمانی حصول، عملکرد سایر داراییها در مدت مشابه و شاخصهای پولی، ارزیابی میگردد. بازدهی سرمایهگذاران بازار سهام، از دو طریق افزایش قیمت سهم و سود نقدی سالانه، حاصل میشود. به منظور تعیین درصد بازدهی بهینه، معیار مشخصی وجود ندارد زیرا، همانگونه که در بالا اشاره شد؛ محاسبه بازدهی مطلوب میتواند تابعی از افق سرمایهگذاری، ماهیت دارایی، ریسک، هزینههای معاملاتی، نرخ بهره، درصد تورم و… باشد.
به عبارت دیگر، نحوه ارزیابی بازدهی اوراق دارای درآمد ثابت با سهام موجود در بورس که سود مقرر شدهای برای آنها وجود ندارد؛ کاملاً متفاوت است.
برای مثال اگر نرخ تورم کشور را ۲۰ درصد فرض کنیم، کسانی که در اوراق مشارکت با سود ۲۵ درصد سرمایهگذاری کنند؛ علاوه بر حفظ ارزش پول خود در مقابل تورم، ۵ درصد نیز بازده واقعی داشتهاند. اما زمانی که کارشناسان مالی به ارزیابی عملکرد بازار سرمایه میپردازند، علاوه بر موارد فوق، معمولاً تمرکز اصلی آنها بر مقایسه عملکرد بورس، با سایر بازارهای سرمایهگذاری نظیر ارز و طلا در مدت مشابه میباشد.
بازده در طرف مقابل ریسک بوده و به گونهای، نتیجه تقبل ریسک است. در واقع سرمایه گذاران به منظور دستیابی به بازدهی معقول حاضر میشوند تا درصد ریسک احتمالی مشخصی را تحمل کنند. واژه بازده، الزاماً به کسب سود تعبیر نمیشود و این موضوع به اشتباه در ذهن برخی سرمایه گذاران نقش بسته است. مثبت یا منفی بودن بازدهی، طبیعت سرمایهگذاری است و سود و زیان هر دو، پاداش معاملاتی ما محسوب میشوند. در یک کلام میتوان گفت، کسب بازدهی انگیزه تمام افراد از ورود به دنیای سرمایهگذاری است.
انواع بازده در بازار سهام
در معاملات سهام و بازار مالی، بازده به دو دسته کلی مورد انتظار و واقعی تقسیم میشود.
بازده مورد انتظار؛ پیش از ورود به معامله تعیین شده و بیانگر انتظارات سوددهی، از موقعیت معاملاتی مذکور است. به منظور تعیین بازده مورد انتظار خود از هر موقعیت معاملاتی سهام، باید به متدهای تحلیلی مختلف مسلط باشیم. برحسب تحلیل شرایط بنیادی و گزارشات مالی منتشره از سوی شرکتها، در مورد سود تقسیمی پایان سال، سناریوهایی در نظر میگیریم. سپس وضعیت نموداری سهم را بر اساس اصول و روشهای تکنیکالی بررسی نموده و اهداف قیمتی آینده آن، مشخص خواهند شد. در نهایت بازدهی تقریبی مورد انتظار با توجه به ریسک و حجم معامله، از مجموع پتانسیل سوددهی آتی سهم محاسبه میشود.
بازده واقعی؛ پس از خروج و بر اساس سود قطعی کسب شده از موقعیت معاملاتی، قابل محاسبه میباشد. به بیان ساده، مجموع اختلاف قیمت خرید و فروش سهم، سود نقدی و بعضاً درآمد حاصل از حق تقدمهای سهام، نشان دهنده بازده واقعی شما است. تفاوت بازده واقعی و مورد انتظار، بیانگر سطح کیفی سرمایهگذاری طی دوره مذکور است.
بسیاری از کارشناسان سرمایهگذاری توصیه میکنند که حین انجام محاسبات تعیین بازده مورد انتظار، رویکرد محافظه کارانهای داشته باشید. زیرا موجب میشود که با داشتن دیدگاهی واقع بینانه، درصد خطا کاهش یافته و از شناسایی سودهای موهومی جلوگیری شود.
نحوه تعیین بازده یک موقعیت معاملاتی
همانگونه که توضیح داده شد؛ برای محاسبه بازده واقعی باید پس از فروش سهام، مجموع سود حاصل شده از این موقعیت معاملاتی را محاسبه نمایید؛ تا درصد بازده نسبت به سرمایه کل مشخص شود. در همین راستا و به منظور درک عمیق مطلب، توجه شما را به یک معامله فرضی جلب میکنیم:
سرمایه گذار الف با دارایی ۵۰ میلیون تومانی خود، در بازار سهام تهران مشغول فعالیت است. وی در ابتدای سال تصمیم میگیرد؛ با افق سرمایهگذاری یکساله، روی سهام شرکت ایران خودرو سرمایهگذاری نماید. طبق تحلیل نموداری، پیش بینی میشود این سهم تا پایان سال، حداقل یک رشد قیمت ۲۰ درصدی را تجربه کند. همچنین نتایج تحلیل بنیادی نشان دهنده این است که شرکت وضعیت سوددهی فوق العادهای داشته و بر اساس سیاستهای مدیریتی فعلی، تقسیم سود نقدی ۲۰۰ تومانی به ازای هر سهم در پایان سال مالی، بسیار محتمل است.
حداکثر ریسک قابل تحمل برای این سرمایه گذار در موقعیت معاملاتی مذکور، ۱۵ درصد نسبت به کل سرمایه میباشد. اگر نقطه ورود مد نظر، در ناحیه قیمتی ۱۰۰۰ تومانی بوده و طبق استراتژی معاملاتی در صورت افت قیمت تا محدوده ۸۰۰ تومان، سرمایه گذار با پذیرش زیان از معامله خارج شود؛ با انجام محاسبات مربوط به تعیین حجم بر اساس مدیریت سرمایه مشخص میشود که این شخص مجاز است حداکثر ۳۷۵۰۰ سهم از این شرکت را خریداری کند.
۵۰/۰۰۰/۰۰۰ × ۱۵% = ۷/۵۰۰/۰۰۰
۱۰۰۰ – ۸۰۰ = ۲۰۰
۷/۵۰۰/۰۰۰ ÷ ۲۰۰ = ۳۷۵۰۰
تفاوت بازده واقعی و مورد انتظار
طبق تحلیل فوق و با توجه به مقادیر سود مورد انتظار ناشی از رشد قیمت و تقسیم سود نقدی سهام، مجموع بازدهی احتمالی این موقعیت معاملاتی بر اساس حجم حدوداً ۳۰ درصد میباشد، که نشان دهنده شرایط ایدهآل معامله مذکور از لحاظ قوانین مدیریت سرمایه است.
