نسبت سود سود خالص چیست؟


محاسبه فروش خالص

فروش خالص چیزی است که پس از بازده، بازدهی و تخفیف فروش از فروش ناخالص کسر می شود. به عنوان مثال، اگر یک شرکت فروش ناخالص 100 ملیون تومان، بازده فروش 5 ملیون تومان، کمک هزینه فروش 3 ملیون تومن و تخفیف 2 ملیون تومان داشته باشد، فروش خالص به این ترتیب محاسبه می شود:

100 ملیون تومان فروش ناخالص - 5 ملیون تومان بازده فروش - 3 ملیون تومان مبالغ فروش - 2 ملیون تومان تخفیف = 90 ملیون تومان فروش خالص

فروش خالص معمولاً کل مبلغ درآمد گزارش شده توسط یک شرکت در صورت سود و زیان آن است، به این معنی که همه اشکال فروش و کسورات مربوطه در یک مورد ترکیب می شوند. فروش ناخالص باید در یک ردیف جداگانه از خالص فروشی نشان داده شود زیرا کسر قابل توجهی از فروش ناخالص وجود دارد. اگر این کسر در صورت مالی پنهان باشد، در صورتحساب اطلاعات اصلی در مورد کیفیت معاملات فروش از دست می رود.

بهترین کار این است که فروش ناخالص را گزارش کنید و به دنبال آن همه تخفیفاتی که در فروش داده شده است و سپس شماره خالص فروش را ذکر کنید. نمایش فروش خود از این طریق به وضوح نشان می دهد که چه زمانی تغییر در کسر فروش، تخفیف بیش از حد زیاد بازاریابی و سایر تغییرات در کیفیت فروش ایجاد شده است. یادداشت های صورت مالی باید هرگونه استدلال در تخفیف های بزرگ فروش را روشن کند.

اگر یک کسب و کار فقط یک آیتم واحد داشته باشد که دارای برچسب "فروش" باشد، فرض بر این است که این رقم مربوط به فروش خالص است.

فرمول فروش خالص چیست؟

فروش خالص مجموع فروش ناخالص یک شرکت منهای بازده، کمک هزینه و تخفیف آن است.

بنابراین، فرمول فروش خالص این است:

فروش خالص = فروش ناخالص - بازده - کمک هزینه - تخفیف

هنگامی که تفاوت بین فروش ناخالص و خالص یک کسب و کار بیشتر از متوسط ​​صنعت باشد، ممکن است شرکت تخفیف های بالاتری را ارائه دهد یا بازدهی بیش از حد نسبت به همتایان صنعت خود تجربه کند.

فروش خالص شامل چه مواردی است؟

فروش خالص برابر است با فروش ناخالص منهای بازده فروش، کمک هزینه و تخفیف.

فروش ناخالص: مجموع فروشهای تنظیم نشده یک تجارت قبل از تخفیف، کمک هزینه و بازده. از جمله پول نقد، کارت اعتباری، کارت نقدی و فروش اعتبار تجاری.

بازده: بازگشت کالا برای بازپرداخت پرداخت. فروش ناخالص با مبلغ استرداد شده کاهش نسبت سود سود خالص چیست؟ می یابد.

کمک هزینه ها: کاهش قیمت کالاهای معیوب یا آسیب دیده. فروش ناخالص با توجه به میزان کمک هزینه کاهش می یابد.

تخفیفات: در صورت پرداخت تا تاریخ مشخص و با توجه به شرایط تخفیف، به مشتریان با کاهش موجودی فاکتور آنها پاداش می دهید.

چگونه درآمد خالص فروش را محاسبه می کنید؟

صورت سود و زیان نسبت سود سود خالص چیست؟ صورت مالی است که نشان می دهد تجارت شما چه میزان درآمد دارد و به کجا می رود. رقم فروش خالص در صورت سود و زیان نشان می دهد که هنگام کسر تخفیف، بازده و کمک هزینه فروش، چه مقدار درآمد از فروش ناخالص باقی مانده است.

فروش ناخالص کل درآمد تعدیل نشده کسب و کار شما نسبت سود سود خالص چیست؟ در طی یک بازه زمانی مشخص است. این رقم شامل کلیه وجوه نقد، کارت اعتباری، کارت بدهی و اعتبار تجاری قبل از کسر تخفیف فروش و مبالغ تخفیف کالا و کمک هزینه است. با استفاده از روش حسابداری نقدی، فروش ناخالص فقط فروشی است که شما پرداخت کرده اید. اگر شرکت شما از روش حسابداری تعهدی استفاده می کند، فروش ناخالص شامل تمام فروش نقدی و اعتباری شما می شود.

خالص ارزش فروش

در حسابداری معنی خالص ارزش فروش همان بها یا ارزش فروش پس از کسر تخفیفات تجاری است که مربوط به زمان تسویه حساب است. ولی قبل از تسویه حساب خالص ارزش فروش برابر است با مبلغ فروش بعد از کسر هزینه های توزیع و فروش و بازاریابی. خالص ارزش فروش به انگلیسی برابر است با Net realizable value.

از نگاهی دیگر خالص ارزش فروش به صورت زیر محاسبه می شود:

بها‌ یا ارزش فروش‌ پس از كسر تخفيفات‌ تجاري‌ اما قبل‌ از تخفيفات‌ مربوط‌ به‌ تسويه‌ حساب‌ و بعد از كسر مخارج‌ برآوردي‌ تكميل‌ و مخارج‌ برآوردي‌ بازاريابي‌، فروش‌ و توزيع‌. به عبارتی خالص‌ ارزش‌ فروش‌ برابر است‌ با ارزش فروش‌ اقلام‌ موجودي‌ مواد و کالا بعد از کم کردن همه هزینه های مربوطه‌ ‌تا زمان تكميل‌ و تمام هزینه هایی كه‌ واحد اقتصادی در بخش مارکتینگ، فروش‌ و پخش محصولات متحمل‌ می شود و به طور مستقیم به‌ کالا ها یا خدمات مد نظر تاثیر مستقیم دارد.

سود ویژه

صورت سود و زیان همان‌طور که از نامش پیدا است برای تعیین سود یا زیان ویژه واحد مالی تهیه می‌شود؛ و شامل خلاصه‌ای از درآمدها و هزینه‌ها برای یک دوره زمانی معین است .
این صورت معمولاً به دو روش تهیه می‌شود :

1. تک‌مرحله‌ای

2. دومرحله‌ای

در این روش ابتدا کلیه درآمدها یکجا و در ادامه کلیه هزینه‌ها در زیر آن‌ها آورده می‌شود و در نهایت از تفاضل آن‌ها به سود یا زیان قبل از کسر مالیات می‌رسیم که با کسر مالیات (در صورتی که مؤسسه سود داشته باشد) به سود یا زیان بعد از کسر مالیات یا همان سود یا زیان ویژه خواهیم رسید .

در این روش ابتدا درآمدهای عملیاتی آورده شده در ادامه هزینه‌های عملیاتی ذکر می‌گردد که از تفاضل این دو به سود یا زیان عملیاتی می‌رسیم در مرحله بعد درآمدهای غیر عملیاتی و هزینه‌های غیر عملیاتی آورده می‌شود که از تفاضل این مرحله و مرحله قبل به سود و زیان قبل از کسر مالیات می‌رسیم که با کسر مالیات به سود و زیان بعد از کسر مالیات یا همان سود و زیان ویژه خواهیم رسید. به صورت حساب سود و زیان صورت حساب درآمد یا صورت حساب عملیات نیز گفته می‌شود. مهمترین بخش صورت حساب سود و زیان قسمت پایانی آن یعنی سود یا زیان ویژه است که نتیجه فعالیت یک واحد تجاری را نشان می‌دهد که آیا واحد تجاری در طول دوره مالی فعالیتش سودآور بوده‌است یا خیر .

روش های محاسبه سود چگونه است؟

روش های محاسبه سود چگونه است؟

از آنجایی که سود نمایانگر موفقیت تجارت و کسب و کار شماست لازم است با روش های محاسبه سود آشنا شوید. بسیاری میزان سود را با ارزش شرکت و یا مجموعه در ارتباط مستقیم میدانند. به همین دلیل مهم است که مدیران اجرایی با انواع روش های محاسبه سود آشنا شوند. همانطور که از عنوان مقاله مشخص است سود روش های مختلفی برای محاسبه دارد. در صورتی که هزینه ها را از درآمد کم کنیم میزان سود به دست میاید. اگر بخواهیم این مسئله را به شکل یک فرمول نشان دهیم باید نوشت:

درآمد- هزینه= سود

البته در نظر داشته باشید که فرمول بالا از ساده ترین روش های محاسبه سود است. هر چه یک کسب و کار گسترده تر باشد، روش های پیچیده تری برای محاسبه میزان سود آن عنوان میشود. سود را به سه دسته تقسیم میکنند. سود خالص، سود عملیاتی و سود ناخالص از جمله معروف نسبت سود سود خالص چیست؟ ترین زیر مجموعه های سود هستند که هرکدام روش متفاوتی برای محاسبه دارند.

سود ناخالص

در روش های محاسبه سود در صورتی که بهای تمام شده کالا را از درآمد حاصل از فروش آن کسر نماییم سود ناخالص به دست خواهد آمد. بهای تمام شده کار در این بخش عموما شامل هزینه های مربوط به مواد اولیه و هزینه های مربوط به دستمزد خواهد بود. برای محاسبه سود ناخالص هزینه های یک باره همانند هزینه مربوط به تجهیزات و هزینه های سربار همانند هزینه های مربوط به مالیات در نظر گرفته نمیشوند. به همین دلیل آن را سود ناخالص گویند. برای محاسبه سود ناخالص از فرمول زیر استفاده میشود:

حاشیه سود ناخالص = (فروش خالص – COGS) ÷ فروش خالص

از میان روش های محاسبه سود، سود ناخالص چندان دقیق نیست و نباید مبنای عملکرد مجموعه باشد. عموما سود ناخالص به دلیل عدم محاسبه هزینه های عملیاتی مقدار بیشتری را نسبت به دیگر انواع سود نشان میدهد. در تهیه و تنظیم صورت سود و زیان، محاسبه سود ناخالص اهمیت دارد. سود ناخالص همچنین نشان میدهد که یک شرکت در بکارگیری نیروی کار و تجهیزات تا چه اندازه کاربردی و موفق عمل کرده است.

سود عملیاتی

در روش های محاسبه سود و برای به دست آوردن سود عملیاتی تنها به بهای کالای به فروش رسیده و هزینه تمام شده اکتفا نمیشود. در واقع برای محاسبه هزینه تمام شده فاکتورهای متعددی در نظر گرفته میشوند. هزینه هایی چون حمل و نقل، اجاره، بیمه، کرایه، حقوق و دستمزد و … همه در محاسبه سود عملیاتی در نظر گرفته میشوند؛ این موارد را هزینه های عملیاتی میدانند. در این سود هزینه هایی همچون استهلاک نیز محاسبه شده و از کل سود کم میشود. هرچند سود عملیاتی دقیق تر از سود ناخالص است اما باز هم نسبت به سود خالص کاستی هایی دارد.

فرمول محاسبه سود عملیاتی:

سود عملیاتی =درآمد عملیاتی – هزینه‌ کالاهای فروخته‌شده (COGS) – هزینه‌های عملیاتی – استهلاک

در صورتی که هزینه هایی همچون بهره و مالیات در سود عملیاتی در نظر گرفته نشود به آن EBIT میگویند. به سود عملیاتی، درآمد قبل از مالیات و بهره گفته میشود. در محاسبه سود عملیاتی هزینه های ثابت به حساب نخواهند آمد. هزینه های ثابت شامل مواردی چون اجاره، تبلیغات، بیمه، حقوق کارمندانی که مستقیما در فرآیند تولید دخالت ندارند و … میشود.

سود خالص در محاسبه انواع روش های سود

در انواع روش های محاسبه سود، سود خالص نشان دهنده توانایی شرکت نسبت سود سود خالص چیست؟ برای تبدیل درآمد به سود است و محاسبه آن از اهمیت بالایی برخوردار است. سود خالص نشان میدهد که پس از محاسبه تمام هزینه ها و جریان های درآمدی در نهایت چقدر از درآمد شما باقی مانده است. به همین دلیل برای محاسبه سود خالص لازم است هزینه های عملیاتی، هزینه های سربار، COGS، هزینه های جاری و … از کل درآمد کسر شود.

فرمول سود خالص در انواع روش های محاسبه سود:

فرمول دوم:

حاشیه سود خالص = (درآمد خالص ÷ درآمد) × 100

در حقیقت سود خالص پس از کسر تمام هزینه ها به دست میاید. در نظر داشته باشید که سود خالص همیشه مقدار مثبت ندارد و ممکن است گاهی منفی شود. در این صورت دیگر سود خالص نیست و به آن زیان خالص میگویند. برای افزایش سود خالص راهکارهایی همچون رشد درآمدها و کاهش هزینه ها پیشنهاد میشود.

سود غیر عملیاتی

تا اینجا در انواع روش های محاسبه سود به سود خالص، سود عملیاتی و سود ناخالص پرداختیم. سود غیرعملیاتی یکی دیگر از روش هایی است که از آن برای محاسبه سود استفاده میکنند. هرچند نسبت به سایر روش ها کمتر متداول است اما گاها سود غیرعملیاتی هم کاربردی واقع میشود. در صورتی که مجموعه از محل فعالیت های غیر مرتبط با موضوع فعالیت فعلی سودی کسب نماید، آن را سود غیر عملیاتی گویند.

حاشیه سود شرکت

حاشیه سود (profit margin) چیست و در انواع روش ها برای محاسبه سود چه نقشی دارد؟ برای به دست آوردن حاشیه سود لازم است ابتدا سود خالص را همانطور که در بخش های قبلی به آن اشاره شد به دست آورید. در مرحله بعد لازم است سود خالص به دست آمده را بر درآمد فروش تقسیم کنید. حاشیه سود بیشتر به صورت درصدی بیان میشود و عنوان میدارد که به ازای هر صد میلیون تومان فروش چقدر سود به دست می آید. هر چه حاشیه سود درصد بالاتری داشته باشد به این معنی است که شرکت سود بیشتری کسب کرده است.

همانند انواع روش های محاسبه سود روش های مختلفی برای محاسبه حاشیه سود وجود دارد. حاشیه سود نیزبه سه بخش حاشیه سود ناخالص، حاشیه سود عملیاتی و حاشیه سود خالص تقسیم میشود. هر یکی از این موارد کاربرد مختص خود را دارند. به عنوان مثال حاشیه سود عملیاتی برای مقایسه بازده سود مجموعه در طول زمان به کار میرود.

حاشیه سود ناخالص = سود ناخالص / درآمد * 100

حاشیه سود عملیاتی = سود عملیاتی / درآمد * 100

حاشیه سود خالص = درآمد خالص / درآمد * 100

توجه داشته باشید که از بین تمام موارد ارائه شده حاشیه سود خالص بیش از بقیه به سود واقعی نزدیک است و در بیشتر مواقع برای محاسبه به آن استناد میکنند. با این حال سود عملیاتی و سود ناخالص نیز در جای خود اهمیت دارند. به عنوان مثال از سود عملیاتی برای بررسی قابلیت سوددهی عملیاتی یک واحد تجاری استفاده میکنند. سود خالص، سود ناخالص و تفاوت میان این دو یکی از مولفه هایی است که سهامداران و سرمایه گذاران توجه زیادی به آن دارند.

شاخص های سودآوری شرکتها

سرمایه‏گذاران و اعتباردهندگان مستمراً به ارزیابی توان کسب سود مدیران می‏پردازد. سرمایه‏گذاران به دنبال شرکتهایی می‏گردند که احتمال افزایش ارزش سهام آنها می‏رود. اعتباردهندگان نیز تمایل دارند به شرکتهای سودآوری وام دهند که آنها توان پرداخت بدهیهای خود را دارند. تصمیم‏های سرمایه‏گذاری و اعتباری اغلب شامل مقایسه شرکتها می‏باشد. اما مقایسه سود ویژه یک شرکت بزرگ با سود ویژه شرکت تازه‏کاری در همان صنعت چندان مفید نمی‏باشد. برای اینکه بتوانیم مقایسه‏های مربوطی بین شرکتهای متفاوت از نظر حجم، عملیات و سایر عملیات داشته باشیم از نرخ بازده دارائیها استفاده می‏کنیم.

حوزه‏های مختلف عملکرد

معیارهای اصلی عملکرد در حوزه‏های زیر قابل بررسی هستند: (1) مالی، (2) بازار، (3) محیط، (4) مردم، (5) عملیات و (6) عرضه کنندگان. بعضی‏ها دو بعد دیگر را نیز معرفی می‏کنند: (7) قابلیت سازگاری، (8) کیفیت محصول یا خدمات.

در حوزه مالی (که موضوع بحث این مقاله نیز می‏باشد)،‌ از دیدگاههای مختلف، شاخص‏های زیر را می‏توان بیان نمود.

• وفاداری سهامداران (مانند واکنش سهامدار)

شاخص‏های ارزش مالی و سودآوری

ارزش افزوده اقتصادی ( EVA )

ارزش افزوده بازار ( MVA )

بازده دارائیها ( ROA )

بازده حقوق صاحبان سهام ( ROE )

بازده سرمایه بکار رفته ( ROCE )

شاخص‏های قدرت مالی

دارائیها منهای دارائیهای نقدی

نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام

درآمدهای ایجاد شده از بخشهای مشتریان (مانند مشتریان جدید، جاری و بزرگ در مقابل مشتریان کوچک، صنعت و منطقه‏ای)

لیست درآمد مشتریان

سهم ریالی بازار

پتانسیل ریالی بازار

شاخص‏های کارایی و اثربخشی

نسبت درآمد به هزینه

سهم هر کارمند در ایجاد درآمد شرکت

سود و بازده دارائیها بعنوان سنجش سودآوری

تأکید عمده گزارشگری مالی پیشرفته بر شرایط اندازه‏گیری سود به عنوان یک شاخص عملکرد واحد انتفاعی می‏باشد. عملیات کارا در واحد تجاری، بر روند جاری و آتی پرداخت سود سهام به سهامداران تأثیر دارد. بنابراین کلیه دارندگان حقوق مالکیت و به ویژه دارندگان سهام عادی به وجود کارایی مطلوب مدیریت علاقمندند. از آنجا که سود ویژه شرکت بر میزان سود تقسیمی تأثیر دارد اغلب سهامداران روند سود شرکت را پیگیری می‏کنند.

یکی از تعبیرهایی که کارایی دارد، توانایی نسبی مدیریت در تحصیل حداکثر بازده با استفاده از منابع محدود، تحصیل بازده ثابت با بکار بردن حداقل منابع، ترکیب بهینه‏ای از منابع با هم که در نتیجه حداکثر بازده برای صاحبان واحد تجاری حاصل خواهد شد، می‏باشد.

کارایی واژه‏ای نسبی است که به صورت مقایسه با یک وضع ایده‏آل یا برخی ملاک‏های دیگر معنی‏دار می‏شود. همچنین به این بستگی دارد که آیا هدف شرکت در حداکثر نمودن سود است یا فراهم کردن بازده مناسب برای سرمایه‏گذاری. نرخ بازده دارائیها در هنگام مقایسه شرکتها برای ارزیابی اینکه مدیران آنها چگونه برای افرادی که تأمین مالی شرکت را برعهده داشته‏اند بازده کسب نموده‏اند استفاده می‏شود. با مرتبط ساختن سود ویژه با مجموع دارائیها معیار استانداردی بدست می‏آید که این معیار در تشریح سودآوری انواع شرکتها، سودمند می‏باشد.

سود از جمله برترین شاخص‏های اندازه‏گیری فعالیتهای یک واحد اقتصادی است. دانشمندان و پژوهشگران رویکردهای متفاوت آن را در چارچوب یافته‏های علمی تشریح کرده، قوت و ضعف برداشتها را سنجیده و با تلاش، به دقت و توانائیهای آن افزوده‏اند.

گاهی چنین استدلال می‏شود که سود شرکت، آنگونه که حسابداران محاسبه می‏کنند، نمی‏تواند عامل تعیین کننده ارزش آن شرکت باشد. همانگونه که می‏دانیم با تغییر شیوه محاسبه موجودی کالا،‌ استهلاک و ثبت درآمد، به راحتی می‏توان میزان سود شرکت را تغییر داد. بنابراین مدیران می‏توانند از سود حسابداری برای گمراه کردن بازار استفاده کنند. حال این پرسش مطرح می‏شود که با توجه به اینکه سود شرکت به وسیلة حسابداران قابل دستکاری است و مقدار آن به میل و خواسته مدیران شرکت تغییر می‏یابد آیا سود شرکت می‏تواند ارزش اقتصادی داشته باشد؟

سرمایه‏گذاران، برای سود حسابداری به عنوان ابزار پیش‏بینی جایگاه خاصی درنظر دارند. بهای جاری هر واحد تجاری با جریان سود مورد انتظار پیوند خورده است و سرمایه‏گذار معمولاً برمبنای انتظاراتش از سود آتی، نسبت به نگهداری یا فروش سهام تصمیم می‏گیرد.

سود حسابداری به علت انعکاس وقایعی که باعث تغییر باورها درباره توانایی پرداخت آتی سود سهام می‏شود، جزو اطلاعات مربوط است. پیش‏بینی سود قسمتی از یک فرایند تحلیلی وسیع است که در آن توجه نهایی به پیش‏بینی و ارزیابی جریانات سود نقدی آتی می‏باشد. سودها یک منبع اطلاعاتی مهم درباره توانایی آتی پرداخت سود می‏باشند. در تحقیقات انجام شده، محققین دریافتند که نوسانات قیمت سهام،‌ ارتباط نزدیکی با تغییرات سود دارد. شواهد تجربی نشان می‏دهد که اطلاعات درمورد چشم‏انداز سود آتی شرکت، برای سرمایه‏گذاران از اهمیت بالایی برخوردار می‏باشد. مطالعات نشان می‏دهد یکی از منابع مهم و معتبر اطلاعاتی درباره سود آتی، پیش‏بینی‏هایی است که توسط مقامات رسمی شرکتها ارائه می‏شود.

تفاوت اصلی بین مفهوم سود عملیاتی جاری و سود جامع، در هدف از پیش تعیین شده برای گزارش سود خالص می‏باشد. سود خالص حاصل از عملیات جاری، بر عملکرد جاری و کارایی شرکت و استفاده از این ارقام برای پیش‏بینی کردن عملکرد آتی و قدرت سوددهی تأکید می‏کند، در حالی که طرفداران مفهوم سود جامع، ادعا می‏نمایند که کارایی عملیاتی و پیش‏بینی عملکرد آتی وقتی ممکن است که براساس تجربه تاریخی کامل شرکت در طی چند سال باشد.

نتایج تحقیقات انجام شده توسط دکتر محمدعلی آقایی و غلامرضا کردستانی حاکی از این است که مشاهدات گذشته سود و جریان نقدی، با هم برای پیش‏بینی جریان نقدی اکثر شرکتهای مورد مطالعه مفید نیستند. البته افزودن سود به عنوان متغیر توضیحی به مدل پیش‏بینی جریان نقدی، باعث می‏شود به پیش‏بینی‏های بهتری دست یابیم. بنابراین سود برای پیش‏بینی جریان نقدی دارای محتوای اطلاعاتی اضافی است.

بازده دارایی ( ROA ) به عنوان نسبت سود خالص بعد از مالیات به مجموع دارائیهای اندازه‏گیری ‏شده،‌ تعریف می‏گردد. در مقابل بازده سرمایه‏گذاری ( ROI ) به عنوان نسبت سود خالص پس از کسر مالیات بر مجموع بدهیهای بلندمدت، حقوق اقلیت، سهام ممتاز و سهام عادی درنظر گرفته می‏شود. البته این دو اصطلاح در برخی موارد به عنوان یک مفهوم بکار می‏روند.

نرخ بازده دارایی، رابطه بین حجم دارائیهای شرکت و سود را تعیین می‏کند. اگر یک شرکتی بر سرمایه‏گذاریهای خود بیفزاید (البته برحسب کل دارائیها) ولی نتواند به تناسب، مقدار سود پس از کسر مالیات خود را افزایش دهد، نرخ بازده کاهش می‏یابد. بنابراین افزایش حجم سرمایه‏گذاری شرکت، به خودی خود باعث بهبود وضع مالی سهامداران نمی‏شود

اعتباردهندگان و مالکان از بازده دارائیها می‏توانند در موارد زیر استفاده نمایند:

1- ارزیابی توانایی شرکت در تحصیل نرخ مناسبی از بازدهی - اعتبار دهندگان و مالکان می‏توانند نرخ بازده دارایی یک شرکت را با سایر شرکتها یا متوسط صنعت مقایسه نمایند. نرخ بازده دارایی اطلاعاتی را درباره سلامتی مالی شرکت فراهم می‏نماید.

2- جمع‏آوری اطلاعاتی درباره اثربخشی مدیریت - نرخ بازده دارایی تحت یک دوره زمانی در تعیین اینکه آیا یک واحد اقتصادی دارای مدیر لایقی است، کمک می‏کند.

3- طرح سودهای آینده - عرضه کنندگان بالقوه سرمایه شرکت، سرمایه‏گذاری حال و آینده و بازده مورد انتظار از آن را مورد ارزیابی قرار می‏دهند.

اما بازده دارایی بیشتر از اندازه‏گیری عملکرد شرکت می‏تواند مورد استفاده قرار گیرد. مدیران می‏توانند از این نرخ در سطوح مختلف جهت کمک در تصمیم‏گیریهایشان جهت حداکثر کردن سود و ارزش افزوده به شرکت استفاده کنند. مدیران از این نرخ در موارد زیر استفاده می‏نمایند:

1- اندازه‏گیری عملکرد هر بخش مجزا از شرکت وقتی که هر بخش به عنوان یک مرکز سرمایه‏گذاری رفتار می‏شود - در یک مرکز سرمایه‏گذاری، هر مدیری هم سود و هم سرمایه‏گذاریها را کنترل می‏کند. نرخ بازده دارایی ابزار بنیادی جهت ارزیابی هم سودآوری و هم عملکرد می‏باشد.

2- ارزیابی پیشنهادهای مخارج سرمایه - بودجه‏بندی سرمایه‏ای طرح‏ریزی بلندمدتی است برای مواردی همچون احیا (تجدید)، جایگذاری یا توسعه تسهیلات.

3- کمک در پایه‏گذاری اهداف مدیریت - بودجه‏بندی، طرحهای مدیریت را کمی می‏کند. اثربخش‏ترین نگرشها به هدف‏گذاری، از فرایند بودجه‏ای استفاده می‏کند که هر مدیری در ایجاد آن اهداف و استانداردها و در برقرار کردن بودجه‏های عملیاتی که با این اهداف و استانداردها مواجه می‏شوند سهیم است. آغاز و پایان هر فرایند بودجه‏بندی با هدف ROA می‏باشد.

شاید بهترین دلیل برای عمومی بودن ROA سادگی آن است. این نرخ به تنهایی یا در ترکیب با سایر اندازه‏گیریها، معمولی‏ترین شاخص مورد استفاده مدیریت عملکرد سودآوری شرکت می‏باشد. همچنین ابزار جامعی است که فعالیتهایی با ابعاد و ماهیتهای مختلف را اندازه‏گیری می‏کند و به ما اجازه می‏دهد که آنها را با روش استاندارد مقایسه کنیم. به عبارت دیگر با ROA ما می‏توانیم سیب و پرتقال را حداقل در سودآوری مقایسه کنیم. ROA ایرادات و مزایای مربوط به نسبت سود سود خالص چیست؟ خود را دارد. گاهی اوقات اگر بطور کامل درک نشود، استفاده نمودن آن دشوار است.

روشهای مختلف محاسبه ROA

استاندارد و ارزیابی عمومی سودآوری برمبنای بازده سرمایه‏گذاری ( ROI ) به عنوان سود خالص بعد از مالیات ( EAT ) تقسیم بر کل سرمایه‏گذاری محاسبه می‏گردد.

چه سرمایه‏گذاری می‏بایست درمخرج کسردرج گردد؟ آن می‏تواندحقوق صاحبان سهام، بدهی و کلیه وجوه فراهم شده،‌ کل دارائیها یا تنها دارائیهای مشهود باشد. بدون توجه به اینکه سرمایه‏گذاری چطور تعریف شود، ROI مختلفی محاسبه می‏شود. اولین و عادی‏ترین تعریف از سرمایه‏گذاری، کل دارائیهای مورد استفاده در ایجاد سودآوری می‏باشد. لذا از ROI به ROA می‏رسیم، به معنی بازده دارائیها یا بطور دقیق بازده کل دارائیها.

این نرخ بیان می‏کند که دارائیهای شرکت چطور بطور کارا درایجاد سود استفاده شده‏اند.

بعضی کتابها پیشنهاد به محاسبه بازده سرمایه‏گذاری یا بازده کل دارائیها با استفاده از میانگین سرمایه‏گذاریها، به کمک مانده اول و پایان سال می‏کنند. به این دلیل که سود گزارش شده، در طول کل دوازده ماه ایجاد شده است و اشتباه خواهد بود که فرض کنیم از همان مبلغ دارائیهای گزارش شده نسبت سود سود خالص چیست؟ در پایان دوره استفاده شده ‏است. در صورتی که می‏دانیم تولید و فروش شرکت در طول سال می‏باشد. میانگین بازده دارائیها به شرح زیر محاسبه می‏شود:

اطلاعات بیشتری را می‏توان با تجزیه نمودن این نسبت به حاشیه سود و گردش دارائیها در یک نگرش دوپانت تحصیل نمود. بخش اول حاشیه سود خالص است و شاخصی برای درک چگونگی کنترل هزینه‏ها می‏باشد. بخش دوم گردش دارائیهاست که توانایی شرکت را در تولید و بازاریابی سطح فروش نشان می‏دهد.

گردش‏کل دارائیها×حاشیه سودخالص = ROTA

معمولی‏ترین تغییر شکل در ROA خارج کردن دارائیهای نامشهود و غیرمولد از کل دارائیها می‏باشد. شایان ذکر است که دارائیهای نامشهود شامل سرقفلی، هزینه‏های اولیه، اختراعات، حق‏التألیف و سایر حقوقی است که تحت یک دوره بلندمدت مستهلک می‏گردند. این در حالی است که دارائیهای غیرمولد مشتمل بر موجودیهای اضافی و طرحهای سرمایه‏ای غیراستفاده می‏باشند. جدا کردن آن بخش از موجودیها که مازاد می‏باشند و مبالغی از دارائیهای ثابت که استفاده نمی‏شوند، برای یک تحلیل‏گر داخلی امکان دارد. یک تحلیل‏گر خارجی با استفاده از ترازنامه و سایر صورتهای مالی نمی‏تواند این اقلام را مشخص نماید. بنابراین تنها اصلاحی که معمول می‏باشد، این است که درمخرج کسر دارائیهای مشهود ( TTA ) درنظر گرفته شود. این نسبت به عنوان بازده دارائیهای مشهود شناخته می‏شود.

یک تغییر دیگری که برای صورت کسر پیشنهاد می‏گردد،‌ استفاده از سود قبل از مالیات بجای سود بعد از مالیات می‏باشد. چرا که مالیات اغلب تحت تأثیر وضعیتهای ویژه‏ای همچون زیانهای انتقالی، مالیاتهای تشویقی ومالیاتهای انتقالی قرار می‏گیرد. هنگام مقایسه شرکتها، اختلاف در نرخ مالیاتی، سود بعد از مالیات را تغییر شکل می‏دهد. در صورت استفاده از سود قبل ازمالیات، که همیشه در صورتهای مالی ارائه می‏شود می‏توان ازاین تغییرشکل پرهیزنمود. این همان شکل استفاده شده بوسیلة مؤسسه رابرت موریس در مطالعه صورتهای مالی آنها می‏باشد. این نرخ به شکل زیر محاسبه می‏شود:

نحوة دیگر محاسبه ROA اضافه نمودن هزینه بهره ( I ) به صورت کسر می‏باشد. در این حالت ROA بازده کل وجوه فراهم شده ( ROTFP ) نامیده می‏شود که می‏تواند با سود قبل از مالیات و یا سود بعد از مالیات بیان گردد:

ROTFPb= (EBT+ I) / TA = EBIT / TA

ROTFPa = [(EAT + I ( - t)] / TA

هدف از این شکل از بازده دارائیها شناسایی وجوه استفاده شده جهت تحصیل دارائیهای شرکت است که هم از وجوه استقراض و هم از حقوق صاحبان سهـام نشـأت می‏گیرد. لذا آن بخش از سود عملیاتی که مربوط به وام دهندگان (از طریق هزینه بهره) است در جهت رسیدن به سود خالص کسر گردیده است، می‏بایست برگشت داده شود.

اصلاح دیگری که در تطابق وجوه مورد استفاده با سود ایجادشده می‏توان ایجاد کرد، خارج کردن وجوه حاصل از بدهیهای جاری است که جهت تأمین دارائیهای مولد بکارنمی‏روند. اما جزء سرمایه درگردش هستند. سرمایه‏گذاری درمخرج کسرجمع بدهی‏های بلندمدت ( LTD ) و حقوق صاحبان سهام ( E ) می‏باشد. این نسبت به عنوان بازده وجوه دائمی ROPF نامیده می‏شود. در این حالت نیز این نسبت می‏تواند با سود قبل از مالیات و یا بعد از مالیات محاسبه گردد:

ROPFb = EBIT / (LTD + E )

ROPFa= [(EAT + I ( - t)]/(LTD + E )

به این نکته توجه شود که در محاسبه نرخ بازده وجوه دائمی می‏بایست از همه انواع بدهی استفاده نمود. اما از بدهی‏هایی که واقعاً منبع استقراض نمی‏باشند (مثل ذخایر یا مالیات بردرآمد انتقالی) باید صرفنظر کرد. چون آنها ادعایی از طرف اشخاص خارج از شرکت را ندارند و ممکن است هرگز پرداختی صورت نگیرد. در فرمول فوق، سهام ممتاز، سهم اقلیت و سهام شرکت فرعی جزئی از وجوه فراهم شده شرکت برای یک دورة زمانی مشخص می‏باشند.

نرخ مطلوب بازده دارائیها

در حقیقت نمی‏توان نرخ مطلوب بازده دارائیها را مشخص نمود. زیرا این نرخ از صنعتی به صنعت دیگر تفاوت دارد. مثلاً، نرخ بازده دارائیها در شرکتهای با تکنولوژی بالا بسیار بیشتر از خواربارفروشیها و یا تولید کنندگان کالاهای مصرفی است. گروه برنامه‏ریزی سود ( PPG ) ، سودآوری را در بیش از شصت زمینه تجاری مختلف بررسی نمود. همچنین این گروه بیش از شش هزار صورت مالی سالانه را مورد بررسی قرار داد. این تحلیل‏ها سه نقطه بحرانی را برای ROA پیشنهاد می‏کند: ( ROA در این تحقیق این گروه به وسیله تقسیم سود قبل از مالیات بر کل دارائیها محاسبه شده است.)

حداقل - اگر ROA پایین‏تر از 5% باشد، بقاء کل شرکت زیر سؤال می‏رود.

هدف - ROA بین 8% تا 10% به این معنی است که شرکت سود مناسبی را ایجاد می‏کند و قادر به سرمایه‏گذاری درتکنولوژی جدید ودرادامه آن بهبود وسایل و تجهیزات و توسعه مراکز فروش می‏باشد.

عملکرد بالا - وقتی که ROA از مرز 20% بگذرد، این شرکت بعنوان یک واحد اقتصادی نمونه معرفی می‏شود.

حاشیه سود profit margin چیست؟

امروزه گرایش به سمت بازار سرمایه بورسی به شدت افزایش پیدا کرده است اما تنها کسانی در این میان از سایر رقبا پیشی می‌گیرند که با دانش تخصصی و مهارت کافی به انجام معاملات بپردازند. بسیاری از تحلیل گران بورسی بر پایه تحلیل‌های بنیادی برای رسیدن به سیگنال‌های عملیاتی تلاش می‌کنند که در این میان از چندین گزاره مختلف در تحلیل بنیادی کمک گرفته می‌شود تا در نهایت نتیجه مطلوب در دریافت سیگنال معاملاتی حاصل گردد. در ادامه این قسمت قصد داریم به سراغ مطالبی در رابطه با یکی از گزاره‌های تحلیل بنیادی به نام حاشیه سود برویم. اگر قصد فراگیری این گزاره را برای موفقیت در بورس دارید، تا انت‌ها با ما همراه شوید.

حاشیه سود چیست؟

همانطور که گفتیم یکی از روش‌های مهم به کار گرفته شده در تحلیل بنیادی، حاشیه سود است اما منظور این گزاره چیست؟ در پاسخ به این سوال باید بگوئیم که در داده‌های موجود در صورت مالی شرکت‌های بورسی، میزان فروش و سود شرکت مشخص می‌شود تا تحلیل گران بتوانند بر پایه داده‌های مطمئن، اطلاعات مهم از شرکت‌های بورسی را استخراج کنند. حال حاشیه سود اینگونه تعریف می‌شود که نسبت میزان سود شرکت به میزان فروش آن را با حاشیه سود تعریف می‌کنیم. در واقع مسئله را اینگونه می‌توانیم شرح دهیم که اگر داده‌ای تحت عنوان میزان سود سهام مورد نظر را بر داده مربوط به میزان فروش سهام تقسیم کنیم، حاصل حاشیه سود را نتیجه می‌دهد که اگر آن را در ۱۰۰ هم ضرب کنیم، درصد سود به دست می‌آید.
فرض کنید که در اطلاعات شرکتی گفته شده است که حاشیه سود آن ۱۵ درصد است، این به چه معناست؟ در واقع منظور از این گزاره این است که شرکت مد نظر به ازای هر ۱۰۰ تومان فروش به میزان ۱۵ تومان را به‌عنوان سود نصیب خود کرده است. توجه داشته باشید که گاهی مشاهده می‌شود که حاشیه سود شرکت نسبت به گذشته کاهش پیدا کرده است که این امر می‌تواند دلایل مختلفی داشته باشد؛ از جمله کاهش سوددهی شرکت، کاهش قیمت محصول نسبت به گذشته، افزایش هزینه‌های جانبی شرکت، عدم مدیریت کافی در کنترل هزینه‌ها و…

انواع حاشیه سود

حاشیه سود دارای سه نوع به نام‌های حاشیه سود خالص، حاشیه سود ناخالصی و همچنین حاشیه سود عملیاتی است که هر کدام از آن‌ها به بررسی و محاسبه یک المان مهم از شرکت مورد نظر می‌پردازد.

حاشیه سود خالص

با تقسیم سود خالص بر درآمد کل یک شرکت، حاشیه سود خالص برای آن شرکت به دست می‌آید که البته این پارامتر در یک بازه زمانی مشخص در نظر گرفته می‌شود.

حاشیه سود ناخالص

نحوه محاسبه حاشیه سود ناخالصی همانند نوع خالص آن است اما با این تفاوت که در صورت نسبت حاشیه سود ناخالص، میزان سود ناخالص جایگذاری می‌شود. بنابراین می‌توانیم بگوئیم که حاشیه سود ناخالص عبارت است از میزان سود ناخالص تقسیم بر درآمد کل شرکت.

حاشیه سود عملیاتی

در محاسبه حاشیه سود عملیاتی، میزان سود عملیاتی بر میزان کل درآمد شرکت تقسیم می‌شود که در ادامه به مفهوم دقیق سود عملیاتی نیز خواهیم پرداخت.

حاشیه سود ناخالص چیست؟

همانطور که گفتیم منظور از حاشیه سود، میزان سود یک شرکت نسبت به میزان فروش آن است حال اگر در این میان از هزینه‌های اضافی پرداخت شده در شرکت صرف نظر کنیم و در محاسبات به میان نیاوریم، حاشیه سود را حاشیه سود ناخالص می‌گوییم. به طور طبیعی در انجام هر کسب و کاری یک سری هزینه‌های مربوط به مراحل تولید، دستمزد و مالیاتی وجود دارد که اگر از این هزینه‌ها بگذریم، می‌توانیم حاشیه سود را حاشیه سود ناخالص بخوانیم که به هر مقدار میزان آن بالاتر باشد، نشان دهنده عملکرد مناسب شرکت در کنترل هزینه‌های آن خواهد بود.
مسئله را با ذکر یک مثال واضح‌تر می‌کنیم. فرض کنید که شرکت برای تولید یک محصولی به میزان ۱۰۰۰ تومان هزینه کرده است اما آن را در بازار به قیمت ۲۰۰۰ تومان به فروش می‌رساند؛ در این حالت می‌توانیم بگوئیم که حاشیه سود شرکت ۱۰۰۰ تومان یعنی ۱۰۰ درصد بوده است. از طرف دیگر فرض کنید که داده‌های اطلاعاتی یک شرکت مشخص می‌کند که حاشیه سود آن، ۵۰ درصد است؛ این گفته بدان معنا است که از هر ۱۰۰۰ تومنی که محصول به فروش می‌رود، به میزان ۵۰۰ تومان آن سود حاصل از فروش خواهد بود. البته توجه داشته باشید که این حاشیه سود، به صورت ناخالص و با احتساب هزینه‌های مختلف عنوان شده است.

محاسبه حاشیه سود

اگر بخواهیم سود ناخالص را از داده‌های یک شرکت سهام دار بورسی محاسبه کنیم، باید به تفاوت در قیمت تمام شده با میزان فروش دسترسی پیدا کنیم؛ به عبارت دقیق تر، اگر بهای تمام شده محصول را از قیمت فروش محصول کم کنیم، به سود ناخالص آن محصول می‌رسیم. حال که سود ناخالص را محاسبه کرده ایم، به راحتی می‌توانیم حاشیه سود ناخالص را نیز محاسبه کنیم. برای این کار، میزان فروش را بر سود ناخالص محصول که در مرحله قبل محاسبه کردیم تقسیم می‌کنیم.
ذکر این نکته حائز اهمیت است که حاشیه سود برای همه محصولات یک شرکت قابل محاسبه است و معمولا عدد‌های متفاوتی نیز برای محصولات مختلف یک شرکت به دست می‌آید. بنابراین اگر قرار باشد که این متغیر را برای کل محصولات به دست آورید، می‌توانید ار قیمت تمامی محصولات میانگین گرفته و سپس در فرمول حاشیه سود قرار دهید.
نکته: به هر میزان که حاشیه سود یک شرکت بالاتر باشد، به همان میزان می‌توان به آینده آن امیدوار بود که چندین المان مختلف بر میزان نوسان این پارامتر تاثیر گذار خواهند بود. کاهش هزینه‌های تمام شده برای تولید محصول و در طرف مقابل افزایش قیمت محصول از جمله پارامتر‌های افزایش دهنده حاشیه سود یک شرکت تلقی می‌شود. فراموش نکنید که برای کاهش قیمت محصول باید تدابیری اندیشیده شود که کیفیت محصول را هدف قرار ندهد؛ به این معنا که کاهش هزینه‌های تولید نباید بر روی کیفیت محصول تاثیر گذار باشد.

حاشیه سود عملیاتی چیست؟

از دیگر مفهوم‌های حاشیه سود می‌توان به حاشیه سود عملیاتی اشاره کرد؛ جاییکه به محاسبه سود یک شرکت پس از پرداخت هزینه‌های مختلف و اما پیش از پرداخت مالیات پرداخته می‌شود. در واقع اگر بخواهیم حاشیه سود عملیاتی را محاسبه کنیم، باید درآمد عملیاتی یک شرکت را بر فروش خالص آن تقسیم کنیم تا در نهایت نتیجه حاصل همان حاشیه سود عملیاتی تلقی شود. توجه داشته باشید که منظور از درآمد مالیاتی همان درآمد پیش از پرداخت بهره است و همچنین اینکه اگر هزینه کالای‌های مورد معامله را از میزان سود خالص از فروش یک شرکت کسر کنیم، سود عملیاتی به دست می‌آید.
هر شرکت بر حسب نحوه کارکرد و فعالیتی که در بازار دارد، دارای یک سری هزینه‌های جانبی خواهد بود که به آن هزینه‌های عملیاتی گفته می‌شود؛ به طور مثال هزینه‌های اداری، بازاریابی، توزیع و… جزو این هزینه‌های عملیاتی به حساب می‌آید. اگر این هزینه‌های عملیاتی از سود ناخالص کم شود، سود عملیاتی محاسبه می‌شود. حال اگر سود عملیاتی محاسبه شده در این مرحله، به میزان فروش شرکت تقسیم شود، حاشیه سود عملیاتی محاسبه می‌شود که می‌تواند نشان دهنده توانایی شرکت در کنترل هزینه‌ها باشد.

مزایا و محدودیت‌های حاشیه سود

محاسبه حاشیه سود می‌تواند یک معیار خوب از میزان سودآوری یک شرکت باشد. در واقع با در نظر گرفتن میزان تمامی هزینه‌های پرداخت شده از سوی شرکت برای تولید محصول و همچنین میزان درآمد حاصل از فروش محصولات، یک دید کلی از میزان توانایی شرکت در کنترل هزینه‌ها به دست می‌آید. حاشیه سود بالا نشان از قیمت‌گذاری مناسب محصولات، کنترل هزینه‌های پرداختی برای تولید محصول و همچنین مدیریت کارآمد شرکت مورد نظر است و در طرف مقابل کاهش میزان حاشیه سود یک شرکت، هشداری برای تغییر روند قیمت‌گذاری و هزینه‌های شرکت خواهد بود.
حال به سراغ محدودیت‌های حاشیه سود برویم؛ جاییکه گفته می‌شود گاهی فروش‌های یکباره شرکت، شرایط را تا حدودی فریبنده جلوه می‌دهد. به این معنا که گاهی دیده می‌شود که شرکتی تحت تاثیر عواملی با فروش یکباره توانسته است که حاشیه سود را در سطح بالایی برای خود نگه دارد؛ در صورتیکه چنین رقمی برای حاشیه سود، ناپایدار خواهد بود. محدودیت دیگر حاشیه سود زمانی اهمیت پیدا می‌کند که شرکت‌ها مدل‌های تجاری متفاوتی دارند. در واقع منظور این است که با محاسبه حاشیه سود نمی‌توان مقایسه دقیقی از شرکت‌ها در صنایع مختلف را به دست آورد بلکه شرایط سوددهی صنایع مختلف متفاوت خواهد بود.

جمع‌بندی

حاشیه سود یکی از گزاره‌های استفاده شده در تحلیل بنیادی است که می‌تواند یک معیار خوب از میزان سودآوری یک شرکت باشد. انواع حاشیه سود عبارتند از حاشیه سود خالص، حاشیه سود ناخالص و همچنین حاشیه سود عملیاتی که هر کدام از انواع این حاشیه‌ها دارای فرمول محاسبه ویژه است. حاشیه سود بالاتر برای یک شرکت نشان از کنترل و مدیریت خوب هزینه‌های پرداخت شده برای شرکت، قیمت‌گذاری مناسب محصولات و همچنین به کار گرفتن استراتژی فروش خوب در بازار برای شرکت مورد نظر است.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.