ریسک سیستماتیک در بورس
ریسک سیستماتیک به ریسکی گفته می شود که بر روی تمام بازار اثر می گذارد و محدود به یک شرکت یا صنعت و مورد خاصی نمی شود. ریسک سیستماتیک همواره وجود دارد و غیرقابل حذف و اجتناب ناپذیر است.
دلایل ریسک سیستماتیک:
از دلایل بوجود آمدن و زیاد بودن چنین ریسک هایی می توان ضعیف بودن یا تغییر در سیاست های حکومتی و خارجی، ارزی، تجاری و … را عنوان کرد. برای مثال جنگ، نوسانات ارز ،تحریم های اقتصادی ،تعرفه ها، تورم و … جز ریسک های سیستماتیک می باشند که همواره سایه آنها بر سر بازار سرمایه و بورس و سرمایه گذاران می باشد.
برای مثال وقتی قیمت دلار از ۳ هزار تومان به ۱۵ هزار تومان افزایش یافت این جهش برای تمام شرکت ها ، تولید کنندگان و فعالین اثر اقتصادی داشته و نمی توان گفت که مواد اولیه مورد نیاز تمام صنایع را با دلار ۳ هزار تومانی تهیه کنیم یا برخی شرکت ها استثنا هستند بلکه این اتفاق برای تمام بازار یکسان است و دلار ارز مرجع واردات و صادرات جهانی است.
یا مثال دیگر تعرفه هایی که کشور ها برای کالاهای وارداتی وضع می کنند مانند جگ تجاری چین و آمریکا در این چند ماه اخیر و یا تهدید های نظامی که باعث افزایش ریسک سرمایه گذاری می شود.
ریسک سیستماتیک تاثیر اقتصادی زیادی بر بازار دارد و بر سود آوری ، فروش محصولات ، تولید، نرخ بهره بانکی و …. تاثیر می گذارد و به عنوان ریسک غیر قابل کنترل نقش مهمی در امور مالی دارد.
همچنین ریسک سیستماتیک با نام های “ریسک غیرقابل حذف” و “ریسک بازار” نیز عنوان می شود که منظور از ریسک بازار عوامل تاثیر گذار خارج از شرکت است که نمی توان آنها را کنترل کرد.
ریسک غیرسیستماتیک چیست:
به ریسکی که بر کل بازار اثر گذار نباشد و تنها بر صنعت٬ گروه و یا شرکت خاصی اثر گذار باشد ریسک غیر سیستماتیک گفته می شود. ریسک غیر سیستماتیک تا حدودی قابل کنترل می باشد و می توان با مدیریت بهینه پرتفوی آنرا کاهش داد.
پیشنهاد می کنیم این مطلب را از دست ندهید: پرتفوی یا سبد سهام چیست؟!
برای مثال اگر تکنولوژی جدیدی در گوشی های هوشمند ظهور پیدا کند این امر بر شرکت های نرم افزاری و تولید گوشی همراه اثر گذار است و برای مثال تاثیر چندانی بر صنعت سیمان یا دارویی ندارد.
شاخص بتا:
شاخص سنجش میزان ریسک سیستماتیک “بتا” نام دارد که میزان ریسک هر شرکت و سهام را نسبت به میانگین ریسک سیستماتیک تمام بازار نشان می دهد. بتا بیشتر از یک به معنی نسبت ریسک سیستماتیک ریسک غیرسیستماتیک در بورس زیاد آن سهم نسبت به میانگین کل بازار سرمایه است ، بتا برابر یک به معنی یکسان بودن میانگین ریسک سیستماتیک سهام و بازار است و بتا کمتر از یک نشان دهنده ی ریسک کم نسبی آن شرکت و سهام به نسبت ریسک کل بازار است.
محاسبه شاخص بتا با روش های آماری صورت می گیرد.
در متنوع سازی سبد سرمایه گذاری برای کاهش ریسک سیستماتیک کارایی ندارد و دلیل آن کلی بودن تاثیرات ریسک سیستماتیک در بازار است این روش برای کاهش ریسک غیرسیستماتیک بکار می رود.