۲۰۰ (سود نقدی احتمالی سهم) + ۲۰۰ (مقدار افزایش قیمت احتمالی سهم) = ۴۰۰ (مجموع بازده مورد انتظار به ازای هر سهم)
۳۷۵۰۰ × ۴۰۰ = ۱۵/۰۰۰/۰۰۰
اما پس از گذشت یک سال، قیمت سهم به ۱۱۰۰ تومان میرسد (افزایش قیمت ۱۰ درصدی). از طرف دیگر، گزارشات مالی شرکت در سامانه کدال نیز بیانگر این است، که سود نقدی شرکت ایران خودرو در پایان سال مالی مذکور، صرفاً ۵۰ تومان است! پس از انجام محاسبات سود و زیان مشخص میشود؛ این سرمایهگذار مجموعاً در این معامله، ۱۱.۱درصد بازدهی کسب کرده است.
۱۰۰ (سود نقدی سهم) + ۵۰ (مقدار افزایش قیمت سهم) = ۱۵۰ (مجموع بازده واقعی به ازای هر سهم)
۳۷۵۰۰ × ۱۵۰ = ۵/۶۲۵/۰۰۰
با توجه به اختلاف قابل ملاحظه بازده واقعی و مورد انتظار (حدوداً یک سوم)، افق زمانی و مقدار ریسک معامله، به این نتیجه میرسیم؛ که مثال فوق موقعیت معاملاتی چندان پرسودی نبوده است! اما در این قسمت ذکر دو مورد ضروری است.
همانطور که خودتان میدانید، خرید و فروش سهام در بازار بورس شامل کارمزد ۱.۵ درصدی میباشد، که جهت سهولت محاسبات، از در نظر گرفتن آن چشم پوشی کردیم. نکته بعدی این است، که معمولاً فرآیند پرداخت سود نقدی سهام شرکتها، به سرعت و عیناً در پایان سال انجام نمیشود و مسلماً طولانیتر شدن دوره پرداخت، تأثیر منفی بر بازدهی معاملات دارد. در نتیجه اگر موارد مذکور را نیز در نظر بگیریم؛ سرمایه گذار «الف» بازدهی واقعی کمتری خواهد داشت. چنین نتایج معاملاتی، میتواند ناشی از پیش بینیهای بسیار خوشبینانه، ضعف روش تحلیل یا استراتژی معاملاتی، ریسکهای سیستماتیک و… باشد. بسیاری از این عوامل، به مرور زمان و پس از کسب تجربه سرمایهگذاری در بازار، قابل اصلاح و اجتناب خواهند بود. در واقع کسب بازدهی مناسب تا حد زیادی، نتیجه مهارت شما در معاملهگری است، زیرا توانستهاید موقعیتهای معاملاتی خود را در تمام مراحل، از لحظه ورود تا خروج به گونهای مدیریت کنید، که بهترین نتیجه ممکن حاصل شود.
تا اینجا سعی شد، مفاهیم ریسک و بازده در بازار سهام و جزئیات مربوط به آنها شرح داده شوند. در مطالب آتی، رابطه ریسک و بازده و نسبتهای کاربردی در مدیریت سرمایه را توضیح خواهیم داد.
ROI چیست، چه کاربردی فرمول بازگشت سرمایه دارد و چطور محاسبه می شود؟
roi چیست، تعریف ROI بازده سرمایه گذاری است. ROI مخفف چیست، مخفف عبارت انگلیسی (Return On Investment) یک معیار عملکردی است که برای ارزیابی کارایی یک سرمایه گذاری یا مقایسه کارایی تعدادی از سرمایه گذاریهای مختلف استفاده می شود. ROI در دیتاسنترها هم کاربرد زیادی دارد. در واقع تلاش میکند تا میزان مستقیم بازده یک سرمایه گذاری خاص را با توجه به هزینه سرمایه گذاری به طور مستقیم اندازه گیری کند.
roi چیست؟
در پاسخ به سوال roi چیست، همانطور که اشاره شد، تعریف ROI بازده سرمایه گذاری است. تجارت مانند همه صنایع، شرایط خاص خود را دارد. از آنجا که یادگیری و درک نحوه کار مشاغل برای موفقیت بسیار مهم است، حتی به عنوان یک تجارت کوچک یک نفره، دانستن این شرایط مهم است. یکی از این اصطلاحها عبارت است از بازگشت سرمایه گذاری. بازده سرمایه گذاری نشان دهنده سود مالی دریافت شده از یک سرمایه گذاری است. در واقع، این یک اندازه گیری از آنچه شما در مقایسه با آنچه قرار میدهید، به دست می آورید. این در بسیاری از زمینههای مالی و همچنین در تجارت استفاده میشود. در تجارت، بیشتر برای تعیین اثربخشی برند استفاده میشود، اگرچه این تنها منطقهای نیست که می توانید آن را اندازه بگیرید. سایر سرمایه گذاریهای تجاری، مانند تجهیزات و خدمات باید دارای ROI مطلوب باشند. وقتی صحبت از آن میشود، هدف شما این است که حداکثر سود را برای حداقل سرمایه گذاری داشته باشید.
فرمول roi چیست؟
در پاسخ به سوال: فرمول roi چیست؟ باید گفت که فرمول محاسبه آن عبارت است از: تفریق هزینه سرمایه گذاری از سود حاصل از سرمایه گذاری تقسیم بر هزینه سرمایه گذاری. کسب و کارها با انجام این فرمول نرخ بازگشت سرمایه گذاری و سود خود را محاسبه میکنند. “ارزش فعلی سرمایه گذاری” به عواید حاصل از فروش سرمایه گذاری بهره اشاره دارد. از آنجا که به عنوان درصدی اندازه گیری میشود، می توان آن را به راحتی با بازده سایر سرمایه گذاریها مقایسه کرد و به فرد اجازه میدهد انواع مختلفی از سرمایه گذاریها را در برابر یکی دیگر اندازه گیری کند.
هدف این است که یک نرخ ROI بالایی داشته باشید. این معمولا به عنوان یک نسبت نشان داده میشود و با تقسیم سود حاصل از سرمایه گذاری بر مبلغ سرمایه گذاری بدست میآید. به عنوان مثال، اگر برای تبلیغات Pay Per Click (PPC) ماهیانه 1000 دلار خرج میکنید و مستقیما از فعالیتهای PPC خود 2000 دلار درآمد کسب میکنید، برای بدست آوردن 2 دلار ، 2،000 دلار را به 1000 دلار تقسیم میکنید. بنابراین 2 به 1 دلار خواهد بود. به عبارت دیگر، برای هر 1 دلار که برای تبلیغات PPC هزینه می کنید، 2 دلار درآمد کسب میکنید.
