کشش درآمدی تقاضا
کشش درآمدی تقاضا (به انگلیسی: Income elasticity of demand) مقدار تغییر در تقاضا برای یک کالا نسبت به تغییر در درآمد مصرفکننده را کشش درآمدی تقاضا میگویند که با حرف ηy نشان داده میشود. این مفهوم توسط آلفرد مارشال (۱۸۴۲- ۱۹۲۴) وارد علم اقتصاد شده است.
فهرست مندرجات
۱ - توصیف اجمالی
[ویرایش]
کشش ترجمه کلمه Elasticity و برای یافتن حساسیت فاکتوری بر فاکتور دیگر استفاده میشود؛ این مفهوم که با مشتق در ریاضیات مرتبط است، توسط اقتصاددان بزرگ آلفرد مارشال (۱۸۴۲- ۱۹۲۴) وارد علم اقتصاد شده است.
اگر اقتصاددانان تمایل داشته باشند بدانند که با افزایش قیمت کالای الف، مقدار فروش آن چه تغییری میکند و یا اینکه تغییرات درباره فرمول درآمد بالا نهاده کار چه تاثیری بر نهاده سرمایه دارد، از این مفهوم استفاده میکنند؛ البته این مفهوم عام به صورت خاصتری چون کشش عرضه، تقاضا، درآمد و غیره نیز بیان میگردد که در این مبحث ما به بحث کشش درآمدی تقاضا که همان حساسیت تقاضا در برابر تغییرات درآمد متقاضی (Income Elasticity of Demand) است،
میپردایم.
با توجه به اینکه درآمد از حاصلضرب قیمت کالای در مقدار فروخته شده آن کالا بدست میآید اگر قیمت کالایی افزایش یابد همیشه اینگونه نیست که درآمد نیز افزایش یابد این موضوع به این بستگی دارد که تقاضا چگونه نسبت به تغییر قیمت واکنش نشان دهد که درپی آن درآمد نیز به آن عکسالعمل نشان دهد یعنی جهت تغییر درآمد به حساسیت تقاضا به قیمت بستگی دارد.
۲ - تعریف
[ویرایش]
نسبت تغییرات مقدار تقاضا به تغییرات درآمد کشش درآمدی تقاضاست که با حرف ηy نشان داده میشود که به صورت زیر ریاضی نمایش داده میشود: در فرمول بالا Q بیانگر مقدار تقاضا، I بیانگر درآمد و ∆ علامت تغییرات است. این فرمول ریاضی در واقع به بررسی درصد تغییرات تقاضا به تغییرات درآمد میپردازد و به تحلیلگر نشان میدهد که اگر بطور مثال کشش درآمدی برابر ۵ باشد و درآمد فرد، ۱ درصد افزایش یابد، وی تقاضایش را ۵ درصد نسبت به کالای مورد نظر افزایش میدهد.
۳ - انواع کالاها بر اساس کشش درآمدی
[ویرایش]
کالاها بر اساس کشش درآمدی به دستهجات زیر تقسیم میشوند:
۱. کالای پست: کشش درآمدی کمتر از صفر باشد؛ کالای پست به کالایی گفته میشود که با افزایش درآمد مصرفکننده، تقاضایش برای آن کالا کاهش یابد و بالعکس.
۲. کالای ضروری: کشش درآمدی بین ۱ و صفر است؛ کالای ضروری به کالایی گفته میشود که درصد تغییرات تقاضا برای آن کالا کمتر از درصد تغییرات درآمد است و جهت تغییرات مثبت است (اگر درآمد افزایش یابد، تقاضا هم افزایش مییابد اما نه بهاندازهی تغییرات درآمد).
۳. کالای لوکس: کشش درآمدی بزرگتر از یک است؛ کالای لوکس کالایی است که درصد تغییرات تقاضا برای آن بیش از درصد تغییرات درآمد است. یعنی با افزایش درآمد تقاضا برای آن هم افزایش مییابد اما بیش از تغییرات درآمد.
برای افرادی که کم درآمدند اکثر کالاها لوکساند اما در سطوح بالاتر درآمدی، اکثر کالاها پست محسوب میشوند و کاملاً برایشان در دسترساند.
کشش درآمدی مربوط به یک کالا با توجه به میزان درآمد مصرفکننده تغییر میکند به طوری که در سطوح درآمدی پایین، کالاها لوکس؛ در سطوح درآمدی متوسط، اکثر کالاها ضروری؛ و در سطوح درآمدی بالا اکثر کالاها پست محسوب میشوند. شیب منحنی تقاضا (به شرط معمولی بودن کالا) نزولی است.
۴ - منحنی کشش درآمدی تقاضا
[ویرایش]
کشش درآمدی تقاضا و پست، نرمال یا لوکس بودن کالاها را میتوان با توجه به شکل نیز نشان داد؛ نموداری زیر ارتباط میان درآمد و تقاضا را بیان کند. در منحنیهای فوق، D دارای روند صعودی کشش درآمدی بوده و کالای فوق هم کالای ضروری است و دو منحنی دیگر تا روبروی خطوط قرمز رنگ دارای کشش درآمدی صعودی و پس از آن کشش درآمدی نزولی (و کالا پست) است.
