پس به هر میلی که دل خواهی سپرد از تو چیزی در نهان خواهند برد
منظور از حد ضرر (stop loss) در معاملات سهام چیست؟
حد ضرر یا استاپ لاس (stop loss) یکی از اصول اساسی در معاملات سهام برای حفظ سرمایه است. استاپ لاس با محدود کردن اندازه ضرر در معاملاتی که با شکست مواجه هستند، می تواند از سرمایه معاملاتی شما محافظت کند. هر معامله ای به سود نمی انجامد، حتی با وجود معاملات سودده، جبران خسارت تعداد کمی از ضرر و زیان های بزرگ کار سختی است.
تریلینگ حد ضرر چیست؟
استاپ لاس مفهوم بسیار مهمی است که سرمایهگذاران حرفهای به خوبی از آن بهره میبرند. افراد ناآگاه نمیتوانند از سودهای خود محافظت کنند و معمولا با از دست دادن بخشی از سرمایه، ناامید میشوند و از بازار بورس خارج میشوند. اما حرفهایها که زیر و بم بازار را خوب میشناسند به کمک حد ضرر سودهای خود را حفظ میکنند و به موفقیت میرسند.
همانطور که میدانیم هدف از تعیین استاپ لاس کاهش زیان و حفظ سود است. زمانی که حد ضرر را در معاملهای تعیین میکنیم، در واقع به این ترتیب مشخص میکنیم که چه زمانی برای خروج از سهم مناسب است.
در روش حد ضرر متحرک، همچنان که سهم به روند حرکتی خود ادامه میدهد، میزان استاپ لاس نیز تغییر خواهد کرد. در واقع جابجا کردن حد ضرر راهکاری است که برای محافظت از سود به دست آمده مورد استفاده قرار میگیرد. این شیوه در حرکات صعودی سهم کاربرد دارد.
اجازه دهید توضیحات را با یک مثال دنبال کنیم. در نظر بگیرید که سهمی را در قیمت ۱۰۰۰ تومان خریداری کردهاید و حد ضرر خود را روی مبلغ ۹۵۰ تومان تعیین کردهاید. فرض کنید سهم تا ۱۵۰۰ تومان رشد میکند. در چنین حالتی مشخص است که شما سود زیادی به دست آوردهاید. اما ناگهان روند سهم تغییر میکند و قیمت کم میشود. به این ترتیب اگر شما همچنان حد ضرر خود را روی مبلغ ۹۵۰ تومان نگه داشته باشید، نه تنها سودهای خود را از دست میدهید، بلکه متضرر نیز خواهید شد. پس مهم است که با حرکت سهم، میزان استاپ لاس را تغییر دهید. به این ترتیب میتوانید از سود بهدستآمده محافظت کنید.
بسیاری از افرادی که از تریلینگ استاپ لاس استفاده میکنند میدانند که نوسان ذات بازار سهام است. آنها با توجه به حرکت سهم و برای حفظ سود خود از این شیوه استفاده میکنند. به طور کلی همزمان با روند صعودی سهم، حد ضرر نیز تغییر میکند و افزایش مییابد. از جمله مزایای این عمل، کاهش ریسک معاملاتی است. در تعیین حد ضرر متحرک میتوانید از اندیکاتورها نیز کمک بگیرید و عملکرد بهتری از خود نشان دهید.
حد ضرر ثابت چیست؟
در بازار بورس حد ضررها یا ثابت هستند یا متحرک. حد ضرر متحرک همان تریلینگ استاپ لاس است که در بخش قبلی به آن اشاره کردیم. اما حد ضرر ثابت همانطور که از نامش مشخص است به حد ضرری اشاره دارد که میزان آن تغییر نمیکند. بر این اساس علاوه بر تعیین درصد به عنوان نقطهی خروج از سهم، میتوان از شیوههای دیگری نیز استفاده کرد.
اما یکی از رایجترین شیوههای تعیین استاپ لاس، تعیین یک عدد ثابت به عنوان نقطهی خروج از سهم است. فرض کنید سهامی را در قیمت ۱۲۰۰ تومان خریداری میکنید. شما میتوانید مبلغ ۱۱۳۰ تومان را به عنوان حد ضرر تعیین کنید. به این صورت فارغ از اینکه سهم تا چه میزان سود میکند، حد ضرر شما روی همان عدد باقی خواهند ماند. عیب این شیوه آن است که موجب از دست رفتن سودهایی میشود که تا کنون کسب کردهاید.
یکی دیگر از روشهای رایج در تعیین استاپ لاس، رسیدن دارایی به قیمت خرید است. افرادی که ریسکپذیر نیستند، حد ضرر خود را طوری تعیین میکنند که در بدترین حالت بدون هیچ سود و ضرری از دارایی خارج شوند. زمانی که قیمت سهم پس از رشد، تا قیمت نقطهی ورود پایین میآید، به اصطلاح به آن نقطهی سربهسر میگویند. به این ترتیب در چنین روشی اگر شما سهمی را به مبلغ ۱۲۰۰ تومان خریداری کرده باشید، فارغ از اینکه چه میزان سود کردهاید، حد ضرر برابر با ۱۲۰۰ تومان خواهد بود. یعنی ممکن است تمام سودهای خود را از دست بدهید اما ضرر و زیانی متحمل نشوید.
استفاده از حد ضرر یا استاپ لاس در هر معامله ای این تضمین را به شما می دهد تا ضرر های شما قابل کنترل باشد. در نهایت این اطمینان را خواهید داشت، حساب معاملاتی تان در یک ریسک بزرگ قرار ندارد. رعایت استاپ لاس از نکات مهم و اساسی برای موفقیت در بورس است.
حد ضرر یک دستور است و در بروکر تنظیم می شود. وقتی ما سهامی را خریداری کردیم، یک استاپ لاس برای آن در نظر میگیریم تا وقتی سهام به قیمت خاصی رسید از طریق استاپ لاس معامله بسته شود.
این دستور برای کاهش ضررهای معامله گران در یک پوزیشن معاملاتی بکار میرود. زمانی که نمی توانید پشت میز کامپیوتر بنشینید و معاملات را نظاره کنید، توصیه می شود حتما از استاپ لاس استفاده کنید. Stop loss ، اهمیت استفاده و نحوه تنظیم آن از مهمترین بحث های آموزش بورس است.
چرا جاگذاری حد ضرر یا استاپ لاس اهمیت زیادی دارد؟
اهمیت حد ضرر در معاملات فارکس و بورس بسیار زیاد است. با یک سوال منطقی رو به رو هستیم. استاپ لاس در بازار سهام و ارز چه معنایی دارد؟ دوباره یاد آوری می کنیم دستور stop loss وقتی قیمت سهام در بروکر به حد معینی رسید، جهت فروش سهام یا ارز فعال می شود. همچنین باعث کاهش ضرر سرمایه گذاران بورس می گردد.
اگر چه بیشتر معامله گران از استاپ لاس در پوزیشن های معاملاتی بلند مدت استفاده می کنند، در پوزیشن های کوتاه مدت هم می توان برای کنترل ضرر از آن استفاده کرد.