مدیریت سرمایه و کنترل ریسک در بازار بورس
حتی با وجود رشد چشمگیر بازار سرمایه ایران طی چند سال اخیر و کسب سودهای کوچک و بزرگ توسط صاحبان سرمایه، نباید روزهای سخت بازار بورس را فراموش کرد. ذات بازارهای مالی افت و خیز است و افراد باید در جایگاه خود بتوانند با مدیریت سرمایه و کنترل ریسک در بازار بورس، بهترین نتیجه را از این بازار بزرگ کسب کنند.
مدیریت سرمایه در بازارهای مالی از اهمیت ویژهای برخوردار است و میتواند ضامن حفظ و رشد سرمایه معاملهگران باشد. برای پیاده سازی قوانین مدیریت سرمایه در بازار بورس، تفکر منطقی با برنامهریزی دقیق معاملاتی برای فرد الزامی است. در ادامه قصد داریم تا ابتدا مدیریت سرمایه را بررسی کنیم و به خصوص در این زمینه با مدیریت ریسک آشنا شویم. معاملهگری که از آرامش روحی بیشتری در زمان معاملات برخوردار بوده و تمام ریسکهای ممکن را شناسایی و با در نظر ریسک غیرسیستماتیک در بورس گرفتن آنها اقدام به سرمایهگذاری کرده، قطعا موفقیت را بهتر از دیگر معاملهگران لمس میکند.
مدیریت سرمایه چیست؟
دانش و مهارت سرمایهگذاری در بازار مالی با متحمل شدن ریسک حداقلی و نتیجه کسب بازدهی حداکثری را مدیریت سرمایه مینامند. در بحث مدیریت سرمایه کنترل ریسک و حفظ دارایی ریسک غیرسیستماتیک در بورس از اصلیترین قوانین است. برای درک وابستگی مدیریت سرمایه و مدیریت ریسک جالب است بدانید که حتی برخی از منابع آموزشی، مدیریت سرمایه را همان مدیریت ریسک مینامند. به عبارتی برای مدیریت سرمایه و به دست آوردن بازدهی مورد انتظار باید مقدار ریسک مشخصی را بپذیرید. اما دقت داشته باشید که باید سطح ریسکپذیری خود را از قبل از ورود به معاملات تعیین کنید. این کار به منظور جلوگیری از ضررهای سنگین مالی انجام میشود. با مشخص بودن بازده مورد انتظار و سطح ریسکپذیری و ایجاد تعادل در این مفاهیم، باید در نهایت برای کسب سود، امکان تحمل ضرری معقول نیز پیش روی شما باشد.
قوانین مدیریت سرمایه در فرآیند معاملات، میتواند در راستای کاهش ضرر و زیان تأثیر زیادی داشته باشد. با ترکیب استراتژی معاملاتی درست و مدیریت سرمایه به مرور زمان شاهد رشد سرمایه خود خواهید بود. جزئیات نقشه راه مدیریت سرمایه وابسته به دیدگاه سرمایهگذار، اهداف مالی و روحیات شخصی او است. با تعیین این معیارها سرمایهگذار در برابر درجه ریسکپذیری خود در دو دسته کلی ریسکگریز و ریسکپذیر قرار خواهد گرفت تا از قواعد مدیریت ریسکی متناسب با شخصیت سرمایهگذاری خود استفاده کند.
امروزه برای مدیریت سرمایه و ریسک روشهای مختلفی وجود دارد. این روشها فرمول مشخصی ندارند؛ اما برای تعیین قوانین مدیریت سرمایه و ارزیابی دقیق موقعیتهای معاملاتی در بازار، شاخصهای ریسک، بازده، حجم معاملات، نسبت بازده به ریسک و نسبت افت سرمایه وجود دارند.
مدیریت ریسک چیست؟
مفهوم مدیریت ریسک در بازار سرمایه اهمیت زیادی دارد و نقش آن در معاملات پررنگ است. برای یک معاملهگر بهترین کار این است که ریسک را به خوبی بشناسد و آن را درک کند. از آنجاست که به جای ترسیدن میتواند به کنترل ریسک بپردازد.