باید به این نکته نیز اشاره کرد که هیچ کالائی را نمیتوان در تمام سطوح درآمدی کالائی پست تلقی نمود. چون در این صورت کسی آن را نمیخرید هر کالائی تا سطح معینی از درآمد کالائی معمولی است و فقط وقتی که درآمد از سطحی معین فراتر رود آن کالا پست محسوب میگردد. تنها وقتی که درآمد از سطحی معین فراتر رود آن کالا پست محسوب میگردد.
چند فرمول اقتصادی کاملاً خانگی/راهکار شما برای کنترل مخارج خانه چیست؟
دوران دانشجویی استاد «اقتصادِخُرد» ما فرمول ها را کاربردی آموزش می داد تا فقط با یک مشت عدد مواجهه نباشیم. چند جمله معروف برای تعریف اقتصاد داشت و از همه بیشتر این یکی: «اقتصاد یعنی مخارج به اندازه و گاه بیش از درآمد اهمیت دارد.»
گروه زندگی ؛ نعیمه جاویدی: چند سال است نرخ تورم افزایش پیدا کرده و مخارج چنان بالا رفته که خواه ناخواه باید سبدکالایی و خرید خانواده را دقیق تنظیم کنیم تا ضرر نکنیم، مقروض نشویم و اگر ممکن بود حتی شده مقداری اندک اما حتماً پس انداز داشته باشیم. معمولاً در ذهن بیشتر ما اینطور جاافتاده که درآمد نقش تعیین کننده در رفاه دارد، درست است اما لزوماً کامل و کافی نیست.
بیشتر توضیح می دهیم؛ کارشناسان اقتصاد نقش مخارج را در مدیریت اقتصادی به همان اندازه مهم می دانند که درآمد را. اینکه هر فرد بنابه میزان درآمد خود بتواند مخارجش را مدیریت کند، مقروض نشود و پولی پس انداز کند، امتیاز اصلاً کم و کوچکی نیست. در رشته مطالبی این مهارت ها را با هم خواهیم آموخت اما «تجربه های شخصی» شروع خوبی برای «مدیریت هزینه» خانوار به خصوص در این روزهاست که در گپ و گفت با افراد به خصوص بانوان موفق در مدیریت اقتصاد خانواده می توان به آن رسید.
کیفیت خوب و نگه داری درست
«حسنا محبی» 35 ساله است، بانوی دهه شصتی و مادر دو فرزند دوقلو. محبی می گوید که با استفاده از یک قانون ساده توانسته از مخارج نادرست جلوگیری کند و پس انداز مناسبی هم داشته اند. اما شیوه اش چیست؟ او آن را به اشتراک می گذارد: «خرید درباره فرمول درآمد بالا اقلام با کیفیت پایین را ممنوع و خریدهای «خُرد» را به شدت کنترل می کنم.» باید در این باره توضیحات بیشتری بدهد تا ماجرا بهتر روشن شود: «خوشبختانه مستاجر نیستیم، بچه ها هم 9 ساله هستند. با کمک هم توانسته ایم با 6 میلیون تومان حقوق همسرم مخارج زندگی را تا حدی مدیریت کنیم. موقع خرید خیلی دقت می کنم لوازم پرکاربرد را در حد استطاعت مالی باکیفیت انتخاب کنیم برای مثال یک کیف دوشی و دستی خوب می خرم به جای چندتا و از همان مادامی که سالم است استفاده می کنم، دخترها هم همین طور. سه سال قبل پوتین های خوبی خریدیم که در نگه داری آن ها هم دقت کرده ایم و هنوز خوب و سالم هستند. مدلشان طوری است که همیشه مد می مانند. اگر نمونه بی کیفیت می خریدیم باید هر سال پوتین می خریدیم که نه ممکن بود نه برای محیط زیست، خوب.»
مناعت طبع خریدنی نیست
درباره مدیریت خریدهای خرد هم می گوید: «بچه ها موقع خرید تنقلات دو حق انتخاب دارند. ژله، کیک و انواع بیسکوئیت و کوکی را خودم در خانه تهیه می کنیم به شدت به صرفه و سالم تر است. اصلاً شما فکر کنید اوضاع مالی خوب باشد، اینکه بچه ها هروقت بروند مغازه انواع خوراکی را بردارند و مصرف کنند نه برای تربیت آن ها خوب است نه سلامتی شان. بالاخره فردای روزگار باید خانه و زندگی خودشان را اداره کنند باید از حالا تمرین کنند و یاد بگیرند یا نه؟ عزت نفس و مناعت طبع با پول به دست نمی آید.»
استاندارد خودت را داشته باش
«صبا سروری» هم دانشجوی متاهل است و یک فوت مهم کوزه گری برای کنترل مخارج خانه دارد. او می گوید که هیچ وقت بنابه معیار و استانداردهای دیگران به خصوص فروشنده ها خرید نکرده و همیشه نیازها و استانداردهای خودش و خانواده را ترجیحح داده است. فرمول اقتصادی اش را اینچنین توضیح می دهد : «مغازه دار یک سری جنس برای فروش آورده و می خواهد بفروشد. قرار نیست عینک بدبینی بزنیم و آن ها را قضاوت کنیم. باید اما خودمان برای خرید برنامه ریزی داشته باشیم و اگر لازم شد درباره کیفیت کالا یا ضمانت خرید و مواردی مثل این راهنمایی بگیریم نه اینکه برای خرید فلان قلم کالا برویم توی مغازه و انقدر سردرگم باشیم که فروشنده تشویقمان کند برای خرید. به خصوص با گفتن جمله هایی مثل این: این پرفروش ترین کار ما بوده/ از این برای خانه خودمان هم برده ام/این کالا را با همین کیفیت و قیمت نمی توانی جای دیگری پیدا کنی/امروز نخری از دستت رفته و. من نمی گویم خرید نکنیم، یا بدبین باشیم به راهنمایی فروشندگان بنده خدا، نه! می گویم از هر مغازه کالایی بخریم که واقعاً احتیاج و صلاحدید خودمان است.»
تو مقروض می شوی نه دیگران
سروری حرف هایش را کامل می کند و می گوید: «ببین کدام کالا در خانه شما بیشتر تاب می آورد، مورد پسند خانواده قرار می گیرد و نیازهایتان را بهتر برآورده می کند، همان را بخر. اگر دو سایز آبکش برای ازدواج و جهیزیه ات لازم داری فقط همان را بردار، اینکه مردم چه می گویند، بد است سرویس ناقص باشد یا. اصلاً به این حرف ها اهمیت نده! وقتی زیر بار قرض باشی نه آن دیگران نه آن فروشنده نمی توانند کمکت کنند. استاندارد و شیوه خودت را داشته باش. طوری خرید کن که واقعاً نیاز داری، مقروض نمی شوی و به زحمت نمی افتی. خواهید دید پولتان برکت پیدا می کند و صرف ضرورت ها خواهد شد.»
قرینه بازی را فراموش کن!
«خدیجه قره داغی» هم بانوی میانسالی با تجربه است که دو دخترش را راهی خانه بخت کرده و می گوید: «دورِ قرینه، دست، سِت و یک برند خریدن را خط قرمز پررنگ بکشید اگر به آرامش خودتان و خودکفایی اقتصادی خانواده اعتقاد دارید.» قره داغی صریح صحبت می کند و می گوید که همه این حرف ها را به دو دخترش هم گفته و نگذاشته همسرش با اینکه وضع مالی خوبی داشته اند برای جهیزیه دخترانشان بریز و بپاش کند: «در خانه ما یک دانه برنج هم دورریخته نمی شود. من کشاورززاده هستم و خوب می دانم زندگی مان با چه زحمت و یک قران گذاشتن روی یک قران به اینجا رسیده است. در خانه ما یک سینی مخصوص مهمان داریم، یکی دم دستی و یکی هم برای کارهای آشپزخانه. گلدان یکی داریم. هیچ وقت دنبال ست کردن، جمع کردن قرینه لوازم خانه نبودم.»
عیب کدام است و بد کدام؟!
اعتراف می کند که آدم موقع خرید وسوسه می شود: «برعکس من خواهرم از هر مدل تابلو، گلدان و. دو تا یک شکل دارد. همیشه به او می گویم که قرار است با این لوازم زندگی کنیم نه اینکه انباردار شویم. موقع خرید خودم هم بارها وسوسه شده ام از فلان مدل لیوان دو، سه دست بردارم اما سریع خودم را کنترل می کنم. چه کسی گفته وقتی سفره برای مهمان پهن می کنم همه دیس ها، ظروف یک شکل نباشد، عیب است؟ عیب این است که به مهمان سرزده اخم کنم، انقدر خودم را با این کارها خسته کنم که جانِ خوشامدگویی نداشته باشم و مهمان معذب شود. بد آن است که من فلان سرویس بلور برند میلیونی را داشته باشم اما هنوز دندانم خراب باشد، آزمایشم را ندهم یا نتوانم یک کیلو میوه بخرم و توی یک ظرف ساده به بچه هایم تعارف کنم. چه کسی گفته اگر مانتوی قرمز می خرم باید کیفم هم حتماً قرمز باشد؟ عیب این است که لباسم کثیف باشد. چه کسی گفته مهمانی حتماً باید پلو و چلو باشد، عیب این است که انقدر تجملات و گرفتاری زیاد شد که سال تا سال در خانه هم را باز نمی کنیم.»
تدابیری برای ایام مستاجری
«ساناز سیدی» هم بانوی 28 ساله ای است که مستاجر هستند و فرمول خودش را برای کنترل مخارج زندگی دارد و می گوید: «در این 6 سال، 3 بار جابجایی و اسباب کشی داشتیم. هزینه باربری چندانی نمی دهیم چون لوازم زندگی ما کاملاً به اندازه، سبک و مقاوم انتخاب شده است. بالاخره در هر جابجایی و البته گذر زمان وسایل دچار استهلاک می شوند هرچقدر تعداد لوازم بیشتر باشد، دقت برای بسته بندی کمتر و خستگی بیشتر می شود. لوازم بزرگ زندگی ما همان لوازم برقی رایج در همه خانه هاست. بوفه ندارم. میزهای عسلی تاشو هستند. به جای یک یا دو فرش بزرگ، سه تکه فرش 6 متری انتخاب کرده ام که نگه داری، نظافت و جابجایی به مراتب آسانی دارند. بنابراین هزینه های نگه داری، شستشو و جابجایی به شدت پایین آمده برای مثال تمام این سال ها فقط یک بار هزینه قالیشویی پرداخته ایم.»
یک رسم قشنگ اقوام ما
او درباره سبک زندگی اش بیشتر توضیح می دهد: «من یک کت گرم، یک پالتو و یک بارانی دارم که 4 سال است استفاده می کنم. هرسال یک مانتو مجلسی اسپرت می خرم مانتو سال قبل تبدیل می شود به مانتوی دم دستی سال بعد چون به اندازه کافی پوشیده، شیک و در عین حال راحت است. به طور کلی طوری خرید می کنم که بتوانم بیشترین استفاده را ببرم. هر وعده طوری آشپزی می کنم که غذایی اضافه نماند که هدر برود. هیچ وقت لوازم دکوری بی کاربرد نخریده ام، کلاً یک قانون مهم دارم که چیزی که به کارنیاید را نباید خرید. این ها ترفندهای من برای کاهش هزینه و افزایش پس انداز است. در مهمانی ها رسم خوب فامیلی داریم که فقط یک نوع میوه می خریم. اگر کسی نتواند به مهمانی بیاید حتما یک روز یا دست چند ساعت جلوتر خبر می دهد تا میزبان کمتر تدارک ببیند.» دلش می خواهد حتماً این جملات را بگویید: «شاید هنوز قسمت نشده خانه بخریم اما همین که مقروض کسی نیستیم خدا را شکر! مسئولان اگر فکری برای ثبات قیمت بکنند بالاخره مردم هم می توانند بهتر زندگی و برنامه ریزی کنند.»
قدر پول را بهتر فهمیدم
«م. حشمتی» هم بانوی شاغلی است که به گفته خودش زندگی خوبی که امروز دارند را از صفر به اینجا رسانده است و می گوید: «بعد از ازدواج اوضاع خوب پیش می رفت تا اینکه همسرم سرمایه اش را در یک کار تولیدی سرمایه گذاری کرد، متاسفانه مهارت چندانی نداشت و بعد از مدتی سرمایه اش از بین رفت چون حسابی ضرر کردند و مقروض هم شدند. روحیه اش به شدت بهم ریخت طوری که حدود یکسال افسردگی گرفت و گوشه گیر شد. خوشبختانه من شاغل بودم، قلاب بافی حرفه ای هم بلد بودم و مربی گری شنا هم داشتم خلاصه اینکه از این راه ها درآمد داشتم و خرج خانه تامین می شد، درآمد همسرم هم کامل برای قرض ها می رفت. قبل از این اتفاق به شدت اهل خرج کردن بودم. این اتفاق هر بدی ای که داشت، یک خوبی هم داشت. اینکه اهل حساب-کتاب شدم و پول را حساب شده خرج و پس انداز می کنم.»
این پختگی را مدیون آن اتفاقیم
حشمتی می گوید: «ما که نصف سال غذا از بیرون می گرفتیم حالا حتی موادغذایی را هم طبق برنامه یک ماهه آشپزی می خریم. لوازم پرکاربرد را تعداد می خریم تا هربار ناچار نباشیم وقت و هزینه بیشتر بگذاریم. موقع خرید برنج، چای و بعضی موادغذایی اول کمی نمونه می خریم اگر کیفیت موردنیاز را داشت بیشتر خرید می کنیم. آب، برق و گاز را حساب شده، استفاده می کنیم. برای مثال آب شستشوی سبزی برای آبیاری گلدان ها استفاده می شود و. لوازم مازاد بدون استفاده را فروخته ایم و لوازمی که نداریم را خریده ایم. ماشین ظرفشویی و زودپز جهیزیه ام را استفاده نکرده بودم، فروختیم و یک لب تاپ برای همسرم خریدیم. هر روز بعد از برگشتن از کار، سفارش های گرافیک یا تدوین انجام می دهد.»
درست خرج کردن هنر است
این بانوی جوان که حالا نگاهش به زندگی تغییر کرده، می گوید: «شکرخدا هم مقروض نماندیم هم اینکه خانه مان را پیش خرید کردیم. البته بزرگترها هم خیلی کمک کمک کردند به این نیت که ما هم بچه دار شویم. خانه نقلی است و هنوز قسط هایش را می دهیم اما می خواهم بگویم اگر آن اتفاق نمی افتاد شاید ما پختگی امروز را پیدا نمی کردیم و این خانه هم نبود. درست خرج کردن واقعاً هنر کمی نیست.»
سود عملیاتی | نحوه محاسبه | روش استفاده | محدودیت ها
شاید برای شما هم این سوال پیش آمده باشد که سود عملیاتی چیست و چگونه می توان آن را محاسبه کرد؟ این سود در جریان وجوه نقدی و عملیاتی با شرکت های دیگر ایجاد می شود و با هدف اینکه مدیریت در کدام یک ازدوره های مالی و تحت چه شرایطی است پایه گذاری شده است. به طور کلی برای محاسبه سود عملیاتی باید از فروش خالص یا درآمد های حاصل از خدمات مبلغ بهای تمام شده کالای فروش رفته یا بهای تمام شده خدمات ارایه شده کسر گردد، تا سود ناخالص به دست آید و بعد هزینه های عملیاتی را کسر می کنیم تا سود عملیاتی محاسبه شود. در این سود حاشیه ای وجود دارد، که به آن، حاشیه سود عملیاتی، می گویند که از تقسیم سود عملیاتی در فروش به دست می آید و از حاشیه آن برای قیمت گذاری و کارایی عملیاتی شرکت میتوان استفاده کرد. مقاله پیشنهادی ما به شما افزایش سود کارخانه است.
با شرکت در دوره عالی رشد حسابداری تدبیر اصفهان به صورت کاملاً تخصصی و حرفه ای 5 سرفصل مهم و کاربردی در حسابداری شامل: مشاوره منابع انسانی، مشاورمالیاتی، تخصصی اکسل، حسابداری صنعتی، حسابرسی به شما دانش پذیران عزیز آموزش داده می شود
تکمیل جدول فروش
در شرکت های تولیدی بازرگانی برای انتقال اطلاعات فروش به جدول اظهارنامه باید کلیه اطلاعات را استخراج نمایید. این اطلاعات شامل: نوع کالا، مقدار و نرخ است. کالاهای فروش رفته به ترتیب بیشترین مبلغ فروش در جدول وارد کنید. چنانچه محصولات فرعی نیز به فروش رسانده اید به صورت یک مبلغ کلی در جدول وارد شود، سپس میزان مبلغ برگشتی و تخفیفات فروش را کسر کنید و در نهایت فروش خالص به جدول سود وزیان انتقال یابد.
جدول درآمد حاصل از خدمات
در شرکت های خدماتی درآمد آنها تحت عنوان حساب درآمد حاصل از خدمات ارایه شده است و در شرکت های پیمانکاری حساب درآمد ناخالص پیمانکاری ثبت می شود. برای انتقال این حساب به جدول درآمد حاصل از خدمات اظهارنامه باید اطلاعات هر قرارداد یا پروژه را به تفکیک استخراج کنید و درجدول شماره 23 اظهارنامه وارد کنید. که شامل نام کارفرما، شناسه یا شماره ملی، موضوع قرارداد، مبلغ کار گواهی شده صورت وضعیت ها، پیش دریافت، علی الحساب، صورت وضعیت، مالیات تکلیفی مکسوره و درآمد شناسایی شده است.
مبلغ کار گواهی شده صورت وضعیت در واقع همان مبلغ صورت وضعیت تایید شده توسط کارفرما است. جمع پیش دریافت مستهلک نشده و علی الحساب دریافتی مربوط به یک قرار داد را تجمعی ثبت کنید، و کل مبلغ مالیاتی که از صورت وضعیت ها کسر گردیده را در قسمت مالیات تکلیفی مکسوره وارد کنید، این مبلغ در نهایت باید در جدول شماره 13 اظهارنامه نیز وارد شود تا از کل مالیات پرداختی کسر گردد.
تعریف سود عملیاتی
این سود یک نسبت سودآوری یا عملکرد است که نشان دهنده درصد سود یک شرکت از عملیات خود، قبل از کسر مالیات و هزینه های بهره است. با تقسیم این سود بر کل درآمد و بیان درصد محاسبه می شود. این سود قبل از بهره و مالیات نیز شناخته می شود.
این سود در صنایع مختلف متفاوت است و اغلب به عنوان معیاری برای مقایسه یک شرکت در برابر شرکت های مشابه در همان صنعت استفاده می شود. این می تواند عملکردهای برتر در یک صنعت را آشکار کند و نشان دهد که چرا یک شرکت خاص بهتر عمل می کند یا عقب تر از همتایان خود است.
نحوه محاسبه
چگونه می توان سود عملیاتی را محاسبه کرد؟
این سود با کسر تمام، استهلاک و کلیه هزینه های عملیاتی مربوطه از کل درآمدها محاسبه می شود. هزینه های عملیاتی شامل هزینه های یک شرکت فراتر از هزینه های مستقیم تولید است. مانند حقوق و مزایا، اجاره و هزینه های سربار مرتبط، هزینه های تحقیق و توسعه و غیره. محاسبه این سود، درصد سود عملیاتی حاصل از کل درآمد است.
نحوه استفاده
چگونه از سود عملیاتی استفاده کنیم؟
سود عملیاتی با سود خالص به عنوان معیاری برای میزان سودآوری شرکت متفاوت است. تفاوت در این است که اولی صرفاً بر اساس عملیات خود با حذف هزینه تامین مالی پرداخت سود و مالیات است.
یک مثال از نحوه استفاده از این معیار سود، وضعیت خریدار با توجه به خرید با اهرم است. هنگامی که خریدار شرکت مورد نظر را تجزیه و تحلیل می کند، آنها به دنبال بهبودهای بالقوه ای هستند که می توانند در عملیات ایجاد کنند. سود عملیاتی بینشی را در مورد عملکرد خوب شرکت هدف در مقایسه با همتایان خود ارائه می دهد. به ویژه اینکه چگونه یک شرکت هزینه های خود را به نحو احسن مدیریت می کند تا سوددهی را به حداکثر برساند. حذف سود و مالیات مفید است، زیرا یک خرید با نفوذ بالا می تواند بدهی کاملاً جدیدی به شرکت وارد کند.
سود عملیاتی یک شرکت نشان می دهد که چقدر خوب مدیریت می شود. زیرا هزینه های عملیاتی مانند حقوق، اجاره و اجاره تجهیزات هزینه های متغیر هستند و نه هزینه های ثابت. ممکن است یک شرکت کنترل کمی بر هزینه های تولید مستقیم مانند: هزینه مواد اولیه مورد نیاز برای تولید محصولات شرکت داشته باشد. با این حال، مدیریت شرکت اختیار زیادی در زمینه هایی مانند: هزینه ای که برای اجاره دفتر، تجهیزات و نیروی انسانی انتخاب می کنند دارد. بنابراین، حاشیه سود عملیاتی یک شرکت در مقایسه با حاشیه سود ناخالص یا خالص معمولاً به عنوان یک شاخص برتر از قدرت تیم مدیریت یک شرکت در نظر گرفته می شود.
محدودیت ها
محدودیت های استفاده از نسبت سود عملیاتی
اختلاف در سود عملیاتی را می توان به عوامل مختلفی نسبت داد. به عنوان مثال، شرکتی که استراتژی برون سپاری را دنبال می کند، ممکن است سود متفاوتی نسبت به شرکتی که در داخل تولید می کند، گزارش دهد.
در مقایسه شرکتها، روش استهلاک ممکن است تغییراتی در سود عملیاتی ایجاد کند. شرکتی که از روش استهلاک موجودی دوبار کاهش استفاده می کند ممکن است، سود کمتری را گزارش کند که با گذشت زمان افزایش می یابد. حتی اگر تغییری در کارایی ایجاد نشود. اما شرکتی که از روش استهلاک مستقیم استفاده می کند، سود ثابت خواهد داشت مگر اینکه عامل دیگری نیز تغییر کند.
یک قاعده کلی این است که هنگام استفاده از این سود به عنوان تجزیه و تحلیل مقایسه بین همسالان، عواملی مانند موقعیت، اندازه شرکت، صنعت و مدل کسب و کار ثابت نگه داشته شوند. همچنین در نظر گرفتن سایر معیارهای سودآوری در کنار آن مانند: سود ناخالص یا سود خالص، و سایر معیارهای مالی مانند اهرم، بهره وری و نسبت ارزش بازار مفید است.
** به بیان ساده سود عملیاتی یک شرکت عبارت است از مجموع درآمدهای حاصل از فعالیت های تجاری اصلی آن شرکت برای یک دوره معین، بدون احتساب کسر بهره و مالیات. همچنین هرگونه سود حاصل از سرمایهگذاریهای جانبی، مانند: درآمدهای حاصل از کسبوکارهای دیگر را که یک شرکت در آن مشارکت دارد، مستثنی میکند. زیان عملیاتی نیز زمانی رخ میدهد که درآمد اصلی کسبوکار کمتر از هزینهها باشد.
لازمه زندگی عادی در ایران؛ درآمد ماهانه ۱۰ میلیون تومان!
بنا بر گزارش و بررسی سازمان تأمین اجتماعی، متوسط خط فقر در سال ۱۴۰۰ حدود ۷ میلیون تومان در ماه است با این حال به نظر میرسد این رقم برای شهرهای بزرگ عددی بیش از این و در حدود ۱۰ میلیون تومان باشد.
به گزارش خبرنگار ایمنا، دادههای مرکز آمار ایران از میزان هزینههای زندگی چنین نشان میدهد که کف هزینه زندگی در کلانشهری چون تهران برای هر خانوار حدود ۱۰ میلیون تومان در ماه است؛ این آمار کف هزینه زندگی در ارزانترین استان کشور یعنی سیستان و بلوچستان را حدود ۶.۵ میلیون تومان و به طور متوسط در سطح کشور بیش از ۸ میلیون تومان نشان میدهد.
هزینهها در حالی به چنین سطحی رسیده است که سطح دستمزدها به هیچ وجه پاسخگوی نیاز خانوارها نیست و در سطوح پایینی قرار دارد. البته هرچه هم میگذرد وضعیت معیشتی مردم، دشوارتر از سال گذشته میشود چون درآمدها همچنان ثابت و مخارج افزایش مییابد.
در سالهای اخیر علاوه بر این که با بازگشت تحریمها روبرو بودهایم، از سویی با رشد لجام گسیخته نرخ تورم و از طرفی نیز کرونا، عاملی برای رکود بیشتر شده است که جمع همه این عوامل معنایی جز سقوط بخش بیشتری از جامعه به زیرخط فقر ندارد.
فقری که همان گونه که اشاره شد ناشی از عوامل متعدد چون رشد نرخ تورم، افزایش سرسامآور قیمتها در بازار، بیکاری، عملکرد ضعیف مسئولان در مدیریت اقتصاد به همراه کاهش درآمدهای ارزی کشور است و چنین عواملی باعث شده تا سفره قشر ضعیف و کم درآمد جامعه روز به روز کوچکتر شود.
رقم خط فقر، متفاوت است
بر اساس پژوهشهای انتشار یافته از سوی مرکز آمار ایران، نرخ تورم نقطهای اسفندماه سال گذشته ۴۸٫۷ درصد بوده است؛ یعنی خانوارها ۴۸٫۷ درصد بیشتر از اسفند ۹۸ برای کالاها و خدمات یکسان هزینه کردهاند در صورتی که درآمد بسیاری از خانوارها جوابگوی این تورم نبوده و فشار اقتصادی زیادی را متحمل شدند که نمایانگر گستره فقر در جامعه است.
حال سوال این است که وضعیت تورم و فقر در سال ۱۴۰۰ چگونه خواهد بود؟ سئوالی که کارشناسان اقتصادی در پاسخ به آن میگویند احتمالاً تورم در سال ۱۴۰۰ کمتر از سال ۹۹ نخواهد بود. هرچند نرخ رشد اقتصادی در سال ۱۴۰۰ ممکن است مثبت شود اما میزان این رشد بسیار است بنابراین به نظر نمیرسد سال ۱۴۰۰ خلق ثروت زیادی در اقتصاد کشور صورت بگیرد به این ترتیب به احتمال قوی فقر همچنان افزایش پیدا خواهد کرد و تعداد کسانی که زیرخط فقر هستند زیادتر میشود.
در این خصوص سعید یاری، کارشناس اقتصادی در رابطه با خط فقر در جامعه ایران به خبرنگار ایمنا میگوید: برای تعیین خط فقر نمیتوان از عدد خاصی نام برد زیرا در کشوری قرار داریم که مخارج در شهرها و مناطق مختلف متفاوت است بنابراین اگر در منطقهای خط فقر ۱۰ میلیون تومان تخمین زده شود در منطقهای دیگر ممکن است به ۴ میلیون تومان برسد چون مخارج هر شهری با شهر دیگر متفاوت است. از طرفی در یک شهر خاص هم نمیتوان عدد ثابتی را برای همه شهروندان اعلام کرد زیرا این رقم بر اساس تحصیلات، شغل و موقعیت اجتماعی تغییر میکند.
خط فقر تا ۱۰ میلیون تومان میرسد
وی توضیح میدهد: به عنوان مثال خط فقر در کلانشهرها برای یک خانواده ۴ نفره که جزء قشر کارمند، کارگر و فرهنگی قرار دارند حدود ۹ میلیون تومان برآورد میشود ولی با ارتقای شغلی عدد افزایش مییابد و تا ۲۰ میلیون تومان هم میرسد. اگر همین خانوارها در شهرهای کوچکتر باشند خط فقر برای آنها از ۴ میلیون تومان شروع شده و تا ۱۰ میلیون تومان میرسد که این موضوع با عنوان شاخص زندگی تعریف میشود و قابلیت توجه زیادی دارد.
این کارشناس اقتصادی تصریح میکند: اما آنچه اهمیت دارد آن است که راهکارهایی مدبرانه برای کاهش خط فقر اجرا شود. ممکن است عدهای افزایش یارانههای دولتی را عامل کاهش خط فقر بدانند ولی این حمایتها راهکار اصولی برای کاهش خط فقر نیست بلکه مدت زمانی اندک مرهمی بر زخم مردم میگذارد و جدای از آن که گاه باعث تورم هم میشود.
یاری خاطرنشان میکند: برخی نیز اشتغالزایی را به عنوان راهکاری برای کاهش خط فقر مطرح میکنند ولی طبق آمارهای منتشر شده در بیش از نیمی از خانوادههایی که زیرخط فقر قرار دارند حداقل یک نفر مشغول به کار است اما مشکلی که وجود دارد درآمد پایین این فرد شاغل است که درآمدش کفاف هزینهها را نمیدهد و موجب شده است که خانواده زیر خط فقر قرار بگیرد.
وی اظهار میکند: تا زمانی که از تولید داخل حمایت اساسی نشود نمیتوان با خط فقر مقابله کرد زیرا تولید داخل به معنای اشتغالزایی و درآمدزایی بیشتر است. همان شعاری که سالهاست شنیده میشود اما قدمی واقعی برای اجرایی کردن آن برداشته نمیشود.
این کارشناس اقتصادی تصریح میکند: بدون شک در کشوری که تولیدات فراوان و باکیفیت باشد، نه تنها مشکل بیکاری حل میشود بلکه فراوانی کالا به کاهش نرخها و درنتیجه کاهش رشد فقر نیز میانجامد.
شرایط کارگران بسیار دشوار است
اما موضوعی که در رابطه با خط فقر بسیار محسوس است مرتبط با دستمزد قشر کارگر است این گونه که سبد معیشت آنها را برای تعیین دستمزد در نظر میگیرند در حالی که خط فقر، اصلیترین مؤلفهی تعیین دستمزد در کشور است بنابراین چون دستمزد کارگران بر اساس شاخصهای صحیح تعریف نمیشود هر ساله از قدرت خریدشان کاسته میشود و به سمت فقیر شدن پیش میروند.
اصغر رهنما، نماینده کارگری در گفت و گو با خبرنگار ایمنا اظهار میکند: در شرایطی قرار گرفتهایم که قیمتهای اجناس هر ماه تفاوت فاحشی با ماه قبل و حتی هفته قبل دارد اما تعیین دستمزد کارگران بر اساس نرخ سبد معیشت است؛ قابل تأمل است زمانی که نمیتوان نرخ کالاها در یک ماه آینده را پیشبینی کرد پس چگونه وضعیت ۱۲ ماه پیش رو پیشبینی میشود و دستمزدها تعیین شود؟
وی تصریح میکند: بنابراین بهتر است به جای در نظر گرفتن سبد معیشت، خط فقر برای تعیین دستمزدها در نظر گرفته شود. چگونه کارگری که دستمزد کمتر از ۴ میلیون تومان در ماه دریافت میکند میتواند در برابر خط فقری که ۹ میلیون اعلام میشود دوام آورد؟ با توجه به این که بانک مرکزی نرخ تورم را ۴۱ درصد اعلام کرده است آیا چنین مبلغی میتواند در برابر تورم ۴۱ درصدی خود را نشان دهد؟
به گفته این فعال کارگری قطعاً دستمزد کارگران با دخل و خرجشان، همخوان نیست و لازم است راهکارهایی واقعی برای حل این مشکل ارائه و اجرا شود؛ اینچنین که قدرت خرید این افراد بالاتر رود و قیمتها کنترل شود و چندین مرتبه اجازه افزایش نرخ کالاهای اساسی در یک سال صادر نشود مگر در طول سال چند بار دستمزد کارگر افزایش مییابد که به دفعات قیمت کالاها بالا میرود؟
رهنما ادامه میدهد: نباید به کرات مجوز افزایش قیمتها در طول سال صادر شود یا شورای عالی کار از سوی دولت مجوزی دریافت کند که در زمانهای بحرانی، دستمزدها هم همراه با گران شدن اجناس، افزایش یابد در غیر این صورت تورم همچنان افزایش مییابد و خط فقر بالاتر میرود و روز به روز تعداد بیشتری به زیر خط فقر خواهند رفت.
چگونه فروش خالص را محاسبه کنیم
فروش خالص همان چیزی است که بعد از بازده، بازدهی و تخفیف فروش از فروش خالص کم می شود. در واقع فروش خالص کل مبلغ درآمد گزارش شده به وسیله یک شرکت در سود و زیان آن می باشد. این فروش قسمتی از درآمد یک واحد اقتصادی می باشد و بعد از کم کردن بازده، کمک هزینه محصولات معیوب و تخفیف های فروش به دست می آید. به این صورت که همه موارد فروش و کسورات مربوطه در یک مورد جمع می شوند. فروش ناخالص را باید در یک ردیف دیگر و جداگانه از خالص فروش نشان دهید، به دلیل اینکه کسر قابل توجهی درباره فرمول درآمد بالا از فروش ناخالص وجود دارد. اگر چنانچه این کسر در صورت مالی پنهان شده باشد، در صورت حساب اطلاعات اصلی برای کیفیت معاملات فروش از دست می رود.
بهترین روش برای انجام این کار، گزارش فروش ناخالص و همه تخفیفات فروش می باشد، بعد شماره خالص فروش را ذکر کنید. در این روش کاملا مشخص می شود که در چه زمانی تغییر در کسر فروش، تخفیف زیاد بیش از حد، بازاریابی و دیگر تغییرات در کیفیت فروش انجام شده است. توجه داشته باشید که، مستندات صورت مالی باید دارای استدلال و دلیل برای تخفیف های بزرگ در فروش باشد.
بیشتر سرمایه گذاران و تحلیل گران در زمان تحلیل سلامت یک واحد اقتصادی، فروش خالص را به صورت سود و زیان بررسی می کنند و مشخص می شود که می توانند در این واحد اقتصادی سرمایه گذاری داشته باشند و یا این سرمایه گذاری را انجام ندهند. محاسبه فروش خالص برای آینده نگری و سودآوری کسب و کارها بسایر مهم می باشد و در صورت آشنا نبودن نسبت به این روش می توانید از حسابداران متخصص در این زمینه کمک و مشورت بگیرید.
یک حسابدار با تجربه می تواند در این زمینه برای کسب و کار شما بسیار مفید باشد و به شما و آن واحد اقتصادی کمک فراوانی داشته باشد.
فرمول فروش خالص:
یکی از راه های مؤثر برای فروش، روش محاسبه فروش خالص در هر یک از شرکت ها می باشد. مقایسه بین ارزش تمام شده و خالص ارزش فروش باید به صورت جداگانه برای هریک از اقلام موجودی انجام شود. اگر این کار عملی نباشد، باید گروههای کالا و یا کالای مشابه را جمعاً در نظر بگیرید.
فروش خالص مجموع فروش ناخالص یک شرکت منهای بازده، کمک هزینه و تخفیف آن شرکت می باشد. به همین دلیل، فرمول فروش خالص به شرح ذیل می باشد:
فروش خالص = فروش ناخالص – بازده – کمک هزینه – تخفیف
زمانی که اختلاف بین فروش ناخالص و خالص یک واحد اقتصادی، بیشتر از متوسط صنعت باشد، ممکن است که آن واحد تخفیف های بالاتری را ارائه دهد و یا بازدهی بیش از حد نسبت به رقبای صنعت خود تجربه کند.
فروش خالص شامل چه مواردی می شود:
فروش خالص برابر با فروش ناخالص منهای بازده فروش، کمک هزینه و تخفیف می باشد.
فروش ناخالص هم برابر با فروش های تنظیم نشده یک تجارت قبل از تخفیف، کمک هزینه و بازده مانند: پول نقد، کارت اعتباری، کارت نقدی و فروش اعتبار تجاری می باشد.
- بازده: بازگشت کالا برای بازپرداخت می باشد و فروش ناخالص با مبلغ استرداد کم می شود.
- کمک هزینه ها: کاهش قیمت کالاهای معیوب و آسیب دیده می باشد و فروش ناخالص با توجه به میزان کمک هزینه ها کم می شود.
- تخفیفات: این تخفیفات در صورت پرداخت تا زمان مشخص با توجه به شرایط تعیین شده برای تخفیف، با کم شدن موجودی فاکتور به عنوان مشتریان پاداش داده می شود.
فروش خالص و یا خالص ارزش فروش، در واقع یک روش محاسباتی می باشد که شرکت ها در دوره های مالی برای بررسی سوددهی کسب و کارشان از این روش استفاده می کنند. با شناخت روش محاسبه فروش خالص می توانید فروش خالص یا خالص ارزش فروش را برای کسب و کارها محاسبه کنید و به سوددهی بالا برسید.
اگر این مطلب برای شما رضایت بخش بوده است، مطالعه مقاله راهنمای ثبت نام کد اقتصادی را به شما پیشنهاد می کنیم.
دیدگاه شما