حرکت معکوس ارز و بورس
دنیای اقتصاد: بورس تهران پس از یک دوره رونق در دو ماه ابتدای سال، از ابتدای خرداد و بهدنبال فروکش هیجانات مربوط به انتخابات ریاستجمهوری، روندی اصلاحی در پیش گرفته است؛ بهطوریکه روز گذشته با ریزش 295 واحدی، شاخص کل سهام کانال 79 هزار واحدی را نیز واگذار کرد. گرچه حجم پایین معاملات روزانه، امید چندانی را برای رونق مجدد این بازار در کوتاهمدت باقی نگذاشته است، اما کارشناسان معتقدند بهتدریج قیمتها در بسیاری از سهام جذاب میشود که با ورود خریداران میتواند منجر به تغییر مسیر بورس تهران در آینده شود. در سوی دیگر، بازارهای ارز و سکه مسیر متفاوتی را تجربه میکنند. جایی که دلار آمریکا با افزایش یازده تومانی توانست به بیشترین سطح خود از سوم خرداد برسد. سکه نیز در ادامه جهش روز شنبه، دیروز به قیمت یک میلیون و 220 هزار تومان رسید. نزدیک شدن به عید فطر، یکی از مهمترین دلایل رشدهای مقطعی این دو بازار محسوب میشوند. بهعبارت دقیقتر، تقاضای مسافرتی برای ارز و خریدهای مناسبتی برای سکه اهرمهای کمکی در مقطع کنونی بهشمار میآیند. در این میان، عبور از سطح تکنیکال 3742 تومانی، بالا رفتن تقاضای آربیتراژی با رشد نرخ درهم و افزایش تحرک معاملهگران آتی یا همان خالیفروشهای دلار نیز از بازار ارز و در نتیجه سکه حمایت کرده است.
دنیای اقتصاد- هاشم آردم: شاخص بورس تهران طی معاملات روز گذشته با افت 295 واحدی (معادل 37/ 0 درصد) مواجه شد و پس از تقریبا دو ماه دوباره به کانال 78 هزار واحدی رسید. شاخص کل هموزن نیز روز گذشته افت قابل توجهی را ثبت کرد و 83/ 0 درصد از ارتفاع آن کاسته شد. با احتساب این افت، بازدهی شاخص کل و شاخص کل هموزن از ابتدای اردیبهشتماه تا کنون صفر شد. همانطور که انتظار میرفت پس از جریان انتخابات ریاست جمهوری، بورس تهران وارد فاز اصلاحی شد و رفتهرفته بازدهی بیدلیل خود را از دست داد. در ابتدای جریان اصلاح قیمتها، برخی اشخاص حقوقی خاص به هدف مثبت نگه داشتن نماگرهای بورس تهران معاملاتی را انجام میدادند تا روند کاهشی بازار کندتر صورت بگیرد. حالا اما، چند روزی است که این اشخاص حقوقی دست از انجام معاملات حمایتی برداشتهاند و بورس فعالتر و پویاتر به سمت اصلاح قیمتها میرود. با ادامه روند کنونی، به نظر میرسد بورس با سرعت بیشتری متعادل خواهد شد. انتظار میرود حالا با این اقدام بجای اشخاص حقوقی قدرتمند بازار، ارزش معاملات نیز که پیشتر به دلیل مداخلات حقوقیها به شدت کاهش یافته بود، رفتهرفته افزایش یابد.در حال حاضر که سایه رکود همچنان بر بورس تهران خودنمایی میکند، دو سناریوی عمده پیش پای فعالان بورس قرار دارد. چنانچه رفتار سالهای اخیر فعالان بورس تهران تکرار شود، احتمالا باید انتظار داشته باشیم که قیمتهای سهام با شناسایی کفهای جدید، روندی صعودی را در میانمدت طی کنند. در غیر این صورت و با فرض آنکه رفتار بورسبازان تغییر کرده باشد، احتمالا شاخص بورس به سمت شکستن کفهای میانمدت خود پیش میرود. از امروز روند شاخص بورس و قیمت برخی نمادهای بزرگ بازار، میتواند نقشه راه را برای چند ماه آینده روشن کند.
اگر فرض کنیم هیجان ناشی از روی کار آمدن دولت تدبیر و امید در سال 1392 و شوک افزایش نرخ ارز در سالهای 93 و 94 اصلاح شده بود، آخرین انگیزههای عمده برای رشد شاخص بورس اول اجرایی شدن برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) و پس از آن رشد قیمتهای جهانی در سال 95 بوده است. در ابتدای سال 1395، فعالان بورس سرمست از رشد کمسابقه شاخص بورس، متأثر از اخبار مثبت در گروههای صنعتی (به ویژه گروه خودرویی)، به دنبال صنعتی میگشتند که بتواند نقش لیدری بازار (مانند آنچه در سه ماه پایانی سال 1394 برای گروه خودرو رخ داد) را ایفا کند.در آن دوره نیز به نظر میرسید شاخص بورس با بیشواکنشی فعالان بازار، وارد محدودههای حبابی شده است. پس از آن حقوقیهای بزرگی از جمله صندوق گنجینه آرمانشهر و صندوق توسعه بازار اقدام به خرید سهام و حمایت از بازار کردند. به گونهای که با وجود افت کلیت قیمتها در ماههای تیر و مرداد، شاخص بورس وضعیت بدی نداشت. پس از آن، از بخت خوب، قیمتهای جهانی رشد مناسبی را آغاز کردند. رشد قیمتها از زغالسنگ و نفت آغاز شد و رفته رفته در سایر بازارهای جهانی از جمله سنگ آهن، فلز روی، مس و در نهایت در بازار محصولات پتروشیمیایی مانند متانول بروز پیدا کرد. این افزایش قیمتها غولهای به خوابرفته بورس تهران را به حرکت درآورد و در نهایت شاخص بورس را در محدودههای بالاتر از 77 هزار واحدی تثبیت شد.
در واقع در سال گذشته، با وجود آنکه افزایش قابل توجهی در سودآوری شرکتها مشاهده نشد، اما دو انگیزه مهم باعث شد قیمتها از محدودهای خاص پایینتر نیایند. در وهله اول انتظار به بار نشستن برجام باعث میشد فعالان بازار حاضر نباشند پایینتر از قیمتی خاص دارایی خود را به فروش برسانند. ضمنا در برهههای مختلف خریداران نیز نشان داده بودند که حاضرند در قیمتهایی که چندان با واقعیتهای بنیادین همخوانی نداشت، سهام بخرند. نکته دیگری که باعث شد فعالان بورس به آینده امیدوارتر شوند، رشد قیمتهای جهانی بود. در نتیجه میانگین نسبت قیمت به درآمد (P/ E) به محدودههای خبرهای منفی در بازار ارز بالاتر از 3/ 7 مرتبه رسید. این در حالی بود که سود بدون ریسک 22 تا 25 درصدی در بازار پول قابل استحصال بود و P/ Eسپردهگذاری در بانکها رقمی در حدود 5/ 4 تا 5 مرتبه بود. هربار که P/ E بازار زیر 3/ 7 مرتبه قرار میگرفت فعالان بازار با خریدهای خود موجب رشد قیمتها میشدند.اما حالا نسبت P/ E بازار تا محدوده 8/ 6 مرتبه تنزل پیدا کرده است. چنانچه فعالان بازار همچنان معتقد باشند سودآوری شرکتهای بورسی میتواند در آینده رشد مناسبی را تجربه کند، قاعدتا باید به نرخهای فعلی بازار واکنش نشان دهند. اما اگر قرار است رفتار دو سال اخیر بورسبازان دچار تغییر شود، احتمالا باید شاهد ادامه افت قیمتها باشیم.
همانطور که اشاره شد، افت اخیر قیمتها در بورس و به تبع آن افت شاخص کل از محدوده 81 هزار واحدی تا 78 هزار واحد کنونی، باعث برگشت قیمتها به سطوح حمایتی خود در ماههای اخیر شده است. بنابراین میتوان انتظار داشت به زودی قیمتها توسط فعالان بازار مورد حمایت قرار گرفته و تا حدودی رشد کند. شاخص بورس نیز به محدوده حمایتی مهم خود یعنی سطح 78 هزار و 800 واحد نزدیک شده است. برای آنکه سطوح حمایتی فعلی در بازار عمل کنند، به محرکهایی مانند آنچه در سال گذشته تجربه شد نیاز است. اما حالا رفتهرفته نتایج برجام بهصورت واقعی نمایان میشود. از آنجا که اثر برجام در بورس تا حدودی پیشخور شده است، بنابراین حالا دیگر نمیتوان به آن به چشم یک محرک نگاه کرد. ضمنا احتمالا قرار نیست شاهد رشد معنادار قیمتهای جهانی باشیم. بنابراین حالا نسبت قیمت به درآمد بازار مورد تهدید قرار میگیرد. در این باره باید به این نکته توجه داشت که نسبت قیمت به درآمد فعلی بورس نسبت به رقیب بورس (بازار پول) بالاتر است. به عبارت دقیقتر اگر قرار باشد شرکتها با روند فعلی به فعالیت ادامه دهند، سپردهگذاری در بانکها به صرفهتر به نظر میرسد. اما سه عامل مهم میتواند نسبت قیمت به درآمد بازار سهام را همچنان بالا نگه دارد.
بروز تورم انباشته: در سالهای اخیر دولت موفق شده است که تورم اقتصاد را که ماهیتی ساختاری دارد، تا حدود قابل توجهی کنترل کند. این در حالی است که حجم نقدینگی اقتصاد خبرهای منفی در بازار ارز در چهار سال اخیر آهنگی صعودی داشته است. ضمنا به نظر میرسد پس از ایجاد رشد اقتصادی قابل قبول در سال گذشته، حالا رفتهرفته سیاستهای دولت به سمت انبساط بیشتر پیش خواهد رفت. بسیاری از بورسبازانی که پیش از انتخابات سهام میخریدند، بر این باور بودند که احتمالا تورم امسال بیش از سال گذشته خواهد بود.در نتیجه میتوان انتظار داشت که در نیمه دوم سال هم شاخص قیمتها رشد کند و هم نرخ ارز افزایش یابد و ریال ایران تا حدودی تضعیف شود. این موضوع میتواند باعث افزایش سودآوری شرکتها از یک طرف و مشمول تورم شدن داراییها از جمله سهام از طرف دیگر شود.
اصلاح نظام بانکی: تقریبا همه فعالان و کارشناسان اقتصادی میپذیرند که گران بودن نرخ تسهیلات و بالا بودن میزان سود سپردههای بانکی اقتصاد ایران را فلج کرده است. ریشه اصلی بالا بودن نرخ سود بدون ریسک، در واقع از ساختار مشکلدار بانکها نشأت گرفته است. احتمالا دولت و بانک مرکزی اصلاح نظام بانکی را در سال جاری بهصورت جدی پیگیری خواهد کرد. بسته به آنکه عملیات اصلاح نظام بانکی و ادغام بانکها تا چه اندازه موفق باشد، میتواند باعث کاهش نرخ سود سپردههای بانکی شود. در این صورت نیز میتوان انتظار داشت که فعالان بازار به خرید سهام رغبت بیشتری نشان دهند.
ورود سرمایههای خارجی: ورود فاینانس خارجی و سرمایهگذاران بینالمللی نیز میتواند سیگنالی مثبت برای سرمایهگذاران داخلی در بورس باشد. نهایی شدن فاینانس 13 میلیارد یورویی کرهجنوبی و ادامه این روند احتمالا بورس تهران را با رونق مواجه خواهد کرد.عوامل فوق در صورت وقوع میتوانند باعث شوند که بورسبازان انگیزه لازم برای خرید سهام را داشته باشند. در این صورت احتمالا باید شاهد افزایش تقاضا در نمادهای مختلف بازار شویم. همه چیز بستگی به این دارد که استنباط بازار سهام از روند کنونی اقتصادی حاکم بر کشور چیست. طبیعی است که هریک از موارد فوق برای اثرگذاری واقعی بر اقتصاد نیازمند زمان هستند، اما چنانچه فعالان بازار به آینده امیدوار باشند زودتر از موعد به پیشواز آثار مثبت احتمالی این عوامل خواهند رفت. در این صورت رفتهرفته باید شاهد افزایش تقاضا، ارزش معاملات و در نهایت قیمتها در بازار سهام باشیم.از طرف دیگر این امکان وجود دارد که انتظارات بورسبازان از آینده شرکتها تغییر کرده باشد. فعالان بورس طی دو سال اخیر به P/ E کمتر از 3/ 7 مرتبه واکنش نشان دادهاند. اما این رفتار میتواند تغییر کرده باشد. در این شرایط باید انتظار داشت که فعالان بازار مبنای ارزشگذاری خود را نه P/ E 3/ 7مرتبهای دو سال گذشته، بلکه P/ E 5مرتبهای بازار پول در نظر بگیرند.امروز سطح حمایت 78 هزار و 800 واحدی میتواند بهعنوان اولین بزنگاه بازار سهام مطرح باشد. چنانچه این سطح شکسته شود و شاخص کل برای مدتی زیر این محدوده تثبیت شود، اولین نشانه تغییر رفتار فعالان بازار سهام روشن خواهد شد.
دلار وارد فاز قیمتی حساس شد/ سیگنال منفی برجام به بازار ارز
ساعت24-بازار ارز وارد فاز حساس قیمتی شده است، به طوری که در معاملات دیروز کانال ۳۰ هزار تومان را رد کرد، اما در ادامه معاملات، این کانال رو از دست داد و به کانال ۲۹ هزار تومان بازگشت.
به گزارش خبرآنلاین، گزارشها نشان میدهد که قیمت دلار در آخرین لحظه معاملات به حدود ۲۹ هزار و ۶۵۰ تومان رسید که نسبت به پنجشنبه هفته گذشته در حدود ۱۵۰ تومان افزایش خبرهای منفی در بازار ارز قیمت داشته است.
در این میان، بررسیها حاکی از آن است که در ۳ روز معاملاتی گذشته قیمت دلار در حدود ۷۵۰ تومان رشد پیدا کرده است.
نوسان رو به بالای قیمتها در بازار ارز در شرایطی دیده میشود که به نظر میرسد سیگنالهای منفی برجام در بازار بیشتر رخنمایی میکند.
شبکه بلومبرگ به نقل از منابع آگاه مدعی شد، ایران و آمریکا هنوز بر سر موضوعات کلیدی در مذاکرات احیای برجام اختلافنظر دارند و برای رفع این اختلافاتشان ممکن است به هفتهها زمان نیاز داشته باشند.
شبکه خبری بلومبرگ گزارش داد: مقامات آشنا با مذاکرات احیای برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) میگویند که ایالات متحده و ایران همچنان بر سر جزییات کلیدی توافق در حال شکلگیری برای احیای توافق هستهای 2015 اختلاف دارند و ممکن است چندین هفته برای حلوفصل اختلافاتشان زمان نیاز باشد.
بلومبرگ ادامه داد: انتظارات برای پیشرفت قریبالوقوع در مذاکرات با ارسال پاسخ واشنگتن و تهران به پیشنهاد نهایی اتحادیه اروپا که موجب کاهش تحریمها علیه ایران از جمله در حوزه صادرات نفت میشود، افزایش یافت اما یک مقام بلندپایه اروپایی گفت که طرفین هرگز به راه اندازی مجدد توافق هستهای 2015 نزدیک نشدهاند.
به گزارش بلومبرگ، همچنین دو مقام دیگر که از مذاکرات مطلع هستند و خواستند نامشان فاش نشود، گفتهاند که اختلافات بر سر تحقیقات آژانس بینالمللی انرژی اتمی درباره فعالیتهای هستهای گذشته جمهوری اسلامی و دریافت غرامتهای اقتصادی از سوی تهران در صورت خروج دولت آینده آمریکا از توافق ادامه دارد.
بلومبرگ همچنین گزارش داد: یک سخنگوی شورای امنیت ملی کاخ سفید گفت که شکافها در مذاکرات همچنان به قوت خود باقی است و واشنگتن کماکان به رایزنیها ادامه میدهد. این سخنگو در ادامه گفت که سانتریفیوژهای ایران حذف خواهند شد و حتی اگر ایران از توافق خارج شود، برای دستیابی به سلاح هستهای به شش ماه زمان نیاز دارد.
امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه نیز روز جمعه گذشته با ادعای اینکه برای احیای برجام توپ در زمین ایران است، عنوان کرد: پیشنهادی که روی میز قرار دارد، حتی اگر نتواند تمامی اختلافات را حلوفصل کند، از نداشتن هیچ پیشنهادی بهتر است.
در اینمیان، اولیانوف، نماینده روسیه در مذاکرات وین در توییتی نوشت: هر پیشنهاد جدید درباره پیش نویس،مذاکرات وین در موردبرجام را طولانی می کند. ممکن است مایه تاسف باشد، اما طرف های حاضر در مذاکره این حق را دارند که طبق رویه عادی دیپلماسی چندجانبه، خواستار تغییراتی در متن شوند. باید صبور باشیم.با این حال بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا گفته پاسخ آمریکا به پیشنهاد ایران معقول است.
ارزیابی مداخلات دولتها در بازار ارز با محوریت نرخ ارز حقیقی
در حال حاضر نرخ ارز به عنوان لنگر اسمی و شکل دهنده انتظارات در اقتصاد نقش ایفا میکند و به دلیل سیاست دولت مبنی بر تثبیت نرخ ارز، صدمات زیادی را بخشهای مختلف اقتصادی بالاخص تولید و صادرات دیده است.
مقدمه
اهميت نرخ ارز در افكار عمومي و در نظر دولت مردان بر كسي پوشيده نيست و به همين دليل، بازار ارز، موضوع مداخلات گسترده دولت قرار ميگيرد. مبتني بر اين گزاره دو سوال اصلي وجود دارد كه اين یادداشت سعي ميكند بدان پاسخ دهد:
- دليل اهميت فوق العاده نرخ ارز براي دولتها و مردم چيست؟ و چگونه ميتوان اين اهميت را كاهش داد؟
- چارچوب بهينه مداخلات دولت در بازار ارز (هدف اصلي، هدف مياني و ابزارها) چگونه بايد باشد؟
بر اساس مدل های نظام ارزی موجود در ادبیات و تجارب جهانی، ميتوان نرخ ارز را كليديترين متغير اقتصاد مخصوصا در ايران دانست كه نوسانات آن بيش از هر متغير ديگري مورد توجه عموم مردم قرار ميگيرد و به همين دليل موضوع مداخلات جدي دولتها ميشود. البته مداخله دولت در بازار ارز منحصر در ايران نيست و به دليل اهميت نرخ ارز در تعادل تراز پرداختها ، تمامي بانكهاي مركزي و دولتها مداخلاتي در سطوح و انواع مختلف در اين بازار دارند.
چرايي اهميت فوقالعاده نرخ ارز براي دولتها
بانک مرکزی در ایران نیز در زمره بانکهای مرکزی است که تا سال ۱۳۹۷ لنگر اسمی صریحی اعلام نکرده است، اما همگی میدانند که لنگر اسمی ضمنی وی تثبیت نرخ ارز بوده است.
نمودار ۱- نرخ ارز رسمی
نمودار فوق نشان میدهد که عملاً نرخ ارز همواره ثابت بوده و افزایش نرخ ارز با جهشهای ارزی اتفاق افتاده است. به عبارت دیگر بانک مرکزی تا جاییکه میتوانسته نرخ ارز را تثبیت کرده و زمانیکه باورپذیری تعهد بانک مرکزی به نرخ ارز ضمنی، مورد تردید واقع شده حملات سفته بازانه آغاز گشته و نرخ ارز یک جهش را تجربه کرده است. زمانيكه بانك مركزي نرخ ارز اسمي را به عنوان لنگر اسمي(هرچند ضمني) معرفي نمايد، عملاً انتظارات كوتاه مدت عوامل اقتصادي را به نرخ ارز وابسته كرده است و اين متغير حتي براي افرادي كه هيچ تاثري از تجارت بين الملل ندارند نيز حائز اهميت خواهد شد. زيرا در اين شرايط، نرخ ارز فارغ از تاثيري كه بر قيمت كالاهاي وارداتي و وضعيت تراز تجاري دارد، همگرايي بالايي با نرخ تورم كوتاه مدت (كالاهاي داخلي) نيز خواهد داشت. اين مساله مهمترين ريشه اهميت فوق العاده نرخ ارز براي مردم و به تعبيري تبديل شدن آن به مهمترين متغير اقتصادسياسي در كشور است. به دليل همگرايي نرخ ارز با تورم، مردم به محض افزايش نرخ ارز نگران نرخ تورم خواهند بود و مي دانند كه زمان تخليه آثار تورمي نقدينگي و پيامدهاي ناشي از عدم تناسب بخش واقعي و بخش اسمي فرا رسيده است. يا به تعبير ديگر، افزايش نرخ اسمي ارز، نتيجه بي تدبيري دولتها را آشكار ميكند به همين دليل دولتها در هر شرايطي، عدم افزايش نرخ ارز را به عنوان خبرهای منفی در بازار ارز يك دستاورد به عموم معرفي ميكنند و مردم نيز اين متغير را مبناي ارزيابي عملكرد دولتها ميدانند. به همين دليل:
- دولتها تا جاييكه بتوانند از افزايش نرخ ارز اسمي ممانعت مي كنند
- در دور اول دولتها نرخ ارز ثبات بيشتري نسبت به دور دوم دارد تا جامعه راي دهندگان دولت حفظ شود
- انتقاد از دولت در بيان عموم مردم با مقايسه نرخ ارز قبل و بعد از هر دولت مطرح ميشود.
راهبرد دولتها در مواجهه با بازار ارز
راهبرد اصلي دولتها در مواجهه با بازار ارز جلوگيري از افزايش نرخ ارز اسمي است. راهبرد تثبيت نرخ ارز اسمي دقيقاً همان چيزي است كه قانونگذار سعي كرده است با تعيين نظام ارزي شناور مديريت شده در قوانين برنامه پنجم خبرهای منفی در بازار ارز خبرهای منفی در بازار ارز و ششم توسعه، مقابل آن بايستدكه متاسفانه توسط دولتها ناديده انگاشته شده است. علت اين مساله هم عدم توجه به لوازم نظام ارزي شناور مديريت شده و تمهيد مقدمات براي تغيير نظام ارزي بوده است. به عبارت روشنتر زمانيكه نظام ارزي كشور به شناور مديريت شده تغيير ميكند، لازم است سياستگذار لنگر اسمي اقتصاد را از نرخ ارز به ساير لنگرهاي اسمي تغيير دهد. زيرا اقتصاد به يك لنگر انتظارات نياز دارد و فرآيند بازتعريف يك لنگر جايگزين فرآيندي زمانبر و پيچيده است و حداقل لوازم زير را ميطلبد:
- تعريف يك چارچوب سياست پولي جديد (اعم از اهداف و ابزارها)
- اعلام يك متغير مياني به عنوان هدف بانك مركزي
- افزايش شفافيت و تقويت سياستهاي ارتباطي بانك مركزي
- پايبندي به هدف اعلام شده و اعتبار (credibility) بانك مركزي
دولت علي رغم اعلام نظام ارزي شناور ولي همواره در زمان تصميم گيري در رابطه با موافقت يا مخالفت با افزايش نرخ ارز دچار يك ناسازگاري زماني ميشود كه در آن، موافقت با افزايش نرخ ارز به نفعش نيست چون هنوز نتوانسته است انتظارت تورمي را از نرخ ارز تفكيك نمايد.
پيامدهاي منفي تثبيت نرخ ارز بر اقتصاد
1-تضعيف توليد و سرمايه گذاري
در شرايط تورمي كه همواره هزينههاي توليدكنندگان داخلي (دستمزد، مواد اوليه داخلي و . ) افزايش مييابد، جلوگيري از افزايش نرخ ارز موجب تضعيف رقابت پذيري صادرات و تشويق واردات ميشود. صادركنندگان كشورهاي تورمي همواره با افزايش هزينهها مواجه هستند كه لاجرم در قيمت كالاي صادراتي منعكس خواهد شد در حاليكه كشورهاي با تورم پايين نيازي به پيشنهاد افزايش قيمت به مشتريان خود ندارند، لذا اگر نرخ ارز ثابت باقي بماند، كشورهاي تورمي با ارز ثابت قدرت رقابت با ساير كشورها را نخواهند داشت و از بازار اخراج خواهند شد. علاوه بر اين، وارد كنندگان محصولات خارجي در داخل كشور نيز بازار را در دست ميگيرند و راهبر بازار خواهند شد چراكه مارك آپ بالاتري نسبت به توليدكنندگان داخلي دارند.
به صرفه بودن واردات، طفيلي راهبرد تثبيت نرخ ارز در كشور بوده است كه انگيزه توليد و سرمايه گذاري را تخريب ميكند و باعث ميشود اگرچه دولتهاي سعي در حمايت از صادرات دارند اما هيچ توفيقي در اين زمينه كسب نشود.
2-اسراف ذخاير ارزي كشور
در شرايطي كه كشور به واسطه فشارهاي بينالمللي و تحريمهاي ظالمانه، هر روز با محدوديت بيشتري در ايجاد و دسترسي به ذخاير ارزي خود مواجه ميشود، صيانت هر چه بهتر و بيشتر از ذخاير ارزي كشور بايد سرلوحهي سياستگذار باشد. اما راهبرد ممانعت از افزايش نرخ ارز اسمي دقيقاً دولت را مجبور خواهد كرد ذخاير ارزي كشور را به بازار عرضه نمايد و منابع كمياب را هدر بدهد. به ويژه، اگر اين تزريق با سياست تجاري و كنترل خروج سرمايه همراه نباشد، عملاً اسراف در منابع ارزي چندبرابر خواهد شد و عملاً صيانت از ذخاير ارزي كشور به عنوان يك راهبرد ميان و بلندمدت قرباني مسائل سياسي و پوپوليزم خواهد شد.
صيانت از ذخاير ارزي كشور بايد براي تمامي دولتها و مستقل از هر ديدگاه سياسي به عنوان خط قرمز باشد، اگر دولتي طرفدار مذاكره است، براي اينكه با دست پر بر ميز مذاكره حاضر شود بايد ذخاير ارزي بالايي داشته باشد و اگر دولتي طرفدار مذاكره نباشد باز هم براي تامين ارز كشور در ميان مدت بايد ذخاير ارزي بالايي داشته باشد.
بنابراين يكي ديگر از پيامدهاي منفي راهبرد تثبيت نرخ ارز اسمي، اسراف و هدر دادن منابع ارزي كشور در شرايط جنگ اقتصادي است.
3-ايجاد التهاب و افزايش بيثباتي اقتصاد
راهكار اصلي حفظ ارزش پول ملي كنترل تورم و رشد نقدينگي است و تا زمانيكه دولت نتوانسته است عامل اصلي كاهش ارزش پول ملي يعني تورم را كنترل كند، افزايش نرخ ارز در ميان و بلندمدت اجتناب ناپذير است. يعني دولت ابتدا با تزريق منابع گران سنگ ارزي خود تلاش ميكند از افزايش نرخ ارز جلوگيري كند اما پس از مدتي ذخاير قابل عرضه در بازار به اتمام ميرسد و نيروي انباشته در قالب جهش ارزي خود را نشان ميدهد. بديهي است افزايش تدريجي نرخ ارز بسيار بهتر از وقوع شوك ارزي و افزايش دفعي آن است، لذا پيامد ديگر ممانعت از افزايش تدريحي نرخ ارز، ناكامي در تثبيت آن است. تمركز دولتها بايد بر ثبات بخشيدن (كاهش نوسانات) نرخ ارز و پيشبيني پذيرتر كردن فضاي اقتصاد كشور براي سرمايه گذاري و توليد داخل باشد.
جايگاه نرخ ارز حقيقي در مداخلات ارزي
راهبرد دولتهاي در مواجهه با نرخ ارز بايد بر اساس سياستهاي تجارت بين الملل كشور تنظيم شود و در اين ميان نرخ ارز حقيقي مهمترين سنجه و شاخص براي مداخله دولت محسوب ميشود. يعني روند نرخ ارز حقيقي موضع دولت در مداخله را مشخص ميكند نه نرخ ارز اسمي. زيرا نرخ ارز حقيقي سنجه وضعيت رقابت پذيري كالاهاي توليد داخل است. اگر دولت بخواهد رقابت پذيري محصولات صادراتي را حفظ كند بايد به فكر تثبيت نرخ ارز حقيقي باشد، اگر بخواهد رقابت پذيري محصولات صادراتي را افزايش دهد افزايش نرخ ارز حقيقي توصيه ميشود. برخي از كشورها نظير چين با هدف ترغيب صادرات افزايش نرخ ارز حقيقي (كاهش ارزش پول ملي) را به عنوان راهبرد خود معرفي كردهاند.
نمودار ۲- نرخ ارز حقیقی چین
نرخ ارز حقيقي نرخ ارز اسمي تقسيم نسبت تورم داخل و كشورهاي خارجي است. تثبيت نرخ ارز حقيقي به معناي افزايش نرخ ارز به ميزان تفاضل تورم ما از تورم كشورهاي خارجي است.
متاسفانه علیرغم اینکه در تمامی اسناد و سیاستهای کلی از جمله سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی رونق صادرات یا برونگرایی و صادرات محوری اقتصاد کشور مورد تاکید قرار گرفته، روند نرخ ارز حقیقی کشور با این راهبرد نه تنها هماهنگ نبوده بلکه کاملاً خلاف آن بوده و صادرات را تضعیف کرده است. روند نرخ ارز حقیقی از ابتدای دههی هشتاد تا سال ۱۳۹۰ یک روند نزولی با شیب تند، را تجربه کرد و طی این بازه ۵۰ درصد کاهش یافت. افزایش درآمدهای نفتی در این سالها موجب افزایش قدرت بانک مرکزی در مداخله و ممانعت جدی از افزایش نرخ ارز بود و خروجی آن کاهش خبرهای منفی در بازار ارز شدید نرخ ارز حقیقی و وقوع پیامدهای فوقالذکر بوده است. با اعمال دور قبلی تحریمها در سالهای ۹۱ و ۹۲ شاهد افزایش نرخ ارز حقیقی بودیم، اما پس از روی کار آمدن دولت یازدهم مجدداً روند نزولی نرخ ارز حقیقی آغاز شد طی سالهای ۹۲ تا ۹۵ نرخ ارز حقیقی ۳۵ درصد کاهش را تجربه کرد.
نمودار ۳- نرخ ارز حقیقی (سال پایه ۱۳۵۱)
مداخلات صحيح دولت در بازار ارز چگونه بايد باشد؟
با اين توضيحات ممكن است اين سوال پيش بيايد كه پس دولت چه وظيفهاي در قبال حفظ ارزش پول ملي دارد و اگر اين مداخلات در بازار ارز پذيرفته نيست چه مداخلاتي توصيه ميشود؟
نكتهي اول اينكه اين گزارش، مداخله دولت با هدف تثبيت نرخ ارز اسمي را زير سوال برد نه هر مداخلهاي. دولت براي حفظ ارزش پول ملي وظايف مهم و سنگيني بر عهده داشته است كه از قضا به دليل عدم انجام آنها نرخ برابري ارز هر روز كاهش يافته است.
نكته دوم اينكه با توجه به راهبردهاي كشور در حوزه تجارت بين الملل، دولت بايد از كاهش نرخ ارز حقيقي جلوگيري كند و سنجه مداخلات دولت در بازار ارز نرخ ارز حقيقي باشد نه نرخ ارز اسمي.
نكته سوم اينكه مهمترين وظيفه بانك مركزي و دولت در راستاي حفظ ارزش پول ملي، مهار تورم است كه با كنترل رشد نقدينگي و مهار پيشرانهاي آن (نظام بودجه ريزي و نظام بانكي) محقق ميشود.
مداخلات بانكهاي مركزي علاوه بر حركت در راستاي راهبرد تجاري كشور، با هدف كاهش نوسانات نرخ ارز نيز دنبال ميشود. يعني بانك مركزي ممانعتي براي افزايش روند نرخ ارز ندارد اما سعي ميكند با معرفي ابزارهاي مشتقه و مداخلات مستقيم از نوسانات كوتاه مدت در بازار ارز جلوگيري نمايند.
همه چیز در مورد پروژه پای نتورک (Pi network)
هر از چند گاهی، شاهد ظهور یک ارز دیجیتال جدید هستیم که با لشگری از نیروهای تبلیغاتی همراه است، مانند شبکه پای یا همان پای نتورک (Pi Network). این شرکت در سال ۲۰۱۹ فعالیت خود را آغاز کرد و مدعی این بود که ارائه دهنده بیت کوینِ جدید است؛ پای نتورک به کاربران اجازه میدهد بدون استفاده از باتری یا صرف انرژی، ارز دیجیتال Pi را مستقیماً از تلفن همراه خود استخراج کنند. مردم بسیاری به دلیل رایگان بودن و سادگی کار با نرم افزار وارد این شبکه شدند. در این مقاله، ما به بررسی معنای واقعی Pi، چارچوب زمانی پروژه، افراد پشت آن و اینکه آیا ارزش سرمایهگذاری را دارد یا خیر، میپردازیم.
شبکه Pi چیست؟
شبکه پای ادعا میکند که برای استخراج ارز دیجیتال آنها هیچ نیازی به باتری وجود ندارد و تنها با یک تلفن همراه معمولی فرآیند ماینینگ امکانپذیر است. این هدف اصلی پروژه است. در نهایت، این شرکت قصد دارد برای هر کسی که میخواهد با استفاده از توکن Pi در این شبکه معامله کند، بستری “Go-To” باشد.
آنها همچنین ادعا میکنند که تیم شبکه پای متشکل از چند دکتر از دانشگاه استنفورد است. در واقع فارغ التحصیلانی روی پروژه کار میکنند که دارای تخصص زیادی هستند. آنها همچنین به نرمافزار خود که بیش از ۱۰ میلیون کاربر دارد و در گوگل پلی و اپ استور در دسترس است، میبالند. بعد از نصب برنامه باید شماره تلفن و حساب فیس بوک خود را به کیف پول خود وصل کنید. با ورود به برنامه هر ۲۴ ساعت، میتوانید کوینهای Pi خود را به راحتی جمعآوری کنید. انجام مراحل KYC همچنین ممکن است به افزایش درآمد شما کمک کند. توصیه میشود قبل از استفاده از این پلتفرم حتما تحقیقات کافی انجام دهید تا در دام کلاهبرداری در ارزهای دیجیتال نیوفتید.
ویژگیهای نگرانکننده شبکه پای (Pi Network)
زمانی که در حال بررسی پروژه بودیم متوجه ویژگیهای منفی در شبکه پای شدیم که برای راهاندازی هر پروژهای شاخص مثبتی نیست. در این قسمت به این ویژگیهای نگرانکننده و چرایی آن میپردازیم.
نگرانیهای حریم خصوصی
همه چیز با دانلود برنامه (کیف پول ارز دیجیتال) و الزام احراز هویت شماره تلفن و پیوند دادن حساب فیس بوک شروع میشود. در صورت استفاده از کیف پول دیگر، هرگز مجبور نخواهید بود چنین روشی را طی کنید (با باز کردن حسابها با مبادلات اشتباه نگیرید). آنها همچنین یک مرحله KYC دارند که اطلاعات گذرنامه را جمعآوری میکند که با رشد پلتفرم آنها مخالف است:
سوال اینجاست که چرا کاربران را مجبور به گذراندن KYC و ارائه اطلاعات حساس میکند، در حالی که در حال حاضر راهی برای تبدیل Pi به USD یا ارزهای دیگر وجود ندارد؟
هیچ مرجع نظارتی در جهان وجود ندارد که مشاغل را ملزم به انجام فرآیندهای KYC در زمان عدم انتقال پول کند. تا به امروز، برای هیچ ارز دیجیتال دیگری نیاز به این کار نبوده است. در واقع، این امر در وهله اول بر خلاف منطق اساسی ارزهای دیجیتال است که حریم خصوصی است. علاوه بر این، برنامه آنها دارای مجوزهای زیادی بر روی تلفن شما است (در تصاویر زیر دسترسی هایی که پروژه پای نتورک از تلفن همراه کاربر دریافت میکند را مشاهده میکنید).
زیرساختهای سؤال برانگیز- آیا شبکه پی از بلاک چین استفاده میکند؟
در حال حاضر هیچگونه استفاده از فناوری بلاک چین در این شبکه قابل مشاهده نیست. معمولاً شرکتها کد خود را به عنوان منبع باز برای اطمینان از صحت آن افشا میکنند، اما این موضوع برای پروژه Pi هنوز اتفاق نیفتاده است. “وایت پیپر” آنها فقط یک طرح تجاری است که در حال حاضر به صورت پیشنویس نسخه یک در دسترس است و تاریخ نگارش آن به مارس ۲۰۱۹، زمانی که این شرکت تأسیس شد، برمی گردد که همین موضوع برای کاربران این شبکه میتواند یک هشدار جدی است.
از آنجایی که هیچ کد واقعی وجود ندارد؛ همه چیز برای پروژه Pi در حد یک فرضیه است. طراحی در وب سایت آنها بسیار ابتدایی و توسعه نیافته است. هیچ تأییدی برای انجام کار آن وجود ندارد؛ کاربران فقط وارد سیستم شده و روی دکمهای کلیک کنند، با این گزینه که میتوانید با دعوات کاربران دیگر درآمد بیشتری کسب کنید. از این رو، احتمالاً شبکه پای تنها از اسم اصطلاحات ارزهای دیجیتال مانند بلاک چین، کیف پول و غیر استفاده میکند.
بدون مصرف انرژی؟
در علم شیمی، گفته شده است که “انرژی نه تولید میشود و نه نابود میگردد، بلکه همواره از حالتی به حالت دیگر تبدیل میشود.” پس با این قانون، برای استخراج ارز دیجیتال که اساساً فرآیند تولید کوینهای جدید است؛ باید از انرژی استفاده شود، در غیر این صورت ساخت کوینهای جدید و ماینینگ غیر ممکن است. با این سناریو، ما متوجه شدیم تنها چیزی که باعث استخراج میشود (از آنجایی که انرژی مصرف نمیشود)، معرفی افراد جدید است که استخراج را بیمعنی میکنند و تنها با فشردن یک کلید هر ۲۴ ساعت، استخراج ارزهای دیجیتال را تقلید میکنند.
چرا این پروژه کاربران را هر روز مجبور به بازگشت میکند؟ زیرا یک کاربر فعال که افراد دیگر را دعوت میکند و روزانه وارد برنامه میشود، مفیدتر از یک کاربر غیر فعال و منفعل است که مدتها پیش برنامه را نصب کرده و هیچ استفادهای از آن نمیکند. درآمدزایی از اطلاعات جدید کاربران فعال، بیشتر از کاربران غیر فعال است.
مبتدیان و کشورهای جهان سوم
کاربرای که لینکهای افلیت خود را منتشر میکنند در دسته مبتدیان ارزهای دیجیتال قرار میگیرند. آنها نمیدانند که استخراج واقعی چگونه است و یا نمیدانند که ارزهای دیجیتال از چه چیزی تشکیل شدهاند. این دسته از افراد تنها از رسانهها شنیدهاند که میتوانند به کسب درآمد از ارزهای دیجیتال بپردازند، ولی اینکه چگونه این کار شدنی است را کسی نمیداند. شبکه پای در برخی از کشورها بیشتر مشهور شده است، برای مثال:
مؤسسان شبکه پای دارای مدرک دکترا هستند؟
زمانی که متوجه میشویم پروژهای توسط “متخصصین” مدیریت میشود، با خیال راحت از آن استفاده میکنیم. از این رو در شبکه پای (Pi Network)، مردم به دلیل اعتبار مؤسسان به این شرکت هجوم میآورند. همین کافی است؟ البته داستانی تکراری است. یک پروژه رمزارزی دیگر به نام وان کوین نیز از همین استراتژی برای جذب مردم استفاده کرد. وان کوین مدعی بود که پروژه آن توسط شخصی با مدرک دکترا تجارت و اقتصاد به نام “روجا ایگناتووا” اداره میشود. این شرکت نیز به دلیل استفاده از طرح پانزی تعطیل شد.
به یاد داشته باشید که یک شرکت معتبر معمولاً از موفقیت خود صحبت میکنند نه از مؤسسین خود.
واکنشهای مثبت از تازه کارها
اپلیکیشن شبکه پای در هر دو فروشگاه اپل استور و گوگل پلی، دارای ۵ ستاره است که بسیاری از نظرات مثبت به نحوه “عدم تخلیه شارژ باتری” برنامه اشاره میکنند. در مورد این مسأله کمی قبلتر توضیح دادیم که چگونه این خبر تأثیرات منفی دارد، چرا که نشان میدهد برنامه عملاً هیچ کاری انجام نمیدهد. برای مثال تمام این واکنشهای مثبت به یک دعوت کاربر دیگر ختم میشود. کاربران نظرات خود را اینگونه به اشتراک میگذارند: “شما چیزی را دست نمیدهید، پس چرا آن را امتحان نمیکنید؟ راستی میتوانید از لینک من هم استفاده کنید!
شبکه پای هیچ پیشرفتی نداشته است!
با وجود اینکه این شرکت (minepi) در سال ۲۰۱۹ راهاندازی شده، اما تاکنون هیچ پیشرفت خاصی از آن در وبسایت ساده، اپلیکیشن ساده و لینک های افیلیت برای دیگران به گوش نرسیده است. حتی کاربران خودشان نیز اذعان دارند که برنامه زمانبندی به نقطه اشباع رسیده است.
با این حال، تنها ارزش واقعی شرکت، تعداد کاربران زیاد آن است که سازندگان به وضوح از آنها درآمدزایی میکنند. تقریباً غیر معمول است که کلاهبرداریهای MLM (نتورک مارکتینگ) به سرعت در این اندازه رشد کنند، که این چیز بدی نیست. اما وقتی یک شرکت مشکوک (نتورک مارکتینگ )MLM را برای گسترش سریع به کار میگیرد، خطرناک میشود.
چرا شبکه پای را امتحان نکنیم؟
زمانی که شما برای محصولی پولی پرداخت نکنید خودتان محصول میشوید. دادهای امروزه اهمیت بسیار زیادی دارند که میتوانند با مبلغ زیادی فروخته شوند. آیا شما رسوایی فیس بوک را به یاد دارید؟ زمانی که بسیاری از بسترها برای استفاده از اطلاعات کاربران آماده شده بودند؟ این تنها یک مورد آشکار از نحوه درآمدزایی صاحبان شرکتهای تقلبی از اطلاعات کاربران است.
همچنین ذکر شده است که کاربران را در ابتدا در معرض تبلیغات ویدئویی قرار میدهند تا از میزان بازدید تبلیغات کاربران فعال خود نیز درآمدزایی کنند. مؤسسان در هر صورت از اپلیکیشن خود سود میکنند. آنها برای کسب درآمد از پایگاه کاربر فعال، تبلیغات ویدئویی اختیاری را هنگام راهاندازی ارائه کردند. این برنامه همچنین شامل ویژگی Know Your Customer (KYC) است که اطلاعات گذرنامه را جمعآوری میکند. امکان پیوند دادن این بهشناسههای تلفن همراه ممکن است برای مؤسسان واقعاً اطلاعات مفیدی باشد.
نتیجه پایانی، آیا شبکه پای قانون است؟
رک بگویم، شبکه پای (Pi Network) قرار نیست جایگزین بیت کوین باشد. وقتی بیت کوین در ابتدا منتشر شد، کد منبع آن عمومی شد و نحوه عملکرد بلاک چین را نشان داد. استخراج یک فرایند عقلانی بود که هرگز افراد را ملزم به جذب یکدیگر نمیکرد. تنها جنبه مثبت شبکه Pi که میتوان به آن اشاره کرد این است که پروژه کاربر فعال زیادی دارد که تنها برای مؤسس آن مفید است.
سوالات متداول
پای نتورک چیست؟
پای نتورک یک پروژه ماینینگ با تلفن همراه با شعار استخراج بدون صرف انرژی است که از سال ۲۰۱۹ فعالیت خود را شروع کرده است.
آیا میشود به پروژه PI اعتماد کرد؟
با توجه به اینکه پس از ۳ سال تجربه حضور در بازار ارزهای دیجیتال، همچنان هیچ اطلاعات دقیقی در منابع معتبر مثل سایت کوین مارکت کپ و کوین گکو ثبت نشده و همچنین هیچ پیشرفتی در روند پروژه دیده نشده است، نمیتوان به سادگی به این پروژه اعتماد کرد.
نکته: توجه داشته باشید این مقاله صرفا با هدف راهنمایی و آشنایی شما با پروژه پای نتورک نوشته شده است و آکادمی ارز دیجیتال ارز تودی مسئولیتی در مقابل تصمیمات یا عواقب مالی آن برای افراد ندارد.
تجمعات تهران چه تاثیری بر بازار ارز گذاشت؟
به گفته معامله گران بازار ارز، دلار در تهران زندانی شده است با بالا رفتن احتیاط در این بازار خرید و فروش های بزرگ انجام نمی شود.
به گزارش منیبان، قیمت دلار در روز های اخیر در یک محدوده خاص قفل شده است. نرخ دلار دیروز در محدوده ۳۱ هزار و ۵۰۰ تا ۳۱ هزار و ۶۰۰ تومان معامله شد.
عده ای از معامله می گفتند اسکناس آمریکایی در تهران زندانی شده است و خبری از خرید و فروش های بزرگ نبود. عده ای از معامله گران به تزریق عرضه توسط نهاد مرکزی بازار ساز اشاره می کردند.
اثر تجمعات تهران در بازار دلار
از سوی دیگر به نظر می رسد تجمعات تهران موجب شده بازیگران ارزی با احتیاط بیشتری در موقعیت خرید و فروش قرار بگیرند.
و در سوی دیگر، هراس دارند که بازارساز در وضعیت کنونی به اندازه ای میزان عرضه خود را بالا ببرد که در صورت خرید ارز دچار ضرر سنگین شوند.
سیگنال منفی برجام به قیمت دلار
توقف دلار در تهران در حالی است که سیگنال های برجامی همچنان منفی است.ندپرایس در تازه ترین اظخهار تنظر خود درباره برجام گفــت: پاسخی که ایران اخیرا ارسال کرد سازنده نبود و به ما اجازه کامل کردن توافق را نداد. ولی ما همچنان معتقدیم که بازگشت به توافق هستهای با ایران امکانپذیر است.
پیش بینی قیمت دلار امروز
تحلیل گران فنی کوتاه مدت باور دارند که در صورت شکست محدوده ۳۲ هزار و ۲۰۰ تومان،دلار با فشار خرید مواجه خواهد شد و در صورتی که قیمت به زیر سطح ۳۱ هزار و ۵۰۰ تومان برود، کمی فروش های ارزی افزایش خواهد یافت.
دیدگاه شما