شما باید آن را بر روی تمام تلاشهای بازاریابی خود بسنجید، بنابراین مطمئن باشید وقت و هزینه خود را صرف فعالیتهایی میکنید که بهترین نتیجه را کسب میکنند. با این حال، شما باید ROI یا مزایای هر هزینهای را که دارید در نظر بگیرید. کامپیوتر جدید تر و سریعتر چقدر به تجارت شما کمک خواهد کرد؟ آیا پولی که برای یک دستیار مجازی خرج میکنید منجر به توانایی شما در کسب درآمد بیشتر از او میشود؟
علاوه بر این، در حالی که به طور کلی به سرمایه گذاری مالی متصل است، در نظر گرفتن زمان به عنوان یک واحد سرمایه گذاری ضرری ندارد. اگر ماهانه 3000 دلار درآمد کسب میکنی ، اما در هفته 60 ساعت از زمان خود را کار میکنید (ماهانه 240 ساعت)، ROI شما 12.50 دلار است. به ازای هر ساعت کار کردن، فقط 12.50 دلار درآمد دارید (12.50 دلار در ساعت)
چرا roi مهم است؟
پس از پاسخ به سوال roi چیست، این سوال مطرح میشود که اصلا چرا مهم است. میتواند به شما در درک آنچه کار میکند و کار نمیکند در تجارت خود کمک کند تا بتوانید تغییراتی ایجاد کنید. اگر آگهی PPC شما سود ایجاد نمیکند، در نتیجه درآمد از دست میدهید. دانستن این امر باعث میشود که شما آگهی را تغییر دهید تا ROI را بهبود ببخشید یا همه را با هم کنار بگذارید.
در محاسبه آن زمان را هم در نظر بگیرید. با استفاده از مثال بالا، مسئله این است که شما نمیخواهید 60 ساعت در هفته کار کنید و مطمئنا درآمد در هر ساعت 12.50 دلار به دست میآورید. دانستن اینکه چقدر زمان شما به درآمد تبدیل شده است میتواند اطلاعات لازم را برای ایجاد تغییر در اختیار شما قرار دهد، بنابراین میتوانید هفتهای 30 ساعت کار کنید و بدون از دست دادن درآمد 25 دلار در ساعت کار کنید. البته، با شروع، احتمالا زمان زیادی را برای نتیجه کم میگذارید، اما نتیجه شما تغییر آن است. بنابراین میتوانید کمتر کار کنید و درآمد بیشتری کسب کنید.
ROI به دلیل همه کاره بودن و ساده بودن، یک معیار محبوب است. در اصل، میتواند به عنوان یک معیار اندازه گیری اساسی از سودآوری یک سرمایه گذاری استفاده شود. کاربرد ROI در دیتاسنترها، در سرمایه گذاری سهام و … میتواند باشد. محاسبه آن به خودی خود بسیار پیچیده نیست و تفسیر آن برای طیف گستردهای از کاربردهای آن بسیار ساده است. اگر ROI در سرمایه گذاری خالص و مثبت باشد، احتمالا ارزشمند است. اما اگر فرصتهای دیگری با نرخ بالا وجود داشته باشد، این سیگنالها میتوانند به سرمایه گذاران کمک کنند تا بهترین گزینهها را حذف یا انتخاب کنند. به همین ترتیب، سرمایه گذاران باید از ایجاد نرخ ROI منفی جلوگیری کنند که دلالت بر ضرر خالص دارد.
نحوه استفاده از ROI در کسب و کارها
هر وقت پول (یا زمان) را در مشاغل خود سرمایه گذاری میکنید، باید اطمینان داشته باشید که یک نتیجه را در ذهن داشته باشید و راه اندازه گیری آن را برای اطمینان از سودآوری خود داشته باشید. از خود بپرسید ، “با سرمایه گذاری این زمان و پول در مشاغل من چه سود کسب می کنم؟”
ROI استاتیک نیست. بسیاری از متغیرها میتوانند آن را تغییر دهند. به عنوان مثال حتی اگر چیزی در مورد تبلیغات PPC تغییر ندهید، ممکن است که اینها در آن کاهش پیدا کنند (عملکرد خوبی نداشته باشند) یا بهبود پیدا کنند (نتایج بهتری کسب کنند). بنابراین میخواهید آن را به طور مرتب محاسبه کرده و در صورت لزوم در سرمایه گذاری خود تغییراتی ایجاد کنید.
اگر در یک ماه 5000 دلار درآمد دارید و هزینههای کسب و کارتان 3000 دلار است، سود شما 2000 دلار (5000 دلار – 3،000 دلار) است. ROI با این تفاوت که در آن اندازه گیری میکند که سرمایه گذاری شما در کسب و کار شما در ایجاد درآمد چگونه موثر است. با استفاده از مثال PPC بالا، میآموزید که برای هر 1 دلار هزینه شده، 2 دلار درآمد کسب میکنید.
سوالات متداول
roi چیست؟
معنی و تعریف ROI بازده سرمایه گذاری است.
ROI مخفف چیست؟
ROI مخفف چیست، مخفف عبارت انگلیسی (Return On Investment) یک معیار عملکردی است که برای ارزیابی کارایی یک سرمایه گذاری یا مقایسه کارایی تعدادی از سرمایه گذاریهای مختلف استفاده می شود.
ROI چه کاربردی دارد؟
ROI در دیتاسنترها و بسیاری از مشاغل و کسب و کارهای دیگر برای تخمین نرخ سود و بازگشت سرمایه گذاری کاربرد دارد و محاسبه آن لازم است. برای محاسبه آن باید از فرمول مشخص شده استفاده کرد.
فرمول roi چیست؟
فرمول محاسبه آن عبارت است از: تفریق هزینه سرمایه گذاری از سود حاصل از سرمایه گذاری تقسیم بر هزینه سرمایه گذاری. با کمک این فرمول میتوان به راحتی آن را محاسبه کرد و به فهمیدن سود در یک بازه زمانی کمک میکند.
نرخ بازگشت سرمایه یا ROI چیست و چگونه محاسبه می شود؟
هر فرمول بازگشت سرمایه شخص یا مجموعه ای که برای کاری سرمایه گذاری می کند، به دنبال بازگشت سرمایه و سود آوری است. در هر سرمایه گذاری، آگاهی نسبت به بازدهی آن از اهمیت به سزایی برخوردار است. نرخ بازگشت سرمایه یکی از ابزارهایی است که می توان بازده سرمایه گذاری را از طریق آن محاسبه کرد.
در این مقاله قصد داریم به این سوال که «نرخ بازگشت سرمایه یا ROI چیست و چگونه محاسبه می شود؟» پاسخ دهیم و کاربرد و مزایا و معایب آن را باهم بررسی کنیم. با ما همراه باشید.
نرخ بازگشت سرمایه چیست؟
همان طور که از نام آن مشخص است، نرخ بازگشت سرمایه یا Return on Investment ،که به اختصار به آن ROI می گویند، سود حاصل از هر سرمایه گذاری در کسب و کار است. این شاخص به صورت درصدی محاسبه و بیان می شود.
نرخ بازگشت سرمایه یکی از شاخص های کلیدی عملکرد و معیار هایی است که میزان موفقیت یک کسب و کار را نشان می دهد. حتی بسیار از کارشناسان و متخصصان معتقدند زمان تدوین استراتژی های بازاریابی و تبلیغات، به ویژه در حوزه دیجیتال مارکتینگ، باید نرخ بازگشت سرمایه را به عنوان یک معیار اصلی در نظر گرفت و استراتژی را براساس آن تدوین کرد.
اگر بخواهیم ساده بگوییم ROI چیست، شاید بهترین تعریف برای نرخ بازگشت سرمایه، نسبت سود فرمول بازگشت سرمایه حاصله به میزان هزینه و سرمایه پرداخت شده باشد. البته سود به دست آمده ممکن است تنها جنبه مالی نداشته باشد و شامل موارد غیرمالی مانند برند سازی شود، ولی به صورت کلی منظور از محاسبه نرخ بازگشت سرمایه، درآمد و سود آوری مالی کسب و کار است.