همیشه ریسک به معنی خطر نیست. شاید به دلیل این که ریسک از نظر برخی از معاملهگران مساویست با خطر، بسیاری افراد دوست دارند تا جایی که امکان دارد از آن پرهیز کنند. اما موضوع این است که میتوان مدیریت ریسک را به کار گرفت تا خطرات موجود معاملات را حذف کرد. ریسک ذات بازار مالی است؛ اما رمز موفقیت در این است که بدانید چه ریسکهایی را باید در نظر بگیرید و برای آنها برنامهریزی کنید.
در زمینه مدیریت ریسک مسئله اصلی این است که افراد یا خیلی زیاد ریسک معاملاتی را میپذیرند و یا اصلا ریسک را نمیپذیرند. در مدیریت ریسک تعادل در این مسئله بسیار اهمیت دارد و یکی از رموز اصلی موفقیت در بازار سرمایه محسوب میشود. اجتناب کامل از ریسک به هر قیمتی میتواند فرصتهای خوب معاملاتی را از بین ببرد.
در تعاریف، ریسک در بازار بورس را میتوان به طور کلی به دو دسته تقسیم کرد. انواع دیگر ریسک را میتوان زیرمجموعه این دو ریسک محسوب کرد. ریسکها به طور کلی به ریسک سیستماتیک و غیر سیستماتیک تقسیم میشوند.
ریسک سیستماتیک
ریسک سیستماتیک از کل سیستم ناشی میشود. وقوع حوادث سیاسی یا اقتصادی میتواند تمام بازار را با ریسک تغییر مواجه کند. ریسک سیستماتیک کل بازار را درگیر میکند و در زمان رخداد آن تفاوتی بین سهام ارزنده بازار با دیگر سهام وجود ندارد. به عنوان مثالی برای ریسک سیستماتیک میتوانیم به شیوع ویروس کرونا در جهان اشاره کنیم. با شیوع کرونا تمام بازارهای مالی جهانی به ریسک غیرسیستماتیک در بورس خصوص در ماههای نخست سال 2020 دچار افت قیمت شدند. ریسک سیستماتیک قابلیت حذف از سرمایهگذاری ندارد. حتی به دلیل این که مدیریت این ریسک از توانایی سرمایهگذار خارج است، آن را ریسک غیر قابل اجتناب نیز مینامند.
ریسک نرخ بهره، ریسک تورم در اقتصاد، ریسک سیاسی کشور، ریسک غیرسیستماتیک در بورس ریسک تجاری یا محدودیت ناشی از قوانین یا تحریم و ریسک نوسانات نرخ ارز از جمله ریسکهایی هستند که در دسته ریسکهای سیستماتیک قرار داده میشوند و اجتناب از آنها ممکن نیست.
ریسک غیر سیستماتیک
دسته دوم از ریسک را ریسک غیر سیستماتیک مینامند. در ریسک غیر سیستماتیک بخشی از بازار تحت تاثیر قرار میگیرد. در حقیقت این بزرگترین تفاوت این دو دسته ریسک است. گاها حتی تنها یک یا چند شرکت با ریسک غیر سیستماتیک تحت تأثیر قرار میگیرند. این ریسک ناشی از مشکلات درونی شرکتها بوده و به موارد داخلی شرکت یا یک صنعت خاص باز میگردد. این نوع ریسک قابل کاهش و یا حتی حذف کلی است. البته برای این کار نیاز به تدبیراندیشی کلان وجود دارد.
برای مثال مشکلات موجود در مدیریت شرکت و یا حتی استفاده نادرست از منابع میتواند هزینهها را افزایش و به تبع سود را کاهش دهد. بنابراین این مدل ریسک مربوط به مشکلات درونی شرکت است و نمیتواند تأثیر منفی روی شرکتهای دیگر یا کل بازار بگذارد. ریسک غیر سیستماتیک را ریسک قابل اجتناب نیز مینامند؛ زیرا توانایی حذف آن وجود دارد.
با توجه به این که کنترل ریسک سیستماتیک از توان ما خارج است، زمانی که صحبت از مدیریت ریسک میشود، مقصود تغییر در ریسک غیر سیستماتیک است. ریسک عملیاتی شرکت، ریسک مربوط به تغییر قوانین مربوط به حوزه فعالیت شرکت، ریسک اعتباری، ریسک خرید مواد اولیه و … نمونهای از انواع ریسکهای غیر سیستماتیک محسوب میشوند.
