نقطه سر به سر و تحلیل نقطه سر به سری
به طور کلی نقطه ی سر به سر (break even point) نقطه ای است که در آن درآمدها با هزینه ها برابر است و این نقطه نشان می دهد که یک سرمایه گذاری چه زمانی می تواند به سود برسد. نقطه ی سر به سر را می توان به صورت برابری فروش و هزینه یا برابری ورودی ها و خروجی ها بیان کرد که همگی یک معنا دارند و به هر شکل در نقطه ی سر به سر نه سودی وجود دارد و نه زیانی . اصطلاحی که شاید در بین فعالان بازار و سنتی ها به صورت « یر به یر » بیان شود ! معمولاً نقطه ی سر به سر برای صاحبان کسب و کارها – چه تولید چه بازرگانی و یا خدماتی – از اهمیت بالایی برخوردار است و از کارمندان خود می خواهند که همواره این نقطه را محاسبه کنند و در نظر داشته باشند.
تحلیل نقطه سر به سری این امکان را فراهم می آورد که ارتباط بین هزینه های ثابت، هزینه های متغیر و سود ناشی از کسب و کار را بشناسیم. همچنین می توان با استفاده از این تحلیل متوجه شد که چه میزان از محصول در قیمت مشخص باید فروخته شود تا کسب و کار به مرز سود دهی برسد. نقطه ی سر بسر را می توان با استفاده روابط بسیار ساده ی ریاضی و یا به صورت نمودار نشان داد. اما برای شناخت و محاسبه ی نقطه ی سر به سر نیاز به دانستن انواع هزینه ها در کسب و کار داریم. در هر کسب و کاری اعم از تولیدی، خدماتی یا بازرگانی هزینه ها یا ثابت هستند یا متغیر.
هزینه های ثابت (fixed costs)
این هزینه های به محض تصمیم گرفتن برای ورود به کسب و کاری به وجود می آیند و مستقیماً ارتباطی با حجم و میزان تولید ندارند. این هزینه های شامل هزینه های سربار مثل هزینه های اجاره و هزینه هایی مثل هزینه ی ماشین آلات و کارگر . می باشد. البته باید توجه داشت که برخی از هزینه های ثابت کاملاً ثابت نیستند و معمولاً بخشی ثابت و بخشی متغیر دارند.
هزینه های متغیر (variable costs)
این هزینه های ارتباط مستقیم با میزان تولید دارند. هزینه های مثل هزینه های مواد اولیه در کارخانجات تولیدی از جمله ی هزینه های متغیر هستند. در همین جا بد نیست اشاره کنیم که منظور از هزینه ی متوسط متغیر، هزینه ی متغیر به ازای هر واحد محصول است.
معمولاً نمی توان هیچ هزینه ای را به طور کامل متغیر یا ثابت دانست و اکثر هزینه ها در کسب و کار دارای هر دو بخش ثابت و متغیر هستند. مثلاً هزینه های کارگر که اغلب آن را می توان هزینه های ثابت در نظر گرفت زیرا حتی در زمان تعطیلی کارخانه نیز مدیریت این هزینه ها را پرداخت خواهد کرد، اما باز هم بخش کوچکی هزینه ی متغیر دارد (اضافه کاری و . )
محاسبه ی نقطه ی سر بسر
همان طور که اشاره شد نقطه ی سر بسر نقطه ای است که در آن نه سودی وجود دارد و نه زیانی، بنابراین در نقطه ی سر بسر رابطه ی زیر برقرار است.
(تعداد محصول تولید شده و فروخته شده×قیمت هر محصول)- هزینه های ثابت تولید- (هزینه های متغیر تولید×تعداد محصول تولید شده)
اگر هزینه های ثابت تولید را با F یا همان fixed costs و هزینه های متغیر تولید هر واحد محصول را با V یا variable costs و میزان محصول تولید شده و فروخته شده را با q یا quantity و قیمت فروش هر محصول را با p یا Price نشان دهیم، برای محسابه ی نقطه ی سر به سر (break even) می توان از رابطه ی زیر استفاده کرد.
مهمترین مزیت آگاهی از نقطه ی سر بسر شناخت رابطه ی موجود بین هزینه های ثابت و متغیر با قیمت فروش و میزان تولید و فروش در کسب و کار است. رابطه ای در کسب و کارهای مختلف با توجه به ماهیت آنها می تواند متفاوت باشد. همچنین در تکنیک های بودجه ریزی و capital budgeting یکی از مهمترین شاخصها همین نقطه ی سر بسر است و در پایان اولین کاربرد این شاخص کلیدی، آگاهی از حداقل میزان تولید و فروش برای جلوگیری از زیان در شرکت است، که عدم آگاهی از آن می تواند بسیار خطرناک باشد !
تحلیل نقطه سر به سری یکی از 10 ابزار و مفهوم کلیدی مدیریت است.
این مطلب توسط آقای سید حمیدرضا عظیمی و با استفاده از منابع زیر تالیف شده است.
دانلود این مطلب از کتابخانه پایگاه اطلاع رسانی صنعت
منابع مورد استفاده در این مطلب:
نظرات
با سلام و سپاس فراوران
در رابطه با نقطه سربه سر آیا محدوده عددی وجود دارد منظورم این است مثلا ما وقتی نقطه سر به سر یک طرح توجیهی را حساب کردیم می توانیم بگوییم اگر کمتر یا بیشتر از محدوده مشخص شود این طرح قبول است یا نه ؟امیدوارم منظورم را درست بیان کرده باشم
آشنایی با نقطه سر به سر، مرز باریک بین سود و زیان و کسبوکارها
کسب درآمد خالص و سوددهی هدف اصلی فعالیتهای هر کسبوکار است. موفقترین برندها برای اطمینان از کسب سود، صرفه مالی هر پروژه جدید را میسنجند. نقطه سر به سر یک روش تجزیهوتحلیل برای برآورد درآمد بالقوه است. کسبوکارهای بزرگ با استفاده از این تحلیل کارآمد، زمان رسیدن به سوددهی را پیش از شروع کار تخمین میزنند. در این مقاله، تحلیل سر به سر با بیانی ساده و همراه یک مثال بررسی شده است. مطالعه مطلب زیر میتواند یک شروع قدرتمند برای رساندن کسبوکار به سوددهی باشد.
نقطه سر به سر چیست؟ یک تحلیل حیاتی برای کسبوکارهای موفق
ارائه یک تعریف ساده از نقطه سر به سر اصلاً دشوار نیست. این مفهوم که در زبان انگلیسی با نام «Break Even Point» شناخته میشود، زمان برابری هزینه با درآمد است. در نقطه سربهسر یا تعادل، فروش محصولات یا خدمات کسبوکار به جایی میرسد که درآمد، کل هزینه را جبران میکند. در نقطه BEP خبری از سود خالص نیست و فقط تراز مالی از نظر مخارج ورودی با درآمد خالص برابر میشود. مدیری که سازمانش را به حالت تعادل رسانده، هیچ درآمدی کسب نمیکند. از طرف دیگر در حالت تعادل فعالیتها منجر به زیان نمیشوند که این یک خبر خوب است.
معمولاً حسابداران مسلط به نرم افزار مالی قادر به برآورد نقطه سربهسر هستند. تلاش یک کسبوکار برای پروژههای جدید باید زمانی آغاز شود که تحلیلهای اقتصادی مختلف انجام شده باشند. بازار با همه قوانین نوشته و نانوشتهاش به هیچکس رحم ندارد. خوشبینی و مثبتنگری قطعاً یکی از ارکان موفقیت در هر زمینه است، اما دید مثبت، درآمد را تضمین نمیکند. روابط ریاضی در قالب سود و زیان، سرنوشت پروژهها را مشخص میکنند؛ نه رویاپردازیهای افراد!
کاربرد نقطه سر به سر؛ تحلیلی فراتر از یک نمودار ساده
موفقترین برندها پیش از آغاز هر فعالیت جدید، صرفه اقتصادی پروژه را با استفاده از آنالیزهای دقیق بررسی میکنند. نقطه سربهسر که در یک روش تحلیل با همین اسم استفاده میشود، دیدگاه هر شرکت نسبت به پروژه جدید را مشخص میکند. تحلیل Break Even Point جزو وظایف واحد حسابرسی است. یک حسابدار برای تخمین حالت تعادل باید هزینههایی مثل انواع مالیات شرکت ها را هم لحاظ کند. مهمترین دلایل اهمیت و کاربردهای تحلیل نقطه سر به سر را در بخش زیر بخوانید:
- تأثیر افزایش هزینههای شرکت روی وضعیت نقطه سر به سر
- حداقل میزان فروش برای جلوگیری قطعی از ضرر
- تأثیر سرمایهگذاری برای تجهیزات نو در وضعیت نقطه سربهسر
- زمان رد شدن فروش محصول جدید از نقطه BEP
- تأثیر خارج کردن یک محصول از دسترس مشتری در برقراری حالت سر به سر
- میزان سود و ضرر در هر اندازه از خروجی مفروض
- تأثیر افزایش یا کاهش قیمت محصولات روی میزان درآمد خالص
محاسبه نقطه سر به سر میتواند روی مشتریان نیز تأثیر بگذارد. با استفاده از آنالیز BEP، یک شرکت امکان افزایش یا کاهش قیمت محصولات و خدمات را بررسی میکند. تعیین قیمت فروش برای دستیابی به حداکثر سود یا محاسبه میزان کاهش قیمت تا حد جلوگیری از ضرر روی پویایی بازار تأثیر میگذارد. هرگونه اشتباه در تخمین نقطه سر به سر شاید موجب از دست دادن مشتریان شود. شرکتهای موفق با استفاده از بهترین نرم افزارهای حسابداری، سوابق مالی را بهدقت ثبت میکنند. آگاهی از میزان هزینهها، روی دقت تحلیل سربهسر تأثیرگذار است.
اهمیت آشنایی با انواع هزینه در نحوه محاسبه قیمت سر به سر
یک مدیر موفق یا حسابدار کاربلد برای محاسبه نقطه سر به سر ابتدا باید با انواع هزینهها آشنایی داشته باشد. دستهبندی هزینههای یک شرکت به دو مجموعه ثابت و متغیر جزو مهمترین استانداردهای حسابداری است. این دو نوع هزینه را در ادامه بررسی کردهایم:
1- هزینههای ثابت، مستقل از میزان فروش
هزینههای ثابت یا Fixed Cost در محاسبه نقطه سر به سر جزو مخارجی هستند که تغییر میزان فروش تأثیری فرمول تحلیل نقطه سر به سر روی اندازهشان ندارد. مواردی مثل اجاره و شارژ دفتر، دستمزد نیروی انسانی، مخارج ایابوذهاب پرسنل و هزینه خط تولید جزو مخارج FC هستند.
2- هزینههای متغیر، وابسته به فروش محصولات
هزینههای متغیر یا Variable Cost درست در نقطه مقابل مخارج ثابت قرار دارند. اگر با افزایش یا کاهش میزان فروش محصولات یا خدمات شرکت، هزینهای تغییر کند، در دسته موارد متغیر قرار میگیرد. مثلاً هزینه تأمین مواد اولیه و حملونقل محصولات جزو مخارج VC هستند. هزینه متغیر کل (TVC) بهازای میزان فروش هر واحد (n) از محصولات بهصورت زیر محاسبه میشود.
فرمول نقطه سر به سر مالی، تعیینکننده آینده پروژههای یک شرکت
مخارج ثابت و متغیر در صورتهای مالی هر شرکت موجود هستند. نقطه BEP یعنی برابری مجموع هزینه ثابت و متغیر (Total Cost) با کل درآمد (Total Revenue) که بهصورت زیر نشان داده میشود:
مجموع هزینهها با هزینه ثابت به اضافه هزینه متغیر برابر است:
- TC = FC + (n x VC)
از طرف دیگر، درآمد نهایی نیز با تعداد واحدهای فروختهشده (n) ضربدر قیمت هر محصول (P یا همان Price) برابر است:
با جاگذاری فرمولها در معادله نقطه سر به سر (معادله 2) داریم:
- FC + (n x VC) = n x P
اگر بخواهیم میزان فروش هر واحد از محصول برای رسیدن به نقطه سر به سر را محاسبه کنیم، فرمول 5 را با محاسبات ریاضی بهصورت زیر درمیآوریم:
- n = FC / (P – VC)
برای رسیدن به میزان موردنظر سود (Profit) نیز باید معادله 2 را بهصورت زیر تغییر داد. در حالت زیر، میزان فروش موردنیاز برای رسیدن به یک حد خاص از سود مشخص میشود.
- n x P = FC + (n x VC) + Profit 8) n = (FC + Profit)/(P – VC)
نقطه سر به سر به زبان ساده؛ محاسبه با یک مثال
فرمولهای بالا برای علاقهمندان به ریاضی جذاب خواهد بود، اما نحوه استفاده از فرمول BEP را میتوان با یک مثال ساده نشان داد. یک پروژه جدید را در نظر بگیرید؛ هزینه ثابت ماهانه با درنظرگرفتن موارد مختلف مثل دستمزدها و مالیات حقوق کارگران 40 میلیون تومان برآورد شده است. هزینه متغیر برای تولید هر واحد 160 هزار تومان و قیمت نهایی فروش را هم 350 هزار تومان در نظر بگیرید. حالا تیم حسابداری باید صرفه اقتصادی پروژه جدید را بررسی کند. نقطه سر به سر با فرمول (6) به دست میآید:
n = 40,000,000 / (350,000-160,00)
با حل معادله، میزان تولید موردنیاز واحدها برای رسیدن به نقطه سر به سر برابر با 250 خواهد بود. این یعنی شرکت برای سوددهی باید بتواند بیشتر از 250 محصول در ماه تولید کند.
نرم افزار حسابداری سپیدار، همراه کسبوکارهای موفق برای رسیدن به نقطه سر به سر
در این مقاله سعی کردیم مفهوم نقطه سربهسر را به واضحترین شکل ممکن بیان کنیم. در نقطه Break Even Point یا حالت تعادل، هزینههای شرکت برابر با کل درآمد است. مجموعهای که در نقطه تعادل قرار داشته باشد، هیچ بدهی و سودی ندارد. هرچه نقطه سر به سر فروش پایینتر باشد، ثبات مالی و توانایی پرداخت بدهی شرکت نیز بهتر خواهد بود. شرکتهای با محاسبه نقطه تعادل، استراتژی فعالیتهای جدید را مشخص میکنند.
برای دستیابی دقیق به حالت BEP، صورتحسابها و سوابق مالی باید بهدقت ثبت شده باشند. نرم افزار حسابداری سپیدار سیستم، یک برنامه فوقالعاده است که در عملیاتهای مختلف مالی کاربرد دارد. یادگیری نرم افزار سپیدار آسان است و قابلیت شخصیسازی برنامه نیز وجود دارد. یک برنامه حسابداری پرکاربرد مثل سپیدار به رشد شرکتهای کوچک و بزرگ و برنامهریزی بر اساس نقطه BEP کمک میکند. کارشناسان مجرب ما در بخش نظرات پاسخگوی سؤالات و ابهامات شما درباره نقطه سر به سر هستند.
نقطه سر به سر چیست؟ | فرمول محاسبه نقطه سر به سر — به زبان ساده
نقطه سر به سر مفهومی است که در بازرگانی و اقتصاد بکار میرود. به صورت اجمالی، نقطه سر به سر نقطهای است که در آن هزینههای کل – هزینه متغیر و ثابت – برابر درآمد کل میشود. درواقع، فروشنده باید به تعداد نقطه سر به سر فروش انجام دهد تا ضرر یا منفعت خالص به صفر برسد. در نقطه سر به سر، تمامی هزینهها پوشش داده شدهاند. میزان سود در نقطه سر به سر برابر صفر است. در این نقطه است که پس از اضافه شدن میزان فروش، سود نیز افزایش مییابد. در این نوشتار با مهمترین مفاهیم پیرامون نقطه سر به سری آشنا میشوید.
هزینه کل چیست؟
مجموع هزینههای ثابت و متغیر را هزینه کل مینامند. هزینه کل را میتوان از طریق تعداد واحدها یا درآمد محاسبه کرد. نقطه سر به سر تنها زمانی حاصل میشود که قیمت در نظر گرفته شده برای هر واحد، بالاتر از هزینه متغیر هر واحد باشد. اختلاف بین قیمت و هزینه متغیر صرف پوشش دادن هزینههای ثابت میشود. این مقدار را «حاشیه فروش» (Contribution Margin) مینامیم. هدف کسبوکار بدست آوردن سود است. تحلیل نقطه سر به سر میزان فروشی را که پس ازآن به سود میرسیم را مشخص میکند. درواقع، نقطه سر به سر نشاندهنده میزان پایداری یک کسب و کار است.
نقطه سر به سر چیست؟
در متون سرمایهگذاری، «نقطه سر به سر » (Break Even Point | BEP) ناحیهای است که قیمت بازاری یک دارایی با هزینه اصلی آن، برابر میشود.
حاشیه فروش چیست؟
«حاشیه فروش» (Contribution Margin) درصدی از درآمد است که توسط هزینه متغیر مصرف نمیشود. برای مثال، اگر شما میزی را به مبلغ ۷۵۰ هزارتومان خریداری و سپس آنرا به قیمت ۱ میلیون تومان بفروشید، حاشیه فروش برابر ۲۵۰ هزار تومان خواهد بود. مبلغی که توسط هزینه مصرف نشده است. البته در تجارت، این مورد پیچیدهتر است. برای محاسبه آن نیاز دارید که هزینههای متغیر یک واحد کالا را بدانید یا به صورت کلی مطلع باشید که جهت تولید یک واحد کالا چه هزینههایی باید صرف شوند.
هزینه های متغیر و هزینههای ثابت چه هستند؟
هزینههای فروش، هزینههایی هستند که با تغییر میزان تولید، دستخوش تغییر میشوند. برای درک بهتر این هزینهها، به مثال مقابل توجه کنید. در زمان فروش لیموناد از دکه فروش آبمیوه، هزینه آب، آبلیمو، شکر، یخ و لیوان جزو «هزینههای متغیر» (Variable Cost) محسوب میشوند که باید به ازای فروش هر واحد لیموناد، مجدداً پرداخت شوند. هزینه پرداخت شده برای دکه فروش آبمیوه، هزینه ثابت به شمار میرود. نیروی کار مورد نیاز برای ساخت و فروش لیموناد نیز جزو هزینه ثابت به شمار میرود زیرا به تعداد لیوان لیموناد فروخته شده بستگی ندارد.
نهاده | هزینه | نوع |
لیمو، شکر، یخ و آب | ۲۰ هزار تومان به ازای هر لیوان | هزینه متغیر |
لیوان | ۵ هزار تومان هزینه هر لیوان | هزینه متغیر |
نیروی کار | ۱۰۰ هزار تومان به ازای هر روز کاری هر نیروی کار | هزینه ثابت |
اجاره دکه فروش آبمیوه | ماهیانه ۲ میلیون تومان | هزینه ثابت |
اگر بدانیم که دکه آبمیوهفروشی روزانه ۱۰۰۰ لیوان به قیمت ۳۰ هزار تومان میفروشدو اینکه هر نیروی کار، ۱۰۰۰ لیوان را تهیه و سرو می کند، میتوانیم حاشیه فروش را محاسبه کنیم. هزینه مواد اولیه به ازای هر لیوان برابر ۲۵ هزار تومان ( ۲۰ هزار تومان مواد + ۵ هزار تومان هزینه لیوان ) هزینه خواهد داشت. اگر لیموناد برابر ۳۰ هزارتومان به ازای هر لیوان فروخته شود، حاشیه فروش معادل ۵ هزار تومان به ازای هر لیوان لیموناد است. با بررسی حاشیه فروش میتوان فهمید که چه بخشی از درآمد صرف تامین هزینههای ثابت میشود.
نرخ حاشیه فروش
«نرخ حاشیه فروش» (Contribution Margin Ratio) حاشیه فروش را به صورت درصدی از میزان فروش اعلام میکند. جهت محاسبه این نسبت، باید حاشیه فروش به ازای هر واحد را بر قیمت فروش هر واحد یا کل حاشیه فروش را بر کل درآمد تقسیم کنید.
حاشیه امنیت در کسب و کار
اگر میزان فروش یک شرکت بیشتر از نقطه سر به سری باشد، حاشیه امنیت برابر با میزان فروش فعلی منهای میزان فروش در نقطه سر به سری است. «حاشیه امینت» (Margin of Safety) نشاندهنده میزانی است که فروش میتواند کاهش پیدا کند، قبل از اینکه شرکت دچار ضرر شود. برای مثال، فرض کنید میزان فروش شرکت تولیدکننده لوازم یدکی خودرو برابر ۱۲۰ میلیون تومان و میزان فروش سر به سری برابر ۱۰۰ میلیون تومان باشد. حاشیه امنیت برابر ۲۰ میلیون تومان خواهد بود که به صورت زیر محاسبه میشود.
حاشیه امنیت به صورت درصدی نیز گزارش میشود.
نرخ حاشیه امنیت کسب و کار
نرخ حاشیه امنیت در مثال تولیدکننده لوازم یدکی خودرو به شکل زیر محاسبه میشود.
یعنی میزان فروش میتواند تا ۱۶٫۶۷٪ کاهش یابد تا زمانی که شرکت دچار ضرر شود.
فرمول تحلیل نقطه سر به سر
نقطه سر به سر زمانی رخ میدهد که مجموع هزینههای متغیر و ثابت برابر درآمد باشد.
- هزینه کل ثابت : عموماً شناسایی آنها آسانتر است. از جمله هزینههای ثابت میتوان به مبالغ پرداخت شده برای اجاره، حقوق و استهلاک، اشاره کرد.
- هزینه کل متغیر: تشخیص هزینههای متغیر، غالباً، دشوارتر به شمار میرود اما این هزینهها قابل تخمین هستند. هزینههای پرداختشده برای مواد اولیه و به صورت کلی، هزینههای تغییرکننده با تغییر میزان تولید، هزینههای متغیر در نظر گرفته میشوند.
- درآمد: از ضرب تعداد کالای فروخته شده در قیمت هرکدام از این کالاها، به دست میآید.
به صورت کلی و در دنیای واقعی، باید در هنگام انجام تحلیل نقطه سر به سری به مالیات توجه داشته باشید. یعنی دقت کنید که محاسبات هزینهها و درآمد با توجه به مالیات صورت گرفتهاند، یا خیر. در مثالهای این مطلب، برای سادگی بیشتر، از مالیات، صرفنظر شده است.
روشهای تحلیل سر به سری
راههای متفاوتی برای انجام تحلیل سر به سری در شرکتها وجود دارد که در ادامه به آنها اشاره کردهایم.
- نقطه سر به سر فروش کل
- نقطه سر به سر تعداد واحد کالای فروخته شده
- قیمت سر به سر
نقطه سر به سر فروش کل
در بعضی زمانها، شرکتها میخواهند درآمد و فروش کل مورد نیاز جهت پوشش دادن هزینههای کل برقراری شرکت را تحلیل کنند. از فرمول زیر برای محاسبه میزان فروش کل استفاده میشود اما معیار سنجش بر حسب واحد پولی است و نه تعداد کالاها.
نقطه سر به سر تعداد واحد کالای فروخته شده
این روش، یکی از رایجترین روشها برای محاسبه نقطه سر به سر به شمار میرود. در این روش، به تعداد واحدهای مورد نیاز برای فروش جهت رسیدن به نقطه سر به سر، توجه میشود.
قیمت سر به سر
در اینجا، قیمت را با توجه به هزینه ثابت و متغیر و تعداد تخمینزده شده واحدهای فروختهشده از کالا، محاسبه میکنیم. در روشهای محاسباتی بیان شده در بالا، از قیمت فروش اطلاع داریم و مقدار فروش مورد نیاز برای رسیدن به نقطه سر به سر را بدست میآوریم. در این نمونه، باید تعداد واحدهای به فروش رسیده (یا میزان کل فروش را تخمین بزنیم و از آن به تابع قیمت فروش، دست پیدا کنیم.
محدودیتهای نقطه سر به سر چه هستند؟
نقطه سر به سر در صورت درست به کار رفتن، ابزار مفیدی خواهد بود. یعنی شکل توابع درآمد کل و هزینه کل باید به درستی یا با تقریب خوبی منعکسکننده شرایط هزینه یا درآمد واقعی باشد. همچنین، تحلیل سر به سر باید به صورت افزایشی به کار رود. یعنی هزینه کل باید منعکسکننده هزینههایی باشد که در نتیجه تصمیم به تولید کالای خاصی ایجاد میشوند و نه سایر هزینهها.
هدف هر کسبوکار بدست آوردن سود و کسب موفقیت است. این مورد بدون تشخیص دادههای قابل اطمینان در رابطه با وضعیت مالی قابل حصول نیست. نقطه سر به سر در حسابداری روشی موثر برای ارزیابی کردن دادهها به شمار میرود. با این روش کارآفرینان میتوانند به میزان دقیقی که شرکت آنها به برای پرداخت هزینهها و امکان موفقیت نیاز دارد دست پیدا کنند. در ادامه به تعدادی از محدودیتهای روش نقطه سر به سر اشاره کردهایم.
- هزینههایی وجود دارند که نیمهمتغیر هستند و تقسیمبندی آنها در دو دسته ثابت و متغیر، به صورت دقیق، امکانپذیر نیست.
- این امکان وجود دارد که درآمد حاصل از فروش و هزینههای متغیر به دلایلی از جمله، خرید عمده و ارائه تخفیفها، تناسب مستقیمی با میزان فروش نداشته باشد.
محاسبه نقطه سر به سر در اکسل
نقطه سر به سر انعکاسدهنده میزان تولید کالا و خدمات پوششدهنده تمام هزینههای شرکت است. نقطه سر به سر از دید اقتصادی، نشاندهنده وضعیتی است که در آن میزان سود و ضرر برابر صفر هستند. این شاخص به صورت کمی یا در واحدهای پولی گزارش میشود. به صورت کلی، هرچه نقطه سر به سر میزان تولید و فروش پایینتر باشد، ثبات مالی و توانایی پرداخت بدهی شرکت، بالاتر است.
در اینجا، برای درک بهتر، با مثال، محاسبه نقطه سر به سر، نشان داده شده است. فرض کنید کالایی با هزینه ثابت ۵۰ میلیون تومان تولید شود و هزینه متغیر به ازای هر واحد کالای تولیدشده برابر ۲۰۰ هزارتومان باشد. در نهایت، فرض کنید که شرکت تولیدکننده هر کالا را به قیمت ۴۰۰ هزار تومان به فروش برساند. حال، نقطه سر به سر به صورت زیر محاسبه خواهد شد. توجه داشته باشید که در اینجا میخواهیم تعداد واحدهایی که باید بفروشیم تا به نقطه سر به سر برسیم را محاسبه کنیم.
همانطور که به خاطر داشتید، در نقطه سر به سر، درآمد حاصل شده برابر هزینه کل است.
بنابراین، تعداد واحد مورد نیاز برای به فروش رسیدن جهت دستیابی به نقطه سر به سر به صورت زیر محاسبه میشود.
در نتیجه، در مثال یادشده، تعداد واحد مورد نیاز جهت رسیدن به نقطه سر به سر برابر ۲۵۰ خواهد بود. یعنی اگر شرکت بخواهد میزان درآمد با میزان هزینهها برابری کند، باید ۲۵۰ واحد کالا را بفروشد.
معرفی فیلم آموزش مدیریت تولید و عملیات
آموزش مدیریت تولید و عملیات، به بررسی جنبههای موفقیت در کسبو کار میپردازد. برای فرمول تحلیل نقطه سر به سر یادگیری بیشتر مفاهیم مربوط به این موضوع میتوانید به دوره آموزشی تدوینشده بوسیله «فرادرس» مراجعه کنید. این دوره آموزشی ۵ ساعته است و در ۹ درس ارائه میشود. در ادامه به معرفی سرفصلهای این درس پرداختهایم.
کلیات مدیریت تولید و عملیات در درس اول بیان شده است. پیشبینی تقاضا را در درسهای دوم و سوم میآموزید. برای یادگیری نقطه تحلیل سر به سر BEP و نقطه بیتفاوتی در تولید باید به درس چهارم مراجعه کنید. درس پنجم به طراحی نحوه استقرار ماشینآلات و کارگاهها اختصاص یافته است. کنترل موجودی در سیستمهای تولیدی را در درسهای ششم و هفتم میآموزید. مطالعه کار در درس هشتم بیان شده است. مدرس در درس نهم، برنامهریزی مواد موردنیاز، منابع تولید و منابع بنگاه را تدریس میکند.
- برای مشاهده فیلم آموزش مدیریت تولید و عملیات + اینجا کلیک کنید.
سخن پایانی
نقطه سر به سر و محاسبه آن یکی از موارد مهم در کسبوکار به شمار میرود. نقطه سر به سر نشاندهنده این است که چه زمانی کسب و کار شما به سود میرسد. امکان دارد این سئوال برای بسیاری از صاحبان کسبوکار پیش بیاید که چه زمانی به نقطه سر به سر میرسند. تحلیل نقطه سر به سر نیز از موارد مهم است که کمک میکند هزینههای ثابت و هزینههای متغیر را تشخیص دهید تا قیمتها را به صورت مناسب تعیین کنید تا زمان به سود رسیدن کسبوکار مشخص شود.
به صورت کلی، حجم سر به سر به عنوان سطح فروشی که در آن درآمد کل برابر هزینه کل باشد، تعریف میشود. این نقطه برای تصمیمگیرندگان مهم به شمار میرود زیرا پس از این نقطه، درآمد نسبت به هزینه افزایش مییابد و سود حاصل میشود.
تحلیل نقطه سر به سر مانند درخت تصمیمگیری، یکی از روش های کمکی جهت انجام تصمیمگیری است. این تحلیل این امکان را برای فرد تصمیمگیرنده بوجود میآورد که به حجم فروش مورد نیاز در نقطه سر به سر به شرط معین بودن قیمتها و ساختار هزینه توجه کند. با تخمین منحنی تقاضا برای محصولی با کیفیت مشخص، تصمیمگیرنده میتواند دسترسی خود به مقدار نقطه سر به سر را بسنجد. در صورت عدم دسترسی، فرد میتواند کیفیت محصول را به نحوی تغییر دهد که نقطه سر به سر قابل دسترسی باشد. در تحلیل سر به سر باید توجه داشته باشید که توابع هزینه-درآمد بکار رفته، تقریب مناسبی از درآمد و هزینه واقعی داشته باشند.
اگر این مطلب برای شما مفید بوده است، آموزشها و مطالب زیر نیز به شما پیشنهاد میشوند:
تحلیل نقطه سر به سر چیست و چه اهمیتی برای کسب و کارها دارد ؟
تحلیل نقطه سر به سر یکی از اصطلاحاتی است که در اقتصاد، بازرگانی و کسبوکارهای مختلف ممکن است زیاد به گوشتان خورده باشد. برای آن که بتوانید تحلیل درستی از میان سودآوری بیزنس و کسبوکار خود داشته باشید، لازم است که تحلیل نقطه سر به سر را یاد بگیرید و از آن در کسبوکار خود استفاده کنید. به طور کلی، زمانی که تمایل به جذب سرمایه و تأمین بودجه از خارج از محل شرکت را دارید نیز، تحلیل نقطه سر به سر میتواند به شما کمک کند که سرمایهگذاران و یا وامدهندگان را از نظر زمان به سود رسیدن مجموعه یا کسبوکار خود، قانع کنید.
در این مقاله از مجموعه مقالات بلاگ رسمی سامانههای مدیریت، قصد داریم به این سؤال بپردازیم که نقطه سر به سر چیست، و پس از آن، بهترین روش برای استفاده از تحلیل نقطه سر به سر را به شما عزیزان یاد بدهیم تا بتوانید از آن در بیزنس خود استفاده کنید و پیشبینی دقیقی از سوددهی شرکت خود در آینده به دست آورید.
نقطه سر به سر چیست؟
در متون سرمایهگذاری، «نقطه سر به سر» (Break Even Point | BEP) ناحیهای است که قیمت بازاری یک دارایی با هزینه اصلی آن، برابر میشود.
به عبارتی دیگر، نقطه سر به سر نقطهای است که میزان هزینههایی که تا به حال برای کسبوکار خود کردهاید با میزان درآمد از کسبوکار، برابر میشود و به عبارتی، درآمدها، هزینهها را پوشش میدهند.
تحلیل نقطه سر به سر چیست؟
با توجه به تعریف نقطه سر به سر در بالا، تحلیل نقطه سر به سر یک نوع تجزیه و تحلیل مالی میباشد که به بنیانگذاران و یا سرمایهگذاران یک کسبوکار اجازه میدهد تا بدانند که این کسبوکار، محصول جدید و یا خدمات، تا چه مدت زمانی به نقطه سر به سر میرسد و تمامی هزینههایی که برای بیزنس خرج شدهاند، جبران شده و از آن به بعد، شرکت شروع به سوددهی میکند.
موارد مهم استفاده از تحلیل نقطه سر به سر در کسبوکار
همان طور که اشاره شد، صاحبان کسبوکار به طور کلی باید با این مفهوم آشنایی داشته باشند ولی در برخی موارد، استفاده از تحلیل نقطه سر به سر، بسیار مهمتر میباشد و رایجتر است که در این موارد، از این تحلیل استفاده شود.
در ادامه، این موارد مهم را برای شما عزیزان شرح دادهایم:
گسترش کسبوکار
برای آن که بیزنس خود را گستردهتر کنید، لازم است که در بخشهای مختلف و یا بخش خاصی از آن، سرمایهگذاری نمایید.
تحلیل نقطه سر به سر در این مقطع از سفر کسبوکار شما کمک میکند تا بتوانید با دیدی واقعی نسبت به مدت زمانی که طول میکشد تا سرمایهگذاری که کردهاید، جبران شده و سوددهی شما شروع شود، اقدام به گسترش کسبوکار خود کنید.
از دیگر فاکتورهای موثر در گسترش کسب و کارها، استفاده از نرم افزار crm است. برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد سی آر ام به صفحه نرم افزار سی آر ام مراجعه کنید.
کاهش قیمتها
یکی از مهمترین ابزارها برای رقابت در بازارهای بازرگانی در دنیای کسبوکارها، قیمتگذاری محصولات و یا خدماتشان است. بیزنسهای مختلف برای آن که بتوانند مشتریان بیشتری را جذب کسبوکار خود کنند و سهم بازار بیشتری به دست آورند، مجبور هستند که با یکی از مهمترین فاکتورها از دید مشتریان، یعنی قیمت، بازی کنند و آن را پایین بیاورند تا خدمات و یا محصولاتشان ارزندهتر نسبت به رقیبان به نظر برسد. ولی در صورتی که درک درستی از میزان انعطاف بیزنس خود برای بازی با قیمتها را نداشته فرمول تحلیل نقطه سر به سر باشید، در رقابت شکست میخورید؛ چرا که شما سود خود را با بیش از حد پایین آوردن قیمت، از دست میدهید.
یکی از مهمترین مفاهیمی که میتواند به شما کمک کند درک درستی از انعطاف قیمتگذاری خود در بیزنس داشته باشید همین تحلیل نقطه سر به سر میباشد.
محدود نمودن گزینهها
یکی از نکاتی که صاحبان کسبوکار باید در نظر داشته باشند این است که اداره کردن هر کسبوکاری، مستلزم این است که بتوانید تغییرات مداوم را در کسبوکار خود اعمال کنید تا نسبت به شرایط مختلف بیرونی و یا داخلی، وفق بهتری پیدا کرده و هر لحظه در مسیر پیشرفت و ترقی باقی بمانید. برخی از مواقع ممکن است این تغییرات نسبت به فشارهای بیرونی باشند و رد برخی موارد نیز ممکن است این تغییرات، داخلی باشند.
به هر حال، تحلیل نقطه سر به سر میتواند به شما در اداره یک کسبوکار با وجود تغییرات مختلفی که مستلزم بقا و پیشرفت آن است، کمک کند.
نحوه محاسبه و تحلیل نقطه سر به سر
قبل از آن که یاد بگیرید چطور میتوان نقطه سر به سر را محاسبه و تحلیل کرد، باید بتوانید اطلاعات لازم از بیزنس خود را به دست آورید. در ادامه، مهمترین آنها را نوشتهایم:
- تمام هزینههای ثابت مرتبط با سرمایهگذاری جدید، محصول، کانال فروش و موارد مشابه دیگر
- هرگونه هزینه متغیر
- قیمت در نظر گرفته شده برای محصول
هزینههای ثابت، شامل تمامی هزینههایی میشود که فارغ از در نظر گرفتن مقدار تولید و یا فروش، باید آنها را پرداخت کنید. از جمله مهمترین هزینههای ثابت در تحلیل نقطه سر به سر میتوان به اجاره مکان کسبوکار، بیمه، حقوق کارمندان و موارد مشابه دیگر اشاره کرد.
همچنین باید بدانید که هزینههای متغیر، با توجه به میزان فروش و یا تولید، کاهش یا افزایش مییابند و تغییر میکنند. از جمله مهمترین هزینههای متغیر در کسبوکارهای مختلف را میتوان هزینه مواد اولیه و موجودی کالا، هزینه خدمات رفاهی، هزینه حقوقهای متغیر کارمندان همچون کارمندان پروژهای و یا فریلنسرها و موارد مشابه را در نظر گرفت.
پس از آن که تمامی اطلاعات لازم که در بالا ذکر شد را به دست آورید، نقطه سر به سر کسبوکار خود را میتوانید از طریق فرمول زیر محاسبه کنید:
نقطة سر به سر= هزینههای ثابت / (قیمت – هزینههای متغیر)
مزایای تحلیل نقطه سر به سر
برخی از مهمترین مزایای تحلیل نقطه سر به سر را در ادامه برای شما شرح دادهایم:
- تخمین دقیقی از واحدهایی که باید به فروش برسد تا رسیدن به سود محقق شود.
- کمک به شناسایی هزینههای ثابت و متغیر و ایجاد هماهنگی بین هزینههای ثابت و متغیر
- ابزاری مؤثر برای تعیین اهداف فروش
- پیش بینی سودآوری تولید با استفاده از تغییرات و کارایی هزینهها
- پیش بینی سود و زیان در سطوح مختلف تولید و فروش
- پیش بینی اثرات تغییرات قیمت محصول
- ارزیابی تقاضاهای آتی محصولات
- استفاده از فرصتهای جذب سرمایهگذار با دریافت وام با تحلیل BEP
- در اختیار قراردادن اطلاعات مهم و مؤثر در تصمیمگیری مدیران واحد اقتصادی
معایب تحلیل نقطه سر به سر
این مفهوم نیز در عین حال که مزایایی برای افراد در تحلیل بخشهای مختلف یک کسبوکار دارد، معایبی را نیز به همراه دارد. در ادامه برخی از معایب این مفهوم را در کسبوکار شرح دادهایم:
- یکی از فروض این مفهوم این است که تولید با درآمد و هزینه تغییر نخواهد کرد.
- فرض ثابت بودن فروش و تولید در نقطه سر به سر
- معمولا برای یک محصول بکار میرود
- فرض یکسان بودن قیمت فروش در هر میزان تولید
- زمان بر بودن محاسبه و تحلیل این نقطه
- بعضی از سازمانها بعد از دسترسی به این نقطه هدف بسیار بالایی برای خود تعیین میکنند که بسیار تنشزا خواهد بود.
- كوتاه مدت بودن تجزيه و تحليل نقطه سربه سر
- محاسبه نقطه سر به سر در طرح توجیهی در شرایط عدم اطمینان است.
- در واقعیت هزينهها علاوه بر ثابت و متغير شامل هزينه نيمه متغير يا نيمه ثابت هم هست اما در تجزيه و تحليل سر به سر فرض بر داشتن هزينه ثابت و هزينه متغير است.
- در شرایط واقعی کل میزان تولید و فروش هزینههای متغیر و ثابت در سطوح مختلف قابل تغییر است در صورتی که در تحلیل این نقطه فرض بر ثابت بودن قیمت فروش و هزینههای متغیر هر واحد محصول در کل سطوح تولید است.
سخن پایانی
در این مقاله از مجموعه مقالات بلاگ رسمی وب سایت سامانههای مدیریت، به توضیح تحلیل نقطه سر به سر پرداختیم و پس از آن که شرح دادیم نقطه سر به سر چیست، نحوه استفاده از این تحلیل را در کسبوکار به همراه مزایا و معایب آن را نیز به شما عزیزان توضیح دادیم.
امیدواریم که این مقاله به شما اطلاعات کاربردی و مفیدی در زمینه تحلیل نقطه سر به سر داده باشد تا بتوانید به خوبی از آن در بیزنس خود استفاده کنید.
اگر نکتهای در زمینه تحلیل نقطه سر به سر وجود دارد که از ذکر آن در این مقاله غافل شدهایم، خوشحال میشویم تا در قسمت نظرات زیر همین مقاله آن را با ما و دیگران به اشتراک بگذارید.
محاسبه نقطه سر به سر با مثال؛ مزایا و محدودیتها
خیلی رک و راست بگوییم هدف نهایی شما در کسب و کار، به دست آوردن پول و کسب درآمد است. بله البته پیشرفت و توسعهی جامعه هم جزو اهداف والای شماست، اما وقتی پولتان ته کشید و دچار ورشکستگی شُدید پیشرفت جامعه دیگر کیلویی چند؟! هدف شما هرچه که باشد در نهایت باید به دنبال راهی باشید که بفهمید پولتان تا کجای مسیر همراهیتان میکند و آخرش چقدر برای خودتان میماند. این راهی که دنبالش میگردید، همان محاسبه نقطه سر به سر است.
چرا تحلیل نقطه سر به سر مهم است؟
وقتی محصول جدیدی را ارائه میکنید یا قطعهای جدید از تجهیزات را میخرید، چطور میفهمید که آیا سرمایه گذاری بالقوه حداقل هزینههای مربوطه را پوشش خواهد داد یا نه؟
خب میتوانید در دلتان آرزو کنید و امیدوار باشید که همه چیز به خوبی کار میکند؛ یا میتوانید پروژه را دقیقتر بررسی کنید و ببینید آیا از نظر مالی منطقی هست یا نه. یکی از روشهایی که به شما کمک میکند تا پروژه را از نظر مالی ارزیابی کنید، تجزیه و تحلیل نقطه سر به سر است.
تجزیه و تحلیل نقطه سر به سر نقطهای را که هزینهها و درآمدتان با هم برابر میشود، تعیین میکند. در نقطه سر به سر شما پولی به دست نمیآورید و چیزی هم از دست نمیدهید. به محض اینکه نقطه سر به سر را رد کنید، شروع میکنید به پول درآوردن و پایینتر از آن نقطه پولتان را از دست میدهید.
با استفاده از تجزیه و تحلیل نقطه سر بهسر، میتوانید به چنین پرسشهایی پاسخ دهید:
- سودها و ضررها در هر سطح خروجی مفروض، چه میزان هستند؟
- حداقل میزان فروشی که میتوانید مطمئن باشید ضرر نمیکنید، چه میزان است؟
- آیا میزان فروشتان برای یک محصول جدید، نقطه سر به سر را رد کرده است؟
- اگر محصولی را از رده خارج کنید، آیا نقطه سر به سر جابهجا میشود؟
- افزایش یا کاهش قیمتها چه تأثیری روی سوددهیتان میگذارند؟
- اگر هزینهها افزایش یابند، چه تأثیری روی وضعیت نقطه سر به سر میگذارند؟
- آیا سرمایهگذاری در بهبود تجهیزات، در وضعیت نقطه سر به سر تأثیرگذار است؟
محاسبه نقطه سر به سر
تعیین نقطه سر به سر یک فرمول تحلیل نقطه سر به سر معادلهی محاسباتی ساده است. وقتی هزینههای نهاییتان (TC) مساوی درآمدهای نهایی (TR) میشوند، به نقطه سر به سر دست یافتهاید.
هزینههای نهایی دارای مؤلفههای ثابت و متغیر هستند:
- هزینههای ثابت (FC) بدون توجه به خروجی (تولید) شما یکسان میمانند. اجاره، بیمه و حقوق پایه پرسنل، نمونههایی از هزینههای ثابت هستند.
- هزینههای متغیر (VC) متناسب با تعداد واحدهای تولیدی یا فروختهشده تغییر میکنند. نمونههایی از هزینههای متغیر، مواد و کمیسیونهای فروش و هزینههای کار مستقیم هستند. بنابراین هزینههای متغیر نهایی (TVC) مساوی هزینههای متغیر ضربدر تعداد واحدها هستند یا TVC = n x VC، وقتی n تعداد واحدهاست.
- مجموع هزینهها مساوی هزینههای ثابت به اضافهی هزینههای متغیر نهایی است: (TC = FC + (n x VC.
درآمد نهایی به صورت قیمت هر واحد ضربدر تعداد واحدهای تولید یا فروخته شده است. TR = n x P، وقتی P مساوی قیمت واحد است.
میتوانید خط درآمد نهایی را در شکل ۱ همراه با نقطه سر به سر در جایی که خط TR، خط TC را قطع میکند، ببینید.
میتوانید نقطه سر به سر را از طریق جایگذاری عبارتها در معادلهی نقطه سر به سر محاسبه کنید.
FC + (n x VC) = n x P
با به دست آوردن n، تعداد واحدهای موردنیاز برای یافتن نقطه سر به سر مشخص میشود.
اگر هدفتان رسیدن به سودی مشخص است، میتوانید از معادلهی نقطه سربهسر برای محاسبهی تعداد واحدهایی که برای رسیدن به آن هدف باید بفروشید، استفاده کنید.
n x P = FC + (n x VC) + Profit
n = (FC + Profit)/(P – VC)
مثالی از محاسبه نقطه سر به سر
تصور کنید که به عرضهی محصول جدیدی فکر میکنید. تحقیقات بازار نشان داده است که مشتریان حاضرند مبلغ ۱۱۵,۰۰۰ تومان برای خرید آن بپردازند و گروه فروش شما مطمئن است که میتواند حداقل ۵۰۰ واحد در هر ماه بفروشد. تجهیزاتی که برای تولید محصول نیاز دارید ۹۰۰ میلیون تومان هزینه دارد و این هزینه برای سه سال محاسبه شده است. به عبارت بهتر ۲۵ میلیون تومان هزینهی ثابت در هر ماه خواهید داشت. باید تصمیم بگیرید که آیا این محصول از نظر مالی ارزش تولید دارد یا نه.
هزینههای ثابت در ماه ۲۵,۰۰۰,۰۰۰ تومان
هزینههای متغیر هر واحد
کار مستقیم ۲۰,۰۰۰ تومان
مواد اولیه مستقیم ۱۵,۰۰۰ تومان
حمل و نقل ۱۰,۰۰۰ تومان
کمیسیون فروش ۱۰,۰۰۰ تومان
VC نهایی به ازای هر واحد ۵۰,۰۰۰ تومان
قیمت هر واحد ۱۱۵,۰۰۰ تومان
برای محاسبهی نقطه سربهسر، از این معادله استفاده کنید:
n = 25,000/(115 – 50)
نقطه سربهسر ۳۸۵ واحد در هر ماه است. این مقدار، پایینتر از حداقل حجم فروشی است که گروه فروش فکر میکردند به آن دست پیدا میکنند، بنابراین این محصول فرصت خوبی برای سودآوری دارد.
تجزیه و تحلیل نقطه سربهسر میتواند دربارهی قیمت گذاری هم نکات مفید و کاربردی ایجاد کند. برای مثال، اگر شما قیمت را تا ۱۰۵,۰۰۰ تومان کاهش دهید، نقطه سربهسر چقدر جابهجا میشود؟ برای این کار آیا باید حجم فروش را افزایش داد یا برای قیمتهای پایینتر هم این میزان فروش (۵۰۰ عدد) سودآور خواهد بود؟ با استفاده از نقطه سربهسر، میتوانید هزینهها و متغیرهای درآمد گوناگونی برای درک تأثیرات سناریوهای مختلف ارائه دهید.
محدودیتها
بهترین استفاده از تجزیه و تحلیل نقطه سربهسر، ابزاری برای برنامه ریزی است. در مثال ما، مسائل بسیار دیگری هم برای بررسی وجود دارند. هزینه فرصت صرف ۹۰۰ میلیون تومان برای تجهیزات به عنوان هزینه سرمایه، در برابر سرمایهگذاری این پول در موارد دیگر چیست؟ آیا محصول دیگری هست که بازده سرمایهگذاری (RoI) بهتری ارائه کند؟
تجزیه و تحلیل نقطه سربهسر در آنچه در معادله آمده است هم بسیار محدود و جزئی است. محاسبات هزینه و درآمد میتوانند خیلی پیچیدهتر از آنهایی باشند که در تجزیه و تحلیل نقطه سربهسر وجود دارند. هزینههای مواد و هزینههای دیگر میتوانند به طور قابل توجهی تغییر کنند و همیشه مشخص نیست که چه هزینههای ثابتی باید محاسبه شوند. برای مثال، از چه بخشی از هزینههای اجرایی باید استفاده کنید؟ تجزیه و تحلیل نقطه سربهسر مسئلهی جریان نقدی و اینکه پروژهی پیشنهادی چه تأثیری روی صرفه به مقیاس میگذارد را هم در نظر نمیگیرد، ارزش پول را هم به حساب نمیآورد، چرا که ارزش پول در طول زمان مدام تغییر میکند.
به این دلایل و بسیاری دلایل دیگر، نقطه سربهسر اغلب در مراحل اولیهی بررسی یک تصمیم استفاده میشود. از آنجا شما میتوانید تصمیم بگیرید که آیا به بررسی بیشتری نیاز هست یا نه.
دیدگاه شما