تبلیغات، سرمایه گذاری است و نمی توان آن را از اولویت های کاری خارج کرد، ولی بی تردید در دنیای امروز که هر هزینه ای باید حساب شده باشد و وقتی دست کسب و کارها به ویژه استارتاپ ها برای هزینه کردن باز نیست، طبیعی است که بخواهند سرمایه خود را به بهترین شکل هزینه کنند. بنابراین اینجاست که نرخ بازگشت سرمایه (ROI) اهمیت بسیار زیادی پیدا می کند.
به کمک ROI نه تنها می توانیم ببینیم هزینه های تبلیغاتی صرف چه موضوعاتی شده و چگونه این هزینه ها باید خرج شود، بلکه می توانیم عملکرد تیم بازاریابی را نیز بسنجیم و ببینیم تا چه اندازه توانسته اند بهینه عمل کنند.
همچنین ROI برای تحلیل سرمایه گذاری ها و تصمیم گیری های بعدی در کسب و کار مورد استفاده قرار می گیرد.
فرمول نرخ بازگشت سرمایه:
نرخ بازگشت سرمایه، با کم کردنِ هزینه از درآمد کل و تقسیم آن بر هزینه کل به دست می آید.
محاسبه نرخ بازگشت سرمایه (ROI) به سادگی انجام می شود اما در عین حال می تواند پیچیده نیز باشد. زیرا هزینه و درآمد کل برای هر فرد می تواند متفاوت باشد. شاید برای یک مدیر، به جای درآمد و هزینه در این فرمول، فروش خالص و هزینهی کالای فروخته شده مطرح باشد.
یا یک سرمایه گذار که دید جهانی تری دارد، از کل فروش و همه هزینه هایی که در فرآیند تولید و فروش محصول پرداخت شده اند، استفاده کند.
پس هیچ معادلهی استاندارد و واحدی برای محاسبه نرخ بازگشت سرمایه (ROI) وجود ندارد. مهم دانستن این نکته است که سودها درصدی از درآمد هستند. برای درک صحیح نسبت (ROI)، باید بفهمید که چه درآمدها و هزینه هایی در این معادله استفاده می شوند.
حالا که متوجه شدید معادله استانداردی برای محاسبه نرخ بازگشت سرمایه وجود ندارد، بیایید بدون ورود به بخش های هزینه و درآمد، نگاهی به فرمول اولیه بیندازیم.
یک کارگزار فرضی بورس را در نظر بگیرید. اشکان دلال سهام است و تخصصش سهام کم ارزش است، یعنی سهامی که در بازار غیر رسمی سهام و با بهای بسیار کمی برای هر سهم معامله می شود و معمولا هم ریسک بالایی دارد.
او سال گذشته 500 سهم، هر کدام به ارزش 1000 تومان از سهام فلزات مایع را خریداری کرد که سرمایه گذاریِ مخاطره آمیزی بود. امروز و پس از گذشت یک سال، ارزش هر سهم آن در بازار 3500 تومان است. اشکان سهامش را می فروشد و از فرمول محاسبه نرخ بازگشت سرمایه برای محاسبه عملکردش استفاده می کند.
همان طور که می بینید، نرخ بازگشت سرمایه اشکان 2.5 یا 250 درصد است. این یعنی به ازای هر 1000 تومانی که در شرکت فلزات مایع سرمایه گذاری کرده، 2500 تومان سود به دست آورده است. این سرمایه گذاری فوق العاده خوبی بوده، چون سرمایه اولیه را 2.5 برابر کرده است.
حالا می توانیم انتخاب خوب اشکان در سرمایه گذاری روی فلزات مایع را با انتخاب دیگرش مبنی بر سرمایه گذاری در شرکت تجهیزات پزشکی مقایسه کنیم. در این سرمایه گذاری، اشکان 100 سهم، هر کدام به ارزش 1000 تومان خرید و هر سهم را 1250 تومان فروخت.
در این خرید، نرخ بازگشت سرمایه اشکان تنها 25 درصد یا 0.25 بود. البته این هم بازگشت سرمایه خوبی است، اما با سرمایه گذاری روی فلزات مایع، قابل مقایسه نیست.
کاربرد های محاسبه ROI:
- محاسبات ROI در عین سادگی که دارد، می تواند به سرمایه گذار کمک کند تا تصمیم بگیرد که آیا باید از فرصت سرمایه گذاری پیش آمده استفاده کند یا خیر؟
- این محاسبه همچنین می تواند گزارشی از عملکرد یک سرمایه گذاری از روزی که شروع شده تا به امروز باشد.
- استفاده از فرمول ROI به یک سرمایه گذار کمک می کند تا بتواند سرمایه گذاری های کم بازده را از سرمایه گذاری های با عملکرد بالا جدا کند.
- با این رویکرد، سرمایه گذاران و مدیران می توانند سرمایه گذاری خود را بهینه کنند و از نتیجه آن هم اطمینان تقریبی داشته باشند.
مزایا و معایب ROI:
هر شاخصی می تواند مزایا و معایب خودش را داشته باشد و محاسبه آن نیز شما را دچار چالش کند. نرخ بازگشت سرمایه (ROI) نیز از این قاعده مستثنی نیست و مزایا و معایبی دارد.
اگر بخواهیم مزایای سنجش دقیق نرخ بازگشت سرمایه را بیان کنیم، می توانیم به مهم ترین موارد زیر اشاره داشته باشیم:
- سنجش کیفیت و میزان خروجی و سود حاصله در ازای هزینه و سرمایه گذاری انجام شده
- ارزیابی عملکرد تیم بازاریابی در بهینه سازی هزینه ها و صرفه جویی در ازای گرفتن بهترین نتایج
- بررسی میزان پتانسیل و ظرفیت برنامه های بازاریابی برای بازگشت سرمایه در کوتاه یا بلند مدت
- سنجش عملکرد پلن های مختلف بازاریابی و نحوه تعامل مشتریان و مخاطبان
- بررسی میزان ارزش یک مشتری در طولانی مدت
- ارائه محصولات جدید متناسب با سیاست های درآمدی و سود آوری کسب و کار
اما در مورد مهمترین معایب ROI می توان به موارد زیر اشاره کرد:
- اشتباه محاسباتی در ROI می تواند باعث گمراهی مدیران در فرمول بازگشت سرمایه سرمایه گذاری شود.
- مشکل در محاسبه دقیق سود حاصل از برخی کمپین ها و مشتری ها
- مشکل در تعیین میزان اثر گذاری بعضی از روش های تبلیغاتی
- اشتباه در تشخیص منبع تبدیل کاربر به مشتری
حرف آخر
نرخ بازگشت سرمایه (ROI) یک شیوه ساده و آسان برای اندازه گیری میزان سود آوری یک سرمایه گذاری است. هر چند این شاخص ساده به نظر می رسد ولی می توان آن را برای بیشتر مواردی که مربوط به سرمایه گذاری و جذب سرمایه هستند، به کار برد. به همین دلیل، محاسبه نرخ بازگشت سرمایه برای سرمایه گذاران و صاحبان سرمایه، امری ضروری محسوب می شود.