چطور میتوانیم ریسک را مدیریت کنیم؟
در مدیریت ریسک ما ابتدا باید بتوانیم نوع ریسک را مشخص کنیم. برای مثال باید ریسکهای موجود در شرکت و حتی ریسکهای موجود در بازارهای گوناگون شناسایی شوند. پس از شناخت ریسک باید به دنبال حداقل سازی ریسکهای هر دارایی موجود در سبد دارایی باشیم. حتی پس از شناسایی فرصتها و تهدیدهای موجود، در صورتی که خطر جدی برای سهم شناسایی شد باید تصمیم به فروش آن سهم بگیریم.
برای فعالیت در بازار بورس باید بتوانیم اشتباه کردن را بپذیریم و قبل از اینکه مشکلات توانایی تصمیمگیری را از ما بگیرند، از معامله خارج شویم. در این بین داشتن استراتژی معاملاتی یکی از ضروریترین بخشهای مدیریت ریسک است. معاملهگر موفق باید بداند در چه نقاطی برای خرید و فروش سهم اقدام کند و وارد سهم شود. گاهی به امید درست شدن شرایط و باقی ماندن در یک موقعیت معاملاتی شرایط روز به روز بدتر شده و دارایی از بین خواهد رفت. بنابراین مفاهیمی مانند حد ضرر به وجود آمدهاند که آشنایی با آنها از الزامات معاملهگری در بازار سرمایه است
تعادل در ریسک چگونه ایجاد میشود؟
برای رسیدن به تعادل در سرمایهگذاری ریسک غیر سیستماتیک باید به حداقل ممکن برسد. این کار را میتوان با ایجاد پرتفویی متشکل از سهمهای گوناگون ممکن کرد. پس از بررسی سهمها و شناسایی ریسکهای موجود باید به بررسی بیشتر دارایی خود بپردازیم تا بتوانیم با ایجاد تغییرات بزرگ و کوچک ریسک را برای سرمایهگذاری خود کاهش دهیم. برای این کار میتوانیم از کنار هم قراردادن سهامی که دارای ریسکهای مشابه هستند، در سبد سرمایهگذاری خود پرهیز کنیم. برای مثال اگر سهام شرکتی دارای ریسکی مشخص است، بهتر است شرکت دیگری با همین ریسک در سبد خود نداشته باشیم و برای پوشش ریسک، سهام شرکتی را خریداری کنیم که شکل دیگری از ریسک غیر سیستماتیک را با خود به دوش میکشد.
این حالت تعادلیترین حالت ممکن در بازار سهام است که با تنوع بخشی و تشکیل سبد سرمایهگذاری به وجود میآید.
از طرفی برای کاهش ریسک بهتر است تا از صنایع نیز بهترین سهمها را انتخاب و خریداری کنیم. اگر تمام سرمایه خود را روی یک شرکت سرمایهگذاری کنیم، تمام دارایی خود را در معرض ریسک آن سهم قرار دادهایم. در صورتی که تشکیل سبد سهامی که سهام مختلف را از صنایع مختلف با میزان ریسک مختلف در خود دارد، نقش مؤثری در متعادل ساختن ریسک و حداکثرسازی سود دارد.
البته برای متعادل ساختن ریسک نباید نقش تنوع بخشی سرمایهگذاری در حوزههای مختلف را فراموش کرد. به عبارتی هر بازار مالی با توجه به رکود و رونق موجود میتواند جذاب باشد. در این شرایط میتوان زمانی که بازار مالی خاصی با ریسک زیادی مواجه شده است، در بازار مالی دیگری سرمایهگذاری کرد و از این طریق نیز به تعادل رسید. یک سرمایهگذار موفق باید بتواند در خصوص بازارهای مالی متفاوت بررسیهای لازم را انجام دهد و شرایط آنها را تحلیل کند. این را نیز مد نظر داشته باشید که در صورت تغییرات ناگهانی یک بازار نیاز به تغییر سریع آن نیست. گاهی پس از مدت کوتاهی شرایط به حالت اولیه باز میگردد.