دستور حد ضرر از احساسات تاثیر گذار روی تصمیم گیری های معاملات جلوگیری می کند. این ویژگی مخصوصا زمانی مفید است که کاربر قادر به تماشای پوزیشن نیست. استاپ لاس در فارکس به خاطر دلایل زیادی مهم است. یک دلیل ساده وجود دارد- هیچ کس نمی تواند آینده بازار فارکس و بورس را پیش بینی کند و فرقی ندارد یک پوزیشن چقدر قدرتمند باشد، یا چقدر اطلاعات در مورد یک روند خاص وجود داشته باشد.
قیمت های آتی برای بازار ناشناخته است و هر معامله ای یک ریسک می باشد. معامله گران بازار فارکس ممکن است بیش از نصف زمان با معامله جفت ارز های رایج به سود برسند. اما ممکن است به خاطر ضعیف بودن مدیریت سرمایه، معامله گران سود های خود را هم از دست بدهند. مدیریت نادرست پول و سرمایه می تواند عواقب ناخوشایندی را در پی داشته باشد.
برای جلوگیری از این وضعیت، باید نحوه محاسبه و تنظیم استاپ لاس را بلد باشید.
حد ضرر، استرس معامله گری را کاهش می دهد. هر روز یک چالش جدیدی است و تقریبا هر چیزی مانند سیاست جهانی، رویداد های بزرگ اقتصادی و شایعات مربوط به بانک مرکزی می تواند روند بازار را در یک چشم به هم زدن تغییر دهد. این بدان معناست: هر یک از ما ممکن است پوزیشنی خلاف جهت روند بازار داشته باشیم.
قرار گرفتن در جهت خلاف بازار امری اجتناب ناپذیر است اما ما می توانیم چنین وضعیتی را کنترل کنیم. شما می توانید به سرعت ضرر خود را کاهش دهید یا هم به امید تغییر روند بازار منتظر بمانید. نقطه حد ضرر در واقع نقطه ابطال ایده معاملاتی شماست. وقتی قیمت ها به این نقطه رسیدند، باید سیگنال خروج از معامله صادر شود.
حد ضرر از زیان های احتمالی جلوگیری می کند
نحوه تنظیم حد ضرر یا استاپ لاس بر اساس درصد
تنظیم حد ضرر بر اساس درصد، ابتدایی ترین نوع استاپ لاس است. در این روش درصدی از حساب معامله گر برای تنظیم stop loss استفاده می شود. برای مثال “۲ درصد از کل حساب ” مقداری است که یک فرد می تواند در معاملات خود ریسک کند. درصد ریسک، از معامله گری به معامله گر دیگر ممکن است تغییر کند.
بیشتر معامله گرهای تهاجمی تا ۱۰ درصد از حساب خود را ریسک می کنند. در حالیکه افراد با روحیه غیر تهاجمی، کمتر از ۱ درصد در هر یک از معاملات خود ریسک می کنند. هنگامی درصد ریسک مشخص شد، معامله گر با استفاده از پوزیشن سایز محاسبه میکند استاپ لاس در چه فاصله ای از نقطه ورود به معامله باید قرار گیرد. به یاد داشته باشید شما باید استاپ لاس را بر اساس وضعیت بازار یا قوانین سیستم معاملاتی خود تنظیم کنید نه بر اساس مقدار پولی که می خواهید از دست دهید.
برای مثال اگر شما یک حساب ۱۰۰۰۰ دلاری در فارکس داشته باشید و بخواهید تنها ۲% در هر معامله ریسک کنید، در نتیجه چه مقدار ریسک خواهید کرد؟ ۲ درصد ۱۰۰۰۰ دلار می شود ۲۰۰ دلار.
۲۰۰ دلار چند پیپ است؟ فرض کنید میخواهیم ۱۰۰۰۰۰واحد از یورو/ین را معامله کنیم. در این حالت هر پیپ تقریبا برابر با ۱۰ دلار است. در نتیجه بزرگترین حد ضرر می تواند تنها ۲۰ پیپ باشد. ( ۲۰۰ دلار تقسیم بر ۱۰ دلار کردیم نتیجه ۲۰ پیپ شد.)
حد ضرر به اندازه ۲۰ پیپ بالاتر از نقطه فروش تنظیم شده است.
تنظیم حد ضرر یا استاپ لاس بر اساس چارت
حد ضرر را می توان بر اساس حمایت ها و مقاومت های چارت تنظیم کرد. تعیین استاپ لاس از روی چارت یک روش معقول و منطقی است. در واقع ما می توانیم استاپ لاس های خود را بر اساس آنچه بازار به ما نشان می دهد، پایه ریزی کنیم.
یکی از مواردی که در بازار مشاهده می شود این است که قیمت ها سطوح خاصی را نمی توانند بشکنند. استاپ لاس را در بیرون از سطوح مقاومت ها و حمایت ها می توانید تنظیم کنید. به تصویر زیر توجه کنید:
قیمت بالاتر از خط روند شکسته می شود و ما بالای خط روند خرید می کنیم، اما حد ضرر را کجا قرار دهیم؟
وقتی در نمودار قیمت ها خط روند نزولی را شکستند و موقعیت خوبی برای خرید به وجود آمد. در نتیجه حتما شما تمایل به معامله خواهید داشت. اما قبل از معامله باید بدانید: ۱- حد ضرر را در کجا قرار دهید؟ ۲- ایده معاملاتی شما در چه شرایطی نقض می شود؟
محل تنظیم حد ضرر: زیر خط روند قرمز و زیر سطح حمایت قوی
در این حالت بهتر است حد ضرر های خود را زیر خط روند و در سطوح پشتیبانی قرار دهید. اما اگر بازار دوباره به سمت پایین برگردد، بدین معنی است فروشندگان کنترل بازار را در دست دارند. در نتیجه ایده معاملاتی شما باطل شده و باید از معامله خارج شوید و ضرر را قبول کنید.
سوالات متداول حد ضرر
اندیکاتورهای حد ضرر کداماند؟
برای تعیین حد ضرر میتوان از ابزارها و اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال به نحوی کاملا موثر بهره برد. در این میان چند اندیکاتور از بقیهی موارد کارآمدتر هستند. یکی از این اندیکاتورها که در تعیین استاپ لاس عملکرد خوبی دارد، Parabolic SAR نام دارد. افزون بر این مورد میتوان از سایر اندیکاتورها از جمله ATR (میانگین محدودهی واقعی)، MA (میانگین متحرک)، پین بار و اندیکاتور باند بولینگر نیز کمک گرفت. باز هم لازم است بر این نکته تاکید شود که اندیکاتورها را نمیتوان به تنهایی ملاک عملکرد قرار داد و بر اساس آنها تصمیم گرفت.
چرا پایبندی به استاپ لاس مهم است؟
عمل کردن بر اساس استراتژیهای از پیش تعیینشده، نشاندهندهی بلوغ فکری و عملی معاملهگران است. اگر نتوانیم در نقطهای که از قبل مشخص کردیم از سهم خارج شویم، این امر به آن معناست که نتوانستهایم احساساتمان را کنترل کنیم. سرمایهگذار موفق کسی است که با چشمی باز به بازار سرمایه نگاه کند و از احساسات و واکنشهای هیجانی پرهیز کند. اگر حد ضرر را مشخص کنیم ولی به آن عمل نکنیم عملا استراتژیهای معاملاتی خود را زیر پا گذاشتهایم. در چنین شرایطی نباید توقع موفقیت از خود داشته باشیم.
چه عواملی باعث میشود به حد ضرر عمل نکنیم؟
دو عامل ترس و طمع همیشه مانع از انجام تصمیمهای منطقی میشوند. بر این اساس بسیاری از مواقع معاملهگران با رسیدن به نقطهی استاپ لاس به این دلیل که ممکن است سهم مجددا قیمتهای بالایی را لمس کند، از آن خارج نمیشوند. به این ترتیب آنقدر در سهم میمانند که دیگر راه برگشتی نماند. در حالیکه اگر در نقطهی صحیح از سهم خارج شده بودند، میتوانستند در سهم دیگری سرمایهگذاری کنند و سود خوبی از آن به دست بیاورند.
معایب حد ضرر متحرک چیست؟
با توجه به مواردی که در تریلینگ استاپ لاس بیان شد شاید گمان کنید که این شیوهی تعیین حد ضرر هیچ معایبی ندارد و سراسر حسن است. اما حقیقت آن است که در زمانی که بازار در وضعیت اصلاح موقت به سر میبرد، ممکن است حد ضرر برای برخی از افراد فعال شود و به این ترتیب این افراد سهام خود را بفروشند. غافل از آنکه این اصلاح به زودی تمام میشود و سهم مجددا روند رو به رشد خود را از سر خواهد گرفت.
عوامل موثر در تعیین استاپ لاس کداماند؟
یکی از مهمترین مسائل در این خصوص، دیدگاه سرمایهگذار است که آیا به صورت بلندمدت است یا کوتاهمدت. افزون بر این نکته، مواردی مانند خطوط روند و حمایت و مقاومت سهم و همچنین الگوهای نموداری نیز حائزاهمیت هستند. به طور کلی شرایط بازار میتواند به میزان زیادی بر تعیین حد ضرر تاثیر بگذارد. با استفاده از شیوههای آنالیز سهام مانند تحلیل تکنیکال میتوانید روند قیمتی را پیشبینی کنید و بر اساس آن نقطهای را به عنوان استاپ لاس تعیین کنید. سپس بسته به میزان سود خود بهتر است این نقطه را با در نظر گرفتن روند سهام، جابجا کنید تا از سود خود نیز حفاظت کنید.
اسپرد Spread چیست و چگونه محاسبه می شود؟
برای فعالیت در بازار فارکس و خرید و فروش یک جفت ارز باید از میزان اسپرد Spread آن جفت ارز آگاهی داشته باشید. امروز در داناپ مفهوم اسپرد را مورد بررسی قرار داده و نحوه محاسبه آن را به شما آموزش خواهیم داد.
اسپرد چیست؟
کارگزاری های فارکس دو نرخ متفاوت برای جفت ارزها ارائه می کنند که به آنها قیمت پیشنهادی (Bid) و قیمت درخواستی (Ask) می گویند. قیمت پیشنهادی در واقع همان نرخی است که شما می توانید ارز پایه (Base Currency) را بر اساس آن به فروش برسانید، در حالی که قیمت درخواستی همان نرخی است که بر اساس آن ارز پایه را خریداری خواهید کرد. تفاوت میان این نرخ پیشنهادی و نرخ درخواستی در بازار فارکس به اسپرد (Spread) معروف است، البته برخی از افراد آن را با نام اسپرد خرید-فروش (Bid-Ask Spread) نیز می شناسند.
در حقیقت کارگزاری بدون دریافت کمیسیون از معاملات، از میزان نرخ اسپرد نیز سود خواهد کرد. شما نیز به جای اینکه مبلغی جداگانه برای انجام معاملات پرداخت کنید، هزینه های مربوطه را در قالب تفاوت قیمت خرید و فروش جفت ارز به کارگزاری پرداخت خواهید کرد.
اسپرد چطور اندازه گیری می شود؟
پیپ Pip کوچکترین واحد شمارش تحرکات قیمتی یک جفت ارز (چهارمین عدد اعشاری) محسوب می شود و میزان اسپرد نیز معمولا بر اساس پیپ (Pip) اندازه گیری می شود. برای مثال اگر بگوییم که اسپرد جفت ارز یورو / دلار آمریکا (EUR/USD) معادل 2 پیپ است به معنی این است که قیمت پیشنهادی آن 1.1051 و قیمت درخواستی آن 1.1053 خواهد بود (عدد چهارم پس از اعشار از 1 به 3 تغییر کرده است).
جفت ارزهایی که حاوی ین ژاپن هستند تنها تا دو عدد پس از اعشار قیمت گذاری می شوند، البته در برخی اوقات پیپ کسری نیز وجود دارد که تا 3 رقم را نمایش می دهد. برای مثال اگر تفاوت قیمت جفت ارز دلار آمریکا / ین ژاپن (USD/JPY) از 110.00 به 110.04 باشد، آنگاه می توان گفت که Spread میان نرخ ها معادل 4 پیپ است. (پیشنهاد می شود برای آشنایی کامل با پیپ (PIP) مقاله پیپ یا PIP در بازار فارکس چیست و چطور محاسبه می شود؟ را مطالعه بفرمایید.)
انواع Spread
نوع اسپردی که در یک پلتفرم معاملاتی استفاده می شود به کارگزاری های فارکس و نحوه درآمدزایی آنها بستگی دارد. به طور کلی دو نوع Spread در بازار فارکس وجود دارد:
- اسپرد ثابت (Fixed)
- اسپرد متغیر یا شناور (Floating)
اسپرد ثابت معمولا از طرف کارگزاری های بازار ساز (Market Maker) یا با میز معاملاتی (Dealing Desk) ارائه می شود، در حالی که اسپرد شناور اغلب از سمت کارگزاری های بدون میز معاملاتی (No Dealing Desk) به معامله گران ارائه می گردد.
اسپرد ثابت (Fixed Spread) چیست؟
این نوع از اسپرد در هر زمان و بدون توجه به نوسانات بازار ثابت خواهد ماند؛ به عبارت دیگر فرقی نمی کند که بازار دچار سر و صدا باشد یا اینکه در وضعیت سکون قرار گیرد، در هر صورت میزان Spread ثابت خواهد ماند.
همانطور که گفتیم اسپرد ثابت توسط کارگزاری با میز معاملاتی ارائه می شود. در حقیقت کارگزاری با استفاده از میز معاملاتی یک پوزیشن (معامله) بزرگ از ارائه کننده جریان نقدی خریداری کرده و آن را در حجمی کوچکتر به معامله کنندگان پیشنهاد می کند؛ در این صورت کارگزاری به عنوان طرف مقابل مشتریان در معاملات به شمار می رود.
مزایای معامله با اسپرد ثابت
معامله با اسپرد ثابت نیاز به تغییرات پیپ در معاملات سرمایه گذاری کمتری دارد و گزینه بسیار ارزانی برای معامله گران محسوب می شود. علاوه بر این با کمک Spread ثابت، محاسبات مربوط به هزینه های جانبی معاملات قابل پیش بینی می شود. به عبارت دیگر از آنجایی که میزان Spread بدون تغییر است، شما به راحتی خواهید فهمید که در هنگام باز کردن یک معامله چه مبلغی را باید پرداخت کنید.
معایب معامله با اسپرد ثابت
از آنجایی که قیمت گذاری از یک منبع (کارگزاری) انجام می شود، احتمال نرخ گذاری مجدد (Requotes) همواره وجود خواهد داشت. در حقیقت بازار همواره دچار نوسان و تغییر است بنابراین کارگزاری قادر به تنظیم میزان اسپرد با وضعیت بازار نخواهد بود و زمانی که معامله کنندگان یک پوزیشن معاملاتی باز کنند، کارگزاری معامله را مسدود کرده و نرخ جدید را به آنها ارائه می دهد.
لغزش (Slippage) نیز یکی دیگر از مشکلات معاملات اسپرد ثابت است که در اثر نوسانات سریع بازار اتفاق می افتد، لغزش باعث می شود قیمت نهایی یک معامله از قیمت اولیه آن کاملا متفاوت باشد.
اسپرد متغیر (Floating) چیست؟
همانطور که از نام آن مشخص است، اسپرد متغیر یا شناور (Floating) همواره در حال تغییر خواهد بود؛ به عبارت دیگر تفاوت بین قیمت پیشنهادی و درخواستی یک جفت ارز دائما دچار تغییر خواهد شد. اسپرد شناور توسط کارگزاری های بدون میز معاملاتی (No Dealing Desk) به معامله کنندگان ارائه می شود. این کارگزاری ها در واقع نرخ جفت ارز را از ارائه کنندگان نقدینگی دریافت می کنند و سپس آن نرخ را بدون دخالت میز معاملاتی به معامله کنندگان منتقل می کنند.
به عبارت دیگر این دسته از کارگزاری ها هیچ کنترلی بر روی میزانSpread ندارند و میزان اسپرد بر اساس نیروی عرضه و تقاضا و نوسانات کلی بازار کم یا زیاد خواهد شد. به طور کلی در زمان انتشار اطلاعات اقتصادی و کاهش نقدینگی بازار (مانند روزهای تعطیل) با افزایش Spread روبرو خواهیم شد.
برای مثال اگر اسپرد جفت ارز یورو / دلار آمریکا 2 پیپ باشد، پس از انتشار گزارش افرایش نرخ بیکاری در کشور آمریکا میزان پیپ ناگهان به 20 پیپ خواهد رسید!
مزایای معامله با اسپرد شناور
در معاملات با اسپرد شناور، کارگزاری ها نرخ گذاری مجدد انجام نخواهند داد چرا که میزان Spread نیز به همراه نوسانات قیمتی بازار دستخوش تغییر خواهد شد. البته به خاطر داشته باشید که اینگونه معاملات دچار مشکل لغزش (Slippage) می شوند. خرید و فروش با اسپرد شناور قیمت شفاف تری را نیز در اختیار تریدرها قرار می دهد مخصوصا زمانی که قیمت را از چند ارائه کننده نقدینگی دریافت می کنید، آنگاه چون بازار رقابتی است به قیمت بهتری دست پیدا خواهید کرد.
معایب معامله با اسپرد متغیر
معاملات با اسپرد شناور گزینه مناسبی برای تریدرهای اسکالپر (تریدرهایی که با سرعت بالا خرید و فروش می کنند) نخواهد بود؛ به عبارت دیگر افزایش اسپرد باعث کاهش سوددهی این نوع از معاملات می شود. علاوه بر این نیوز تریدرها (تریدرهایی که بر اساس اخبار خرید و فروش می کنند) نیز با اسپرد متغیر به مشکل بر می خورند و معامله ای که به نظر سودآور می آید در یک چشم به هم زدن سود خود را از دست خواهد داد.
محاسبه هزینه Spread
حال که با مفهوم اسپرد و انواع مختلف آن آشنا شدید، باید نحوه محاسبه آن را نیز فرا بگیرید. برای محاسبه اسپرد باید دو فاکتور مهم ارزش هر پیپ و تعداد لات های (lot) معامله را در نظر داشته باشید. برای مثال فرض کنید که جفت ارز یورو / دلار آمریکا را با قیمت 1.35640 خریداری کرده و با مبلغ 1.35626 به فروش می رسانید، بنابراین در صورتی که جفت ارز را خریداری کرده و بلافاصله معامله را ببندید، 1.4 پیپ را از دست خواهید داد. (1.35626-1.35640= 0.00014 یا 1.4 پیپ)
برای اینکه هزینه کلی را محاسبه کنید باید هزینه هر پیپ را در مجموع لات های موجود در معامله ضرب کنید. برای مثال اگر حجم معامله 1 مینی لات (10 هزار واحد) باشد و ارزش هر پیپ 1 دلار آمریکا در نظر گرفته شود آنگاه کل هزینه برای بازکردن این معامله معادل 1.40 دلار آمریکا خواهد بود.
هزینه پیپ به صورت خطی محاسبه می شود به گونه ای که شما باید هزینه هر پیپ را در تعداد لات معامله ضرب کنید. به عبارت دیگر اگر شما حجم پوزیشن معاملاتی خود را افزایش دهید، هزینه معاملات (اسپرد) نیز افزایش خواهد یافت. برای مثال اگر اسپرد 1.4 دلار آمریکا و حجم معاملات معادل 5 مینی لات باشد، آنگاه هزینه معاملاتی شما برابر 7 دلار آمریکا خواهد بود.
مطالعات مالی Muhasebe - Finansman
مثلا فرض کنید ما در حال معامله USD/CAD با چهار رقم بعد از اعشار هستیم. مثلا 1.2311
در این حالت اگر ما یک لات معامله انجام دهیم ارزش هر پیپ ما برابر خواهد شد با:
Pip value = 0.0001 * 100000/ 1.2311 = 8.1228 $
همانطور که مشاهده می کنیم در اینجا ارزش هر پیپ متغیر و وابسته به نرخ تغییرات جفت ارز می باشد
برای جفت ارزهای کراس ( مانند EUR/GBP):
در اینحالت محاسبه پیپ به طریق زیر خواهد بود:
Pip value = 1 pip * Treade size* base quote / current rate
منظور از base quote نرخ برابری ارز پایه با دلار می باشد. مثلا برای EUR/GBP در فرمول base quote نرخ برابری EUR/USD و current rate همان EUR/GBP خواهد بود.
لذا با فرش نرخ برابر یورو دلار معادل 1.3 و نرخ برابری یورو پوند معادل 0.8300 ارز پیپ جفت EUR/GBP به صورت زیر خواهد بود:
Pip value = 0.0001*100000*1.3/0.8300 = 15.6 $
علامه جعفری: خدایا تو را سوگند به عظمتت در تغییرات پیپ در معاملات این دار دنیا که جایگاه بده و بستان و معامله است موفق بفرما که ما مغبون نشویم آنچه که می گیریم بیارزد در مقابل آن سرمایه الهی حیات که از دست می دهیم
پس به هر میلی که دل خواهی سپرد از تو چیزی در نهان خواهند برد
دانش هر فرد نه دارایی اوست نه سرمایه او بلکه بدهی او به جامعه است.
ا ین وبلاگ حاوی اطلاعاتي ارزنده در زمینه های حسابداری - مالی -تجاری -اقتصادی - تجارت الکترونیک و بانکداری ، بورس و . مفاهيم عمومی و علوم بروز شده مالی میباشد. با توجه به احساس نیاز در این وادی نویسنده سعی در احیا و آموزشی کردن را نیز از نظر فرو نگذاشته و آن را با هدف ارتقا’ فرهنگ آموزشی بر پایه اصول استاندارد ها و تخصص خود در زمینه های فاینانس و حسابداری تدوین و تالیف نموده است.
از علاقمندان و خوانندگان محترم این بلاگ به همکاری و همفکری در زمینه های فوق با کمال امتنان دعوت بعمل میآید.
◄ با عرض ادب و احترام نویسنده بلاگ اکبر زواری رضائی "
مختصری از شرح حالم:
متولد 1354 - ساکن و اهل اورمیه - عضو هیئت علمی گروه حسابداری دانشگاه اورمیه - مدرک دکترای حسابداری و مدیریت مالی دانشگاه غازی - فوق لیسانس حسابداری دانشگاه تهران - لیسانس حسابداری مالیاتی دانشکده امور اقتصادی و دارایی.
سود معاملات خود را باید چگونه محاسبه کنیم: با درصد؟ پیپ؟ یا ؟
این مقاله در مورد یک مفهوم به ظاهر واضح است. نحوه اندازهگیری سود معاملات. بسیاری از معاملهگران میزان سود (و زیان) معاملات خود را کاملاً اشتباه محاسبه میکنند، اما در واقعیت امر، این موضوع تقصیر آنها نیست. تفکر مرسوم و آنچه که معمولاً در اینترنت نوشته میشود یا توسط بروکرها و حتی در بسیاری از کتابها توصیه میشود، آن چیزی نیست که معاملهگران حرفهای در مورد ارزیابی عملکرد معاملات یا مدیریت ریسک خود فکر میکنند. (عملکرد معاملات و مدیریت ریسک کاملا به هم مرتبط هستند).
از این رو، در این مقاله، میخواهیم نکاتی کاربردی در مورد چگونگی محاسبه صحیح عملکرد معاملاتی و مدیریت ریسک در بازار را به شما بگوییم که احتمالاً در جاهای دیگر، نه خوانده و نه شنیدهاید. در هر صورت، این موضوع یک مؤلفه بسیار اساسی در حرفه معاملهگری شماست، و اگر نسبت به آن آگاهی نداشته باشید، چگونه میتوانید انتظار داشته باشید که در این بازار کسب درآمد کنید؟ فکر میکنیم شما هم در این مورد با ما همنظر باشید.
ناگفته نماند در این مقاله به مدیریت ریسک در سبک معاملاتی سویینگ تریدینگ (swing trading) میپردازیم. اما چرا توجه به سبک معاملاتی مهم است؟ زیرا بسته به اینکه با چه سبکی معامله میکنید، محاسبه میزان سود (یا زیان) متفاوت است و برای معاملهگران سویینگ، یک راه برای محاسبه سود (یا زیان) وجود دارد که به وضوح منطقیتر و بهتر از بقیه راهها است.
با این حال، قبل از اینکه به نحوه محاسبه ریسک و سود در هنگام معامله در بازارها بپردازیم، بیایید منصفانه و شفاف سه روش اصلی را که معاملهگران برای محاسبات خود از آنها استفاده میکنند، مرور کنیم. در ادامه، در مورد هر یک از آنها بحث خواهیم کرد و سپس توضیح میدهیم که اکثر معاملهگران حرفهای روی کدام یک تمرکز میکنند و چرا.
۳ روش اصلی برای محاسبه میزان سود (یا زیان):
- روش “۲ درصد”: در این روش، یک معاملهگر درصدی از پول خود را برای ریسک در هر معامله اختصاص میدهد (معمولاً ۲ یا ۳٪) و بدون توجه به اینکه چه چیزی رخ خواهد داد، به آن درصد ریسک پایبند میماند. ایده اصلی این روش این است که با هر معامله سودده، معاملهگر به تدریج حجم معامله خود را نسبت به موجودی حساب خود افزایش میدهد. با این حال، آنچه معمولاً اتفاق میفتد این است که معاملهگران در برخی معاملات خود ضرر میکنند و سپس به دلیل قانون ۲%، در چرخه معاملات با حجم کوچک و کوچکتر گیر میکنند ( ۲% یعنی هر بار که ضرر میکنید حجم معامله بعدی خود را کاهش دهید)، و این موضوع بازگشت به مبلغ اولیه را دشوارتر میکند، چه رسد به اینکه بخواهید از آن درآمد هم کسب کنید!
- اندازهگیری تعداد پیپ یا پیپت: در این روش معاملهگر روی پیپها یا پیپتهایی که در هر معامله به دست آورده یا از دست میدهد متمرکز است. البته قرار نیست روی این روش خیلی تمرکز کنیم، زیرا بسیار مضحک است. معاملهگری، یک بازی بدست آوردن یا از دست دادن پول است، نه پیپ یا پیپت. بنابراین این ایده که تمرکز روی تعداد پیپها به نحوی عملکرد شما را بهبود میبخشد و کاری میکند که پول، کمتر روی تصمیمات شما تاثیرگذار باشد، کوته بینانه است. هرچه که باشد، پول همیشه بر تصمیمات شما تاثیر گذار است. فقط با مدیریت صحیح ریسک خود در هر معامله میتوانید احساسات خود را کنترل کنید، و این بدان معنی است که باید بدانید در هر معامله به لحاظ پولی چه مقدار ریسک میکنید (بر حسب دلار، پوند، ین و غیره).
- محاسبه بر اساس “R” یا ریسک دلاری ثابت: در این روش، معاملهگر از قبل تعیین میکند که با از دست دادن چه مقدار پول در هر معامله راحت است و تا زمانی که تصمیم بگیرد که آن مبلغ دلاری را تغییر دهد، در هر معامله همان مبلغ ثابت را ریسک میکند. مقدار دلاری که او در هر معامله ریسک میکنند، به عنوان “R” شناخته میشود که در آن R، معرف RISK است. در این روش، سود بر اساس مضربی از ریسک محاسبه میشود، بنابراین سود ۲R، یعنی سودی معادل دوبرابر ریسک. بله، در این روش هم احتیاط وجود دارد، اما صادقانه بگوییم، احتیاط و احساسات در معامله، بخش بزرگی از آن چیزی است که معاملهگران برنده را از بازنده جدا میکند. در ادامه مطلب بیشتر توضیح خواهیم داد…
یک واقعیت: حجم معامله مهم نیست
ریسک در هر معامله باید یک فرآیند فکری عمیقتر باشد، باید بر اساس کل مشخصات شخصی و مالی معاملهگر باشد. به عنوان مثال:
فرض کنید معاملهگر A بر اساس شرایط زندگیاش (مالی و غیره)، ۲% از حساب ۵۰۰۰ دلاری خود را ریسک میکند، اما معاملهگر B فقط به این دلیل که قانون ۲% توسط خیلیها پیشنهاد شده است، ۲% از حساب ۵۰۰۰ دلاری خود را در هر معامله ریسک میکند.
اکنون به این سوال پاسخ دهید: چرا دو فردی که کاملا شرایط زندگی و مالی متفاوتی دارند و ۲٪ ریسک، ممکن است برایشان معنای متفاوتی داشته باشد، درصد یکسانی از حسابهای معاملاتی خود را ریسک میکنند؟
منطقی بنظر نمیرسد، نه؟ قانون ۲% فقط برای این طراحی شده که “آسان” و برای معاملهگران متوسط و مبتدی “منطقی” باشد، اما همانطور که قبلاً در مورد آن صحبت کردیم، تنها کاری که واقعاً انجام میدهد این است که سرعت ضرر کردن معاملهگران را کاهش میدهد. برای یک معاملهگر حرفهای، قانون ۲ درصد حکم مرگ تدریجی را دارد.
مدل ریسک دلاری بسیار منطقیتر است: زیرا هر معاملهگر دارای مشخصات ریسک و شرایط شخصی متفاوتی است که بر میزان پولی که میتواند به راحتی در هر معامله ریسک کنند تاثیرگذار است. قانون ۲ درصد ریسک، در واقع صرفاً یک عدد دلخواه بر حسب دلار است، که ممکن است برای یک معاملهگر با شرایط مالی و شخصی منحصر به فرد منطقی باشد یا نباشد.
همچنین، در فارکس، اندازه حساب واقعاً دلخواه است، زیرا حساب فارکس صرفاً یک حساب مارجین است، به این معنی که موجودی آن تنها برای تامین سپرده معاملات اهرمی استفاده میشود. واضح است هر معاملهگری که این نکات را بداند، هرگز تمام پول خود را در حساب معاملاتی نگهنمیدارد، زیرا اصلا ضرورتی برای انجام این کار وجود ندارد و همچنین این کار به اندازه نگهداری پول در یک جای دیگر، امن یا سودآور نیست.
مبلغی که در حساب تجاری خود را سرمایهگذاری میکنید لزوماً منعکسکننده تمام درآمدی نیست که در معاملات بدست خواهید آورد و ارزش کل دارایی شما را نیز نشان نمیدهد. درست برعکس معاملات سهام. برای معامله سهام، به دلیل این که اهرم کمتری در اختیار شماست، به پول بیشتری برای سپرده نیاز خواهید داشت. به عنوان مثال، اگر میخواهید به اندازه ۱۰۰ هزار دلار سهام داشته باشید، باید ۱۰۰ هزار دلار در حساب خود داشته باشید. همانطور که قبلاً گفتیم، اهرمها در فارکس بسیار بالاست، و این بدان معنی است که به عنوان مثال برای معامله ۱۰۰ هزار واحد از یک ارز ( ۱ لات استاندارد )، فقط به حدود ۵۰۰۰ واحد از آن ارز در حساب معاملاتی خود نیاز دارید.
افسانه قانون ۲٪ و سود مرکب!
یکی از دلایل بزرگی که بسیاری از افراد از «قانون مدیریت ریسک ۲%» پیروی میکنند، این است که اجازه میدهد همزمان با رشد حساب، حجم معاملات خود را به صورت تصاعدی افزایش دهید. از نظر تئوری، این درست است، اما در دنیای واقعی، کاملا اشتباه است. اجازه بدهید توضیح دهیم…
معاملهگران حرفهای هر چند وقت یکبار (معمولا هر یک یا سه ماه ) پول (سود) خود را از حسابهای تجاری برداشت میکنند و حسابشان عملا به “سطح اولیه” باز میگردد. از این رو، با استفاده از قانون ۲٪، نمیتوانند حجم معاملات خود را بطور پیوسته افزایش دهند، در واقع، منطقی نیست که هرگز سودهای معاملات خود را برداشت نکنید. بالاخره، هدف از تلاش برای کسب درآمد در معاملات این است که واقعاً از آن پول استفاده کنید، درست است؟ مدل ریسک دلاری ثابت اما برای معاملهگران حرفهای که میخواهند از معاملات خود درآمد واقعی کسب کنند، منطقی است و افراد بسیاری از آن استفاده میکنند.
بنابراین، اگر معاملهگری یک کسبوکار برای کسب درآمد است و ما سودمان را برای گذران زندگی و خرج کردن برداشت میکنیم، سود ترکیبی در این روش بهطور چشمگیری تحت تأثیر قرار میگیرد و به آن سادگی که به نظر میرسد نخواهد بود. هر چیزی را که در اینترنت میخوانید یا میشنوید باور نکنید. هیچ روشی برای مدیریت ریسک/پول وجود ندارد که به شما اجازه دهد تا همیشه به طور جادویی سود خود را افزایش دهید، این کار واقعبینانه نیست.
هنگامی که از قانون ۲% یا ریسک درصدی ثابت استفاده میکنید، با رشد حساب خود، حجم معاملات را افزایش خواهید داد، اما هر زمان که پول از حساب خارج کنید، بوم! حجم معاملات شما کاهش شدیدی خواهد داشت و ناگهان مجبور خواهید بود مقادیر بسیار کمتری نسبت به قبل معامله کنید. اما مدل ریسک دلاری ثابت از این امر جلوگیری میکند و همه چیز را خوب، یکنواخت و سازگار نگه میدارد.
در واقع چقدر باید در هر معامله ریسک کنید؟
خوب، ممکن است در حال حاضر به این سوال فکر کرده باشید که ” از کجا بدانم باید در هر معامله چقدر ریسک کنم؟”
پاسخ از آن چیزی که فکر میکنید بسیار سادهتر است. در واقع، مبلغ دلاری را تعیین کنید که با از دست دادن آن در هر معامله راحت باشید، و حداقل تا زمانی که حساب خود را دو یا سه برابر نکردهاید، به آن مبلغ دلاری پایبند باشید، اما پس از آن، میتوانید این مبلغ دلاری را افزایش دهید.
مبلغ دلاری باید به اندازهای باشد که شرایط زیر را برآورده کند:
- هنگامی که این مبلغ دلاری را ریسک میکنید، بدون نگرانی در مورد معاملات یا پیگیری مدام آنها از طریق تلفن همراه یا دستگاههای دیگر، شبها بتوانید به راحتی بخوابید.
- هنگامی که این مبلغ دلاری را ریسک میکنید، به صفحه نمایش رایانه خود خیره، و بار هر تیک حرکت قیمت به سمت سود یا ضرر احساساتی نمیشوید.
- وقتی این مبلغ را ریسک میکنید، باید بتوانید اگر مجبور شدید تقریباً برای یک یا دو روز معاملات خود را فراموش کنید و وقتی دوباره به سراغش آمدید از نتیجه آن شگفتزده نشوید. در واقع، “بگذار و بگذر (Set and Forget)”.
- وقتی این مبلغ را ریسک میکنید، باید بتوانید به راحتی ۱۰ ضرر متوالی را، بدون اینکه مشکلات روحی یا مالی قابل توجهی تجربه کنید، تحمل کنید.
ریسک “دلاری” ثابت در مقابل ریسک “درصدی” ثابت
” بیایید منطقی باشیم، درنهایت روش صحیح ارزیابی عملکرد معاملهگران چیست؟”
تا اینجا در مورد مشکلات قانون ریسک درصدی ثابت و به خصوص قانون “۲ درصد” صحبت کردیم، اما اگر نیاز دارید، دوباره توضیح میدهیم:
مسئله اصلی ما در مورد این روش این است که اگرچه قانون ۲% باعث میشود حساب نسبتاً سریع رشد کند، اما این امر فقط تا زمانی ادامه دارد که معاملهگر به صورت متوالی معاملات سودده داشته باشد، و در صورتی که به طور متوالی معاملات ضررده داشته باشد، این روش جلوی رشد حساب را گرفته و بازگرداندن حساب به نقطه اولیه را برای معاملهگر بسیار دشوار میکند.
این موضوع به این دلیل است که با مدل ریسک درصدی ثابت، با کاهش موجودی حساب، با تعداد لات کمتری معامله میکنید. درست است که این امر میتواند برای محدود کردن ضررها مفید باشد، اما اساساً شما را در یک حلقهای قرار میدهد که خروج از آن بسیار سخت است. به عنوان مثال، اگر ۵۰ درصد از ۱۰۰۰۰ دلار را از دست بدهید، ۵۰۰۰ دلار خواهید داشت و برای بازگشت به ۱۰۰۰۰ دلار باید ۱۰۰ درصد سود کنید. این کار با استفاده از قانون “۲ درصد” بسیار زمانبر و طولانی خواهد بود، زیرا به محض اینکه سرمایه شما تا این حد کاهش یابد، عملاً با حجم بسیار کمتری باید معامله کنید.
قانون ۲ درصد، با کاهش حجم معامله پس از هر بار ضرر، سرعت ضرر کردن را کاهش میدهد و به همین دلیل است که میگوییم اساساً معاملهگر را “ذره ذره آب میکند”. این امر اعتماد به نفس معاملهگر را کاهش میدهد و در نهایت باعث بیش از حد معامله کردن او میشود، زیرا با خود فکر میکند “از آنجایی که حجم معامله من در هر معامله کاهش مییابد، اگر بیشتر معامله کنم اشکالی ندارد”…. البته ممکن است دقیقاً این را فکر نکند… اما اغلب این اتفاق میفتد.
ما معتقدیم که مدل ریسک درصدی ثابت باعث تنبلی معاملهگران میشود… باعث میشود تا ستاپها و استراتژیهایی را انتخاب کنند که اگر در شرایط دیگری بودند، انتخاب نمیکردند… در واقع اکنون برای هر معامله پول کمتری را ریسک میکنند و برای آن پول ارزش زیادی قائل نخواهند بود… این طبیعت انسان است.
نتیجهگیری
اگر قرار باشد فقط یک درس از این مقاله به خاطر بسپارید، آن این است که منطقیترین راه برای یک معاملهگر برای ارزیابی عملکرد یا (سود) معاملاتش، روش ریسک دلاری ثابت یا “مدل R” است.
ما به معاملهگران توصیه نمیکنیم که از «قانون ۲ درصد» یا یک درصد ثابت استفاده کنند، بلکه توصیه میکنیم مبلغ دلاری را ریسک کنند که با از دست دادن آن در معامله کاملاً راحت باشند. به یاد داشته باشید، شما هرگز نمیدانید کدام معامله شکست میخورد و کدام معامله پیروز میشود، بنابراین احمقانه است که ریسک خود را در یک معامله خاص افزایش دهید، فقط به این دلیل که در مورد آن احساس اعتماد به نفس بیشتری دارید. اگر مبلغی را که در هر معامله ریسک میکنید شما را بیدار نگه میدارد یا نمیگذارد شبها راحت بخوابید، یعنی بیش از حد ریسک میکنید و باید آن را کاهش دهید.
به یاد داشته باشید، معاملهگران حرفهای یاد گرفتهاند که از احتیاط یا «احساسات درونی» برای سنجش اینکه آیا یک معامله خاص را انجام دهند یا خیر، استفاده کنند و در مورد معاملاتی که انجام میدهند بسیار حساس هستند. این مهارت از طریق صرف زمان روی صفحه نمایش رایانه و تمرین بدست میآید، بنابراین قبل از افتتاح حساب واقعی، باید مدتی را صرف توسعه مهارتهای خود در یک حساب معاملاتی آزمایشی (Demo) کنید. اگرچه موضوع این مقاله مدیریت ریسک بود، اما به یاد داشته باشید که برای تبدیل شدن به یک معاملهگر موفق، روانشناسی معاملاتی صحیح و یک استراتژِی معاملاتی خوب نیز لازم است.
چگونه اندازه مناسب یک معامله فارکس را تعیین کنیم؟
زمانیکه در بازار فارکس معاملات روزانه انجام می دهید اندازه معامله یا پوزیشن شما مهم تر از نقاط ورود و خروج شما در معامله است. شما ممکن است بهترین استراتژی فارکس دنیا را داشته باشید، اما اگر اندازه پوزیشن شما بسیار بزرگ یا بسیار کوچک باشد ریسک شما بسیار اندک یا بیش اندازه بزرگ خواهد بود. معمولا در اغلب موارد، سناریوی ریسک بیش از اندازه مد نظر است. زیرا ریسک زیاد می تواند حساب معاملاتی شما را به سرعت از بین ببرد.
اندازه معامله شما با تعداد لات ها مشخص می شود(یک میکرو لات 1000 واحد ارز، یک مینی لات 10،000 واحد و یک لات استاندارد 100،000 واحد ازر می باشد) که شما خرید یا فروش می کنید. ریسک شما به دو بخش ریسک معامله و ریسک حساب تقسیم می شود. در ادامه می بینیم که چطور این اجزاء با همدیگر متناسب می شوند و یک اندازه ایده آل برای معامله شما تعیین می شود. شرایط بازار، نوع معامله و استراتژی معاملاتی، تاثیری در تعیین اندازه پوزیشن شما ندارند.
محدوده ریسک حساب در هر معامله
این مهم ترین مرحله در تعیین اندازه یک معامله فارکس است. درصد مشخص یا مبلغ مشخصی از حسابتان را بعنوان ریسک هر معامله مشخص کنید. اغلب معامله گران حرفه ای 1% یا کمتر از یک درصد حساب معاملاتی را در هر معامله ریسک می کنند. برای مثال اگر شما یک حساب 10،000 دلاری نزد یک بروکر فارکس دارید می توانید ریسک تغییرات پیپ در معاملات خود را در هر معامله به 100 دلار (1% حساب) محدود کنید. اگر ریسک خود را به 0.5% محدود کرده باشید ریسک شما 50 دلار در هر معامله خواهد بود.
همچنین شما می توانید یک مبلغ ثابت را بعنوان ریسک هر معامله در نظر بگیرید. اما این مبلغ بایستی مساوی یا کمتر از یک درصد حساب معاملاتی شما باشد. برای مثال ممکن است شما در هر معامله 75 دلار ریسک کنید. تا زمانیکه حساب شما 7500 دلار یا بیشتر باشد 75 دلار برابر یا کمتر از 1% خواهد بود.
از آنجاییکه دیگر متغیرهای معامله ممکن است تغییر کنند بایستی ریسک حسابتان را دائما در نظر داشته باشید. بگونه ای معامله نکنید که ریسک خود رادر یک معامله 5%، معامله بعدی 1% و پوزیشن دیگر 3% تعیین کرده باشید. درصد یا مبلغ ریسک خود را تعیین کنید و به آن پایبند باشید، مگر اینکه متوجه شوید میزان ریسک هر معامله به بیش از 1% حساب معاملاتی شما رسیده است.
ریسک تعداد پیپ در هر معامله
حال، شما حد اکثر ریسک حساب معاملاتی در هر معامله را می دانید. بنابراین زمان آن است که به خود معامله توجه کنید.
تعداد پیپ در معرض ریسک هر معامله، تفاوت بین نقطه ورود و محل قرار گرفتن سفارش حد زیان (Stop Loss) می باشد. یک پیپ، کمترین میزانی است که قیمت یک ارز می تواند تغییر کند. یک پیپ برابر با 0.0001 یا یک صدم(1/100) از یک درصد است. برای جفت ارزهایی که شامل ین ژاپن هستند یک پیپ برابر 0.01 یا 1% می باشد. برخی بروکرها قیمتها را با یک رقم اعشار بیشتر نشان می دهند. اعشار پنجم (در مورد ین اعشار سوم)، پیپت نامیده می شود.
در صورتیکه زیان به مبلغ مشخصی برسد یک سفارش حد زیان، معامله را می بندد. بدین صورت، شما اطمینان می یابید که زیان معامله از ریسک حساب معاملاتی شما تجاوز نخواهد کرد و محل قرار گرفتن حد زیان بر اساس ریسک تعداد پیپ های آن معامله می باشد.
ریسک تعداد پیپ بر اساس میزان نوسان قیمت یک جفت ارز یا بر اساس استراتژی می تواند متفاوت باشد. یک معامله ممکن است 5 پیپ و معامله دیگر 15 پیپ ریسک داشته باشد.
زمانیکه شما یک معامله را ایجاد می کنید نقطه ورود و محل حد زیان خود را در نظر داشته باشید. شما می خواهید که حد زیان معامله تا حد ممکن به نقطه ورود نزدیک باشد. اما نه به اندازه ای نزدیک که معامله، قبل از رسیدن به قیمت پیش بینی شده، بسته شود.
هنگامیکه شما فاصله بین حد زیان و نقطه ورود معامله را به تعداد پیپ مشخص کردید، مرحله بعدی محاسبه ارزش هر پیپ می باشد.
ارزش هر پیپ در یک معامله
اگر شما جفت ارزی را معامله می کنید که ارز دوم(به ارز دوم ارز قیمت گذاری می گویند) آن، دلار آمریکا و حساب معاملاتی شما نزد بروکر به دلار باشد، ارزش هر پیپ در لات سایزهای مختلف ثابت خواهد بود. ارزش یک پیپ در یک میکرو لات برابر 0.10 دلار یا 10 سنت است. در یک مینی لات 1 دلار و در یک لات استاندارد 10 دلار می باشد.
اگر حساب معاملاتی شما به دلار باشد اما ارز دوم جفت ارزی که معامله می کنید دلار آمریکا نباشد بایستی ارزش هر پیپ را ضرب در نرخ برابری دلار و ارز قیمت گذاری کنید. فرض کنید یورو/پوند را معامله می کنید و نرخ پوند/دلار برابر 1.2219 می باشد. ارزش هر پیپ در یک معامله یک میکرو لاتی برابر با 0.12 دلار، در یک مینی لات 1.22 دلار و در یک لات استاندارد برابر 12.22 دلار خواهد بود.
حال، تنها چیزی که برای محاسبه باقی مانده، اندازه پوزیشن است.
اندازه پوزیشن برای یک معامله
اندازه مناسب پوزیشن می تواند از طریق فرمول زیر محاسبه شود:
مبلغ در معرض ریسک = تعداد لات های معامله * ارزش هر پیپ * تعداد پیپ های در معرض ریسک
در این فرمول، تعداد لات های معامله، همان اندازه پوزیشن است.
فرض کنید یک حساب 10،000 دلاری نزد یک بروکر دارید و در هر معامله 1% حساب یعنی 100 دلار را ریسک می کنید.
شما جفت ارز یورو/دلار را معامله می کنید و می خواهید یک پوزیشن خرید در نرخ 1.3051 باز کنید و حد زیان معامله را در 1.3041 یعنی 10 پیپ پایین تر قرار دهید.
شما در اندازه های مینی لات معامله می کنید. یعنی ارزش هر پیپ برابر 1$ است.
اگر ارقام را در فرمول قرار دهیم خواهیم داشت:
100$ = تعداد لات های معامله * 1$ * 10
اگر این معادله را حل کنیم(ضریب معلوم تقسیم بر ضریب مجهول)، اندازه قرارداد برابر با 10 مینی لات بدست خواهد آمد. 10 مینی لات نیز برابر با یک لات استاندارد است.
حال فرض کنید شما جفت ارز یورو/پوند را معامله می کنید و قصد دارید بر روی نرخ 0.9804 یک پوزیشن خرید باز کنید. حد زیان معامله در نرخ 0.9794 یعنی 10 پیپ پایین تر قرار می گیرد.
100$ = تعداد لات های معامله * 1.22$ * 10
اگر معادله فوق را حل کنیم اندازه معامله برابر با 8.19 مینی لات خواهد بود.
یک روش ساده برای تعیین لات سایز معامله
تعیین لات سایز مناسب برای یک معامله فارکس نیازمند محاسبات ریاضی است. این محاسبات ممکن است هم زمانبر و هم گیچ کننده باشند. این مشکلات زمانی پر رنگ تر می شوند که شما می خواهید سفارش خود را به قیمت بازار ارسال کنید و زمان کافی برای تعیین اندازه مناسب برای پوزیشن خود ندارید. در این حالت ممکن است معامله را از دست بدهید و یا حجم معامله را بر اساس تجربه خود بصورت تقریبی مشخص کنید. همچنین عجله در محاسبه و یا تعیین لات سایز تقریبی می تواند گاهی اوقات منجر به تعیین لات سایز اشتباه برای معامله شود.
یک روش ساده جهت تعیین حجم پوزشن فارکس، استفاده از ماشین حساب فارکسی است.
شما می توانید از طریق ماشین حساب تعبیه شده در صفحه ابزارهای معامله گری ، سایز پوزیشن خود را به راحتی تعیین کنید. مواردی که در این ماشین حساب مشخص می کنید به شرح زیر می باشد:
- ارز حساب معاملاتی شما نزد بروکر
- اندازه حساب معاملاتی که می تواند میزان Equity و یا Balance باشد
- حداکثر زیان قابل پذیرش در معامله مد نظر
- حد زیان به پیپ
- جفت ارزی که می خواهید معامله کنید
پس از تعیین همه موارد بالا، اندازه مناسب معامله بر اساس فاکتورهای مشخص شده توسط شما، نمایش داده خواهد شد.
اگر این مطلب براتون مفید بود امتیاز بدین!
برای امتیاز روی ستاره ها کلیک کنید
امتیاز 4 / 5. تعداد آرا 35
شما اولین نفری هستید که به این پست امتیاز میدین!
چگونه بر اساس اندیکاتور تمساح (Alligator Indicator) معامله کنیم؟
هش پاور(Hash Power) یا نرخ هش (Hash Rate) در استخراج ارز دیجیتال چیست؟
ساسان پرهون
کارشناسی حسابداری- دارای گواهینامه های حرفه ای سازمان بورس- پنج سال سابقه فعالیت در کارگزاری بورس با سمت معامله گر کالا و اوراق بهادار
دیدگاه شما