نمی توان ادعا کرد که روش های محاسبه نرخ بازگشت سرمایه یا ROI دقیق هستند. همه این روش ها به شما کمک می کنند تا به یک تقریب مناسب از وضعیت خود برسید. در کنار این روش، لازم است از روش هایی که به بررسی دقیق تر اوضاع کمک می کنند هم استفاده کنید.
اگر پیشنهادی در این باره دارید، خوشحال می شویم در قسمت نظرات با ما در میان بگذارید.
ROI سئو (ROI SEO) چیست و چگونه اندازه گیری می شود؟
برآورد میزان ROI سئو یک شرکت برای بسیاری از مدیران به یک مسئله رایج تبدیل شده است. اما SEO ROI چیست و چگونه می شود آن را اندازه گرفت . پاسخ به این سوالات را در این مقاله بیابید.
مخفف ROI چیست؟
نرخ بازگشت سرمایه ترجمه شده ی عبارت انگلیسی Return On Investment است که به اختصار به آن ROI می گویند. در واقع نرخ بازگشت سرمایه همان محاسبه ی سود بدست آمده از فروش شماست که اکثرا با فرمولهای متفاوتی برای کسب وکارها و تجارت های مختلف بدست می آید زیرا در واقع هر نوع تجارتی باتوجه به کسب و کارش دنبال سود متفاوتی است که از فرمولهای مختلف برای بدست آوردن آن استفاده می کند. کسب و کارها در صورتی که از سرمایه گذاری ROI مثبت به دست نیاورند و یا اگر کانال های دیگر بازاریابی ROI بیشتری حاصل کنند ترجیح می دهند از سرمایه گذاری در آن بخش خاص خودداری کنند.
ROI نیز در مورد سئو یا بهینه سازی سایت یه کار می رود و یک معیار مهم برای سئو است. می توان گفت حتی از فروش و نرخ تبدیل نیز مهم تر است. ROI سئو هزینه سرمایه گذاری یا در واقع نرخ بازگشت سرمایه تلاش های سئو شرکت را نشان می دهد. اما باید گفت محاسبه SEO ROI برای کمپین سئو کار چندان راحتی نیست.
اگر کسب و کاری ROI مناسب از سئو خود مشاهده نکند و یا دریابد کانال های دیگر بازاریابی به لحاظ ROI بهتر عمل کرده است یا تصمیم می گیرد بودجه سئو خود را قطع کند و یا کمپین سئو خود را تماما قطع کند و پول خود را در جای دیگر سرمایه گذاری کند. این موضوع در هر کمپینی که دارای چندین کانال بازاریابی است و سئو در آن نقش بزرگی در تولید درآمد بازی نمی کند و یا زمانی که سئو نمی تواند ROI مورد نظر را حاصل کند اتفاق می افتد.
شرکت ها همچنین ممکن است از شیوه های مختلفی نیز بتوانند نرخ بازگشت سرمایه سئو خود را اندازه گیری کنند مثلا :
- محاسبه تعداد مشتری ها که از طریق جستجو طبیعی به دست می آیند.
- محاسبه تعداد مشتریانی که فرم تماس وب سایت را پر می کنند.
- محاسبه نرخ تبدیل
- نصب سیستم تلفن برای مشتریانی که از تماس برای استفاده از وب سایت استفاده می کنند.
- از طریق نصب خدمات گفتگو و چت برای فروش
- استفاده از صفحات فرود (landing pages) برای جمع آوری مکالمات
اما هیچ کدام از این روش ها فرآیند استانداردی نیست که برای تمام شرکت ها و صنایع قابل انطباق باشد مخصوصا در مورد فروشگاه های دیجیتال که هویت فیزیکی دارند.ما می توانیم از معیارهای زیادی برای اندازه گیری عملکرد کمپین سئو خود استفاده کنیم اما برای تعیین میزان واقعی ارزش کمپین سئو یک معیار در اولویت قرار دارد و آن ROI است.
محاسبه ROI سئو پویا و پیچیده است.
اندازه گیری عملکرد سئو کار چندان راحتی نیست. اگر یک نفر با جستجوی کلمات کلیدی به سایت شما آمد و سپس تصمیم گرفت از فروشگاه شما خرید کند نمی توانید بگویید آن مشتری جستجوی طبیعی انجام داده است زیرا در مورد آن مطمئن نیستید و خود مشتری هم نمی تواند جزئیاتش را به شما بگوید. هر نرخ بازگشت سرمایهی مثبتی را میتوان بازگشت خوبی قلمداد کرد. مثبت بودن این نرخ، فرمول بازگشت سرمایه یعنی کل هزینهی سرمایهگذاری به علاوهی مقداری سود، بازگشته است. نرخ بازگشت سرمایهی منفی یعنی درآمد آنقدر نبوده که کل هزینهها را پوشش دهد. ناگفته پیداست که نرخ بازگشت سرمایه هر قدر بالاتر باشد، بهتر است.
مراحل محاسبه ROI سئو
فرایند محاسبه ROI سئو مستلزم کارها و آنالیزهای داخلی زیادی است. محاسبه SEO ROI با گوگل آنالیتیکس راحت تر شده است. در ادامه تنظیمات لازم برای محاسبه ROI و مراحل و فرمول آن بیان گردیده است. با ما همراه باشید.
1- مسئولیت ROI را توزیع کنید.
مسئولیت ROI تنها وظیفه تیم سئو نیست بلکه افراد دیگر مانند تیم فروش، تیم پشتیبانی مشتری و مسئول رسیدگی به مشکلات تخصصی نیز باید تلاش خود را برای تبدیل یک فرد به مشتری انجام دهند. این یک تلاش تیمی است.
2- تعیین نرخ تبدیل مشتری (Conversion Rate)
تعیین نرخ تبدیل یک گام اساسی برای محاسبه ROI سئو است. بازاریابان سئو باید با تیم فروش مشورت کند و نرخ تبدیل مشتری را درک کند. آن ها باید بدانند به نسبت 10 مشتری بالقوه چند نفر محصول و خدمت را خریداری می کنند.
اگر از هر 10 نفر یک نفر به مشتری تبدیل شود نرخ تبدیل 10% خواهد بود. اگر نرخ تبدیل 10% و ارزش متوسط محصول و خدمت 500 دلار باشد آنگاه هر مشتری می تواند ارزش 50 دلار در گوگل آنالیتیکس داشته باشد. اگر نرخ تبدیل 10% باشد و از هر 10 مشتری یک نفر خرید کند در مجموع 500 دلار درآمد حاصل می شود. این گزارش برای اندازه گیری کلی موفقیت عملکرد سئو شما مفید است. حتی اگر شما در نظر ندارید ROI سئو را به سرعت محاسبه کنید باید سیستم ecommerce Tracking خود را فعال کنید.
3- سیستم ردیابی تجارت الکترونیک (E-Commerce Tracking System) خود را فعال کنید.
گوگل آنالیتیکس در این زمینه کمک زیادی می کند. به گوگل آنالیتیکس بروید و آدرس Dashboard > Conversions > Ecommerce را دنبال کنید. فیلدهای لازم برای محصولات و داده های معاملات (Data Transaction) را پر کنید و در نهایت گزارشی از عمکلرد محصول، عملکرد فروش، معامله، و زمان خرید، تولید کنید.
4- اهداف کسب و کار خود را در گوگل آنالیتیکس تنظیم کنید.
اهداف کسب و کار می تواند برای هر کسی متفاوت باشد. برای یک شرکت فناوری هدف، ثبت نام در یک کارگاه و یا ثبت نام در یک کنفرانس می تواند باشد. برای یک فروشگاه دیجیتال هدف خرید محصولات است. براساس این اهداف شما می خواهید نرخ ترافیک خود را افزایش دهید. این امر زمانی امکان پذیر است که شما با مالکان کسب و کار صحبت کنید و مدل تجاری و نوع خدمات آنها را درک کنید. هزینه خدمات و محصولات باید در زمان تصمیم گیری نرخ تبدیل مد نظر قرار گیرد.
برای تنظیم اهداف به گوگل آنالیتیکس رفته و به آدرس Admin > View > Goals > New Goals بروید. در این صفحه می توانید اهداف خود را بر اساس معیارهای کسب و کار خود انتخاب کنید . در شکل زیر 4 نوع اهداف و گزینه های Custom برای آن نشان داده شده است.
5- کلمات کلیدی خاص برند را جدا کنید .
شما باید پیش از محاسبه تلاش های ROI کلمات کلیدی برند خود را جدا کنید دلیلش این است که بسیاری از بازدید کنندگان که با شما آشنا هستند نام برند شما را در حین جستجو استفاده می کنند و این نمی تواند نشان دهنده تلاش های سئو شما به حساب آید. به همین خاطر بهتر است کلمات کلیدی برند و غیر برند خود را جدا کنید .
6- نرخ تبدیل کلمه کلیدی را براورد کنید .
زمانی که شما کلمات کلیدی غیر برند را محاسبه کردید گام بعدی محاسبه اهمیت احتمال تبدیل است. برای داشتن ترافیک شما باید از کلمات کلیدی با کیفیت نیز استفاده کنید. به عنوان مثال، کلمه کلیدی x به مشتری می انجامد و دارای نرخ تبدیل 25% است در حالی که کلمه کلیدی Y دارای نرخ تبدیل 10% است. شما باید هزینه و زمان خود را برای کلمه کلیدی X قرار دهید نه Y. اگر کسب و کار شما کوچک است و به کلمات کلیدی محلی متکی است متخصصان پونه مدیا به شما کمک می کنند کلمات کلید محلی هدف خود را بیابید تا بتوانید به حجم جستجو و نرخ تبدیل بالاتری دست یابید.
7- نرخ تبدیل خود را بر اساس کانال مرتب کنید.
پس از اینکه نرخ تبدیل ماهانه خود را محاسبه کردید باید داده های کافی برای اندازه گیری ROI خود داشته باشبد. راحت ترین روش مشاهده گزارش نرخ تبدیل از مسیر Conversions > Multi-Channel Funnels > Assisted Conversions است.
از قسمت بالای گزارش گزینه Conversion در بازه زمانی مد نظر را انتخاب کنید . کانال های جستجوی طبیعی شامل تمام کاربرانی است که از راه های مختلف مانند سرچ در گوگل و بینگ به وب سایت شما راه پیدا کرده اند. شما می توانید از این تبدیل ها برای تعیین استراتژی سئو خود استفاده کنید.
8- SEO ROI را بر اساس هزینه ماهانه محاسبه کنید. (فرمول محاسبه ROI)
زمانی که توانستید درآمد تولید شده از استراتژی سئو خود را در بازه های زمانی به دست آورید می توانید میزان سرمایه گذاری سئو را برای ROI تعیین کنید.
برای محاسبه ROI می توانید از فرمول زیر استفاده کنید :
100* ( هزینه سرمایه گذاری سئو /( هزینه سرمایه گذاری سئو - درآمد سرمایه گذاری سئو ))= SEO ROI
در فرمول بالا دو متغیر داریم:
- در آمد سرمایه گذاری سئو: با توجه به توضیحات بیان شده، این مقدار برابر است با نرخ تبدیل جستجوی طبیعی. بر اساس تصویر بالا، نرخ تبدیل جستجوی طبیعی، نرخ تبدیل (Conversion Value) در کانال های جستجوی طبیعی (Organic Search) است.
- هزینه سرمایه گذاری سئو: هزینه سئو ماهانه این شرکت در ماه
در مثال بالا نرخ تبدیل جستجوی طبیعی 704.087.50 دلار در یک ماه به دست آمده است. اگر فرض کنیم هزینه سئو ماهانه این شرکت در ماه 100000 دلار است . آنگاه با استفاده از فرمول زیر SEO ROI را می توانیم 69.41% محاسبه کنیم.
69.41%=100*69.41 = 10000/(704.08.5-10000)
نتیجه گیری
به علاوه شما می توانید از معیارهای دیگر کلیدی سئو برای اندازه گیری تلاش های سئو خود استفاده کنید. مانند کلمات کلیدی غیر برندی که منجر به افزایش ترافیک می شوند و یا تعداد صفحات فرمول بازگشت سرمایه فرود که بیشتر از همه بازدید می شوند. در صورتی که این معیارها در طول زمان رشد کنند نشان می دهد شما دارای ترافیک مستمر و با کیفیتی هستید .
امیداریم این مبحث به شما کمک کند KPI کمپین سئو خود را یافته و ROI را با اطمینان بیشتر محاسبه کنید. محاسبه SEO ROI زمانی که خود را مشغول آن کنید بسیار جالب خواهد بود. به همین خاطر قدرت تحلیل خود را به چالش بکشید و نتایج را با مرور زمان مشاهده کنید.
مولفههای مالی و اقتصادی تاثیرگذار در جذب سرمایه
همه افراد هر روز در معرض نوعی ریسک قرار میگیرند، خواه رانندگی و پیادهروی در خیابان ، خواه سرمایهگذاری یا مواردی دیگر. شخصیت، سبک زندگی و سن سرمایهگذار از مهمترین عواملی است که برای مدیریت سرمایهگذاری فردی و اهداف ریسک در نظر گرفته میشود. هر سرمایهگذار مشخصا دارای پروفایل ریسکپذیری متفاوتی است که بر اساس قدرت مقاومت او در برابر تغییر شرایط مشخص میشود. وقتی صحبت سرمایهگذاری به میان میآید باید در نظر داشت که رابطهی تنگاتنگی میان ریسک، خطر و پاداش وجود دارد. به قول معروف «نابرده رنج، گنج میسر نمیشود». به طور کلی، با افزایش ریسکهای سرمایهگذاری، سرمایه گذاران برای جبران پذیرفتن این ریسکها، انتظار بازده یا پاداش بیشتری را دارند. در ادامه پس از بررسی انواع ریسک های سرمایه گذاری، به بررسی مولفه های مالی و اقتصادی تاثیرگذار در جذب سرمایه می پردازیم.
در مقالات پیشین در ارتباط با “مسیر تبدیل استارتاپ از ایده تا عرضهی اولیه سهام” صحبت نمودیم و به بررسی مراحل سرمایه گذاری استارتاپ ها پرداختیم. در این مقاله با تمرکز بر شاخص های مالی و اقتصادی به نحوه جذب سرمایه گداران و نحوه تصمیم گیری آنها می پردازیم.
در شکل زیر شماتیکی از این رابطه بیان شده است. برای این که بتوانید درک کنید که چه عوامل و فاکتورهایی در یک کسب و کار برای سرمایهگذاران جذاب است، ابتدا باید با ریسکهای سرمایهگذاری آشنا شوید و بدانید که سرمایهگذاران چگونه و از طریق چه راههایی، کسب و کارها را میسنجند.
رابطهی ریسک یا خطر با بازگشت سرمایه یا پاداش (برگرفته از Investopedia)
ریسک در سرمایه گذاری
به طور کلی در اصطلاح مالی، ریسک اختلاف درآمد یا آوردهی واقعی یک کسب و کار نسبت به درآمد یا سود مورد انتظار آن کسب و کار، در گذر زمان رشد استارتاپ است. ریسک یا خطر در واقع احتمال از دست دادن بخش یا تمام سرمایهی اولیهای است که وارد کسب و کار کردهاید.
به صورت کمی، ریسک معمولاً با در نظر گرفتن رفتارها و نتایج تاریخی کسب و کار ارزیابی می شود. در امور مالی، «انحراف معیار» یک معیار متداول مرتبط با ریسک است. انحراف معیار به اندازهگیری نوسانات ارزش داراییها در مقابل میانگین ارزش داراییهای پیشین کسب و کار در یک بازه زمانی مشخص است.
بر اساس طبقه بندی سایت Investopedia و wallstreetmojo ریسکهای مالی به دو بخش کلی سیستماتیک و غیر سیستماتیک بخشبندی شده که دارای زیر بخشهای دیگری از قبیل شکل زیر هستند.
شماتیکی از ریسکهای مالی یک کسب و کار
در ادامه به شکل خلاصه به تعریف انواع ریسکها پرداخته میشود:
- ریسک بازار: به ریسکی گفته میشود که ممکن است یک سرمایهگذاری به دلیل تغییرات و تحولات اقتصادی در برابرش قرار گرفته و ممکن است ارزش و سرمایهی خود را از دست دهد. اصلیترین بخشهای ریسک بازار به قسم زیر است:
- ریسک سهامی
- ریسک نرخ بهره/ سود
- ریسک ارز
شماتیکی از تاثیر ریسک افقی بر سرمایه
- ریسک طول عمر: هر وقت هر سرمایهگذاری بیش از زمان پیشبینی شدهی سرمایهگذاران به طول میانجامد، دچار این قبیل ریسکها میشود که عموما وارد سرزمینی ناشناخته شده که عموما نمیتوان درکی از خطرات پیش رو داشت.
- ریسک سرمایهگذاری خارجی: به ریسکی گفته میشود که به دلیل سرمایهگذاری در کشورهای خارج از کشور به وقوع می پیوندد، در واقع سرمایهگذاران با عواملی چون پایین آمدن شاخص اقتصادی GDP آن کشور، بالا رفتن تورم، ناآرامیهای مدنی و … مواجه میشوند.
حال که با خطرات و ریسکهای یک سرمایهگذاری آشنا شدید، جدا از اینکه خودتان میتوانید از روشهای مدیریت و شناخت ریسک برای پایین آوردن و مطمئن کردن کسب و کار خود اقدام کنید، دید بهتری از روش تصمیمگیری سرمایهگذارها بر یک کسب و کار دارید. در ادامه به شاخصهای پر اهمیت یک کسب و کار برای سرمایهگذاران پرداخته میشود، تا بتوان دید بهتری برای سنجش یک کسب و کار پیدا کرد و با ریسکهای آن آشنا شد.
شاخصههای مالی سنجش کسب و کارها
عموما سرمایهگذاران برای شناسایی ریسک کسب و کار از روشهای مختلف ارزیابی شرکتها مانند روش نسبتها یا نرخ بازگشت سرمایه و … استفاده میکنند. عموما قبل از پذیرش سرمایهگذار خارجی، هر بنیانگذاری خود به نوعی در حال سرمایهگذاری بر روی کسب و کارش است، پس بهتر است که با برخی از این شاخصهای مالی آشنا شوید تا بتوانید پیشبینی درستی به سرمایهگذار از کسب و کارتان ارائه دهید.
از برخی شاخصهای اقتصادی مانند IRR و NPV می توان برای تعیین میزان مطلوبیت یک پروژه و ارزش افزوده ایجاد شده توسط آن شرکت استفاده کرد. در حالی که یکی از این شاخصها به صورت درصدی استفاده میشود، دیگری به صورت رقم واحد پولی (دلار، ریال و …) بیان میشود.
ارزش فعلی (PV) و ارزش فعلی خالص (NPV)
ارزش فعلی (PV) آن ارزشی است که است که خالص جریانات نقدی ورودی در حال حاضر برای شرکت دارند. خالص ارزش فعلی (فرمول بازگشت سرمایه NPV) همان ارزش فعلی است که میزان کل سرمایهگذاری انجام شده در پروژه از آن کم میشود. به بیانی دیگر در فرمولهای زیر آورده شده است:
شاخص سود آوری (PI)
شاخص دیگری که از PV و NPV میتوان استخراج کرد، شاخص سود آوری (PI) میباشد که به شکل درصد بیان شده و به قرار فرمول زیر است:
به طور مثال اگر در ابتدا یک سرمایهگذاری ۱۰۰ واحدی روی طرح انجام شده باشد و سپس در سال اول ۵۰ واحد درآمد و در سال دوم ۵۰ واحد هزینه و ۱۵۰ واحد درآمد در شرکت وجود داشته باشد (آورده شده در شکل ۱-۴)، با در نظر گرفتن نرخ بهره/ تنزیل ۱۰% شاخصها به صورت زیر محاسبه میشود.
جریانات درآمد – هزینهی شرکت (برگرفته از آموزههای مهندس پورمددکار)
درواقع ارزش خالص فعلی گویای آن است که اگر روی این طرح ۱۰۰ واحد پولی سرمایه گذاری شود با توجه به نرخ بهره / تنزیل ۱۰% (عموما در حالت واقعی نرخ سود بانکی برابر با نرخ تنزیل در نظر گرفته میشود) نه تنها بعد از دو سال ۱۰۰ واحد پولی به سرمایهگذار بازگشت داده میشود بلکه ۲۰ واحد پولی اضافی هم به آن داده میشود، به معنای دیگر نه تنها اصل ارزش سرمایه نگه داشته میشود، بلکه ۲۰ واحد پولی سود نیز به آن پول اضافه خواهد شد. اگر نرخ تنزیل بالاتر گرفته میشد امکان منفی شدن این شاخص هم وجود دارد.
بعد از مشخص شدن سوددهی طرح باید میزان سوددهی به صورت نسبی و بدون واحد مشخص شود تا دید آیا آن طرح با توجه به سودده بودن برای سرمایهگذاری مناسب است یا خیر، برای رسیدن به این مهم از شاخصهایی به نام نرخ بازده داخلی یا نرخ بازگشت سرمایه استفاده میکنند.
نرخ بازده داخلی (IRR) و نرخ بازگشت سرمایه (ROR/ROI)فرمول بازگشت سرمایه
نرخ بازده داخلی (IRR = Internal Rate of Return) نرخی است که سود و زیان یک پروژه را مشخص میکند. تحلیلگران اقتصادی معمولا از این فاکتور در کنار ارزش خالص فعلی (NPV) استفاده میکنند. این مسئله به این دلیل است که هردو روش، مشابهاند ولی متغیرهای متفاوتی دارند.
با کمک ارزش خالص فعلی، میتوانید به یک نرخ تنزیل مشخص برای شرکت خود دست پیدا کنید و سپس ارزش فعلی سرمایهگذاری را محاسبه کنید. اما در نرخ بازده داخلی، باید بازگشت واقعی جریانهای نقدی پروژه را محاسبه و سپس این نرخ بازگشت را با نرخ مانع شرکت (Hurdle Rate) مقایسه کنید. اگر نرخ بازده داخلی بیشتر باشد، سرمایهگذاری شما، یک سرمایهگذاری ارزشمند خواهد بود. ضرورتا IRR نرخی است که در آن NPV مربوط به یک سرمایهگذاری، برابر صفر است. فرمول IRR به قرار فرمول زیر است:
که در رابطه بالا:
- Ct = سود خالص برای دوره زمانی مورد نظر
- t = تعداد دوره زمانی
- r = نرخ بهره در دوره زمانی مورد نظر
- I = میزان سرمایهگذاری
در مثال ذکر شده در بخش قبلی میزان IRR به قرار زیر است:
هر سرمایهگذاری با توجه به زمینهی طرح و ریسکهای مورد انتظار، شاخصی به نام حداقل نرخ جذب کننده (MARR = Minimum Acceptable Rate of Return) برای خود تعریف میکند که اگر شاخص IRR بیشتر از آن باشد حتما بر روی طرح سرمایهگذاری میکند و اگر کمتر باشد ریسک سرمایهگذاری را نمیپذیرد.
نرخ بازده (RoR = Rate of Return/ Return on Investment) را می توان برای هر سرمایهگذاری، از وسیله نقلیه و املاک و مستغلات گرفته تا اوراق قرضه، سهام و هنرهای زیبا اعمال کرد. RoR با هر دارایی کار می کند به شرط آنکه دارایی در یک زمان خریداری شود و در دوره ای در آینده جریان نقدی فرمول بازگشت سرمایه فرمول بازگشت سرمایه ایجاد کند. سرمایه گذاریها، تا حدی بر اساس نرخ بازده گذشته ارزیابی میشوند، که میتواند در مقایسه با داراییهای همان نوع برای تعیین جذاب ترین سرمایه گذاریها ارزیابی شود. بسیاری از سرمایه گذاران دوست دارند قبل از انتخاب سرمایه گذاری ، نرخ بازده مورد نیاز را انتخاب کنند. این نرخ از فرمول زیر به دست میآید:
نقطهی سر به سر (Break Even Point)
در مقالات پیشین در ارتباط با دره مرگ و روش های تامین مالی آن صحبت نمودیم. چنان چه علاقه مند به این مقاله هستید میتوانید از طریق کلیک بر روی عبارت “راهکارهای تامین مالی در درهی مرگ استارتاپها” اقدام نمایید.
تجزیه و تحلیل نقطهی سر به سر در اقتصاد، کسب و کار و حسابداری هزینه به نقطهای اشاره دارد که در آن هزینه کل با درآمد کل برابر میشود. برای تعیین تعداد واحدها یا ارزش و میزان درآمد مورد نیاز برای تأمین کل هزینه ها (هزینه های ثابت و متغیر) از تحلیل نقطه سر به سر استفاده می شود.
به طور خلاصه:
- در نقطه سر به سر، شرکت هیچ ضرر و زیانی نمی کند.
- نقطه سر به سر در جایی رخ می دهد که میانگین درآمد = میانگین هزینهی کل (AR = ATC)
- نقطه سر به سر در جایی رخ می دهد که درآمد کل = هزینه کل (TC = TR)
طبق تعریف به دیاگرام زیر خواهیم رسید:
دیاگرامی از نقطهی سر به سر تعدادی و ارزشی
تعریف فرمولی نقطهی سر به سر
(هزینه متغیر در واحد محصول – قیمت فروش در واحد محصول) / هزینههای ثابت = نقطه سر به سر تعدادی
- هزینههای ثابت (Fixed Costs) به هزینههایی گفته میشود که با تغییر میزان محصول و تولید تغییری نمیکنند. (عموما در طی سال در نظر گرفته میشود، مانند، حقوق، اجاره، تجهیزات ساختی و …)
- قیمت فروش در واحد محصول (Price) به قیمت هر کدام از محصولات به صورت واحدی گفته میشود.
- هزینه متغیر در واحد محصول (Variable Costs) به هزینههایی گفته میشود که برای تولید یک واحد از محصول به صورت مستقیم نیاز است.
قابل ذکر است که قیمت فروش واحد محصول منهای هزینه متغیر واحد محصول، حاشیه سود هر واحد است. به عنوان مثال، اگر قیمت فروش کتاب 100 هزار تومان و هزینههای متغیر آن 5 هزار تومان برای ساخت کتاب باشد، 95 هزار تومان حاشیه سود در واحد محصول است و به جبران هزینههای ثابت کمک میکند.
اصولا نقطهی سر به سر در اولین مراحل تصمیمگیری برای سرمایهگذاری بر استارتاپها صورت میگیرد، زیرا دلایل زیادی وجود دارد تا به آن نقطه نرسید یا به عنوان استراتژی خود مشخص کنید که چه قدر از آن ارزش را میخواهید صرف چه هزینههایی کنید. به همین دلیل در اولین مرحله این شاخص تحلیل میشود تا در صورت منطقی بودن به مراحل بعدی رجوع شود. به طور مثال در مرحلهی بعدی با رسم جریان درآمد – هزینه در دو حالت عادی و تجمعی، زمان رسیدن به نقطه سر به سر تجمعی و عادی را محاسبه میکنند، تا با تحلیل آن دو نمودار، به میزان ریسکهای احتمالی موجود در روند رشد کسب و کار بپردازند.
تیم سرمایه فرمول بازگشت سرمایه گذاری صندوق پژوهش و فناوری گیلان جهت توانمندسازی استارتاپ ها و کسب و کارهای نوپا، فایل excel مورد نیاز جهت تحلیل مولفه های مالی را آماده نموده است. چنان چه تمایل به دریافت این فایل نمونه دارید، می توانید درخواست خود را با موضوع “دریافت فایل excel تحلیل مولفه های مالی” به آدرس پست الکترونیک صندوق گیلان ([email protected]) ارسال نموده یا در زیر همین پست آدرس پست الکترونیک خود را یادداشت بفرمایید.
دیدگاه شما