نکاتی که در زمینه مدیریت سرمایه و ریسک باید رعایت کنید
پس از اینکه مفهوم مدیریت سرمایه و کنترل ریسک در بازار بورس را درک کردیم، باید بتوانیم از آن در معاملاتمان استفاده کنیم. اما مدیریت سرمایه در بازارهای مالی نیاز به رعایت یکسری قواعد مرسوم دارد. در ادامه قصد داریم تا توصیههای رایج در این زمینه را بررسی کنیم:
_ حتما پیش از ورود به موقعیت معاملاتی ریسک و بازدهی که از معامله انتظار دارید را تعیین کنید.
_ تعیین حد ضرر برای جلوگیری از ضرر و زیان بیشتر یکی از ارکان اصلی مدیریت ریسک در بازار سرمایه است. با رشد قیمت سهم باید حد ضرر را به صورت پلهای تغییر دهید تا با شرایط جدید هماهنگ باشد.
_ طبق اصول سرمایهگذاری حداکثر مقدار ریسک در هر موقعیت معاملاتی 3 درصد است.
_ در صورت وجود چندین موقعیت معاملاتی باید حداکثر ریسک قابل تحمل را بین این معاملات تقسیم کرد.
زمانی که به بازدهی زیاد معاملات میاندیشید، ریسک سنگین آن را نیز مد نظر داشته باشید. زیرا همانطور که میدانید سود بیشتر مساویست با ریسک بیشتر معاملات.
_ برای معاملات خود حد سود تعیین کنید. هیچ سهمی تا ابد رشد نخواهد کرد. بنابراین گاهی به طمع سود بیشتر ممکن است به ناگاه وارد یک شرایط نزولی شده و سود و سرمایه خود را از دست بدهید.
سخن پایانی
به عنوان یک سرمایهگذار موفق در بازار سرمایه باید دیدگاه کاملی راجع به ریسک داشته باشیم و بتوانیم ریسک سهام مختلف را شناسایی کنیم. از ریسک کردن نترسید و به جای آن مدیریت سرمایه و کنترل ریسک در بازار بورس را فرا بگیرید. ریسک عضوی جدانشدنی از بازارهای مالی است و باید از آن استفاده کرد تا با مدیریت درست شرایط بهترین موقعیتهای معاملاتی را شکار کرد. این نکته را نیز فراموش نکنید که برای سرمایهگذاری موفق باید پیش از ورود به بازار دورههای آموزشی لازم را گذرانده باشید و بتوانید بازار را تحلیل کرده تا بهترین مدیریت سرمایه را برای دارایی خود انجام دهید.
پیشبینیهای سود توسط مدیریت و ریسک غیرسیستماتیک با تأکید بر محیط اطلاعاتی مطلوب
یکی از عوامل مهم و تاثیرگذار بر تصمیمگیریهای سرمایهگذاری، میزان ریسک حاصل از آن تصمیمات است و در این راستا شناخت عوامل مؤثر بر آن از اهمیت بسزایی برخوردار است. از این رو هدف این مقاله، بررسی رابطه بین پیشبینیهای مدیریت و ریسک غیرسیستماتیک با درنظر گرفتن نقش محیط اطلاعاتی مطلوب است. خطای پیشبینی مدیریت از طریق قدرمطلق تفاوت بین پیشبینی اولیه سود خالص توسط مدیریت و مبلغ واقعی سود خالص اندازهگیری شده است. همچنین به منظور سنجش ریسک غیرسیستماتیک از مدل قیمتگذاری داراییهای سرمایهای استفاده شده است. محیط اطلاعاتی شرکت نیز بر اساس شاخص اندازه شرکت به عنوان شاخصی برای میزان اطلاعات قبلی، مورد ارزیابی قرار گرفته است. جامعه آماری پژوهش شامل شرکتهای پذیرفتهشده ریسک غیرسیستماتیک در بورس در بورس اوراق بهادار تهران بین سالهای 1390 تا 1395 و حجم نمونه 528 مشاهده (سال – شرکت) است. یافتههای پژوهش حاکی از آن است که بین خطای پیشبینی مدیریت و ریسک غیرسیستماتیک رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین، محیط اطلاعاتی مطلوب بر این رابطه بهصورت معکوس، اثرگذار بوده و از شدت این رابطه میکاهد.
شروع سرمایهگذاری در سهام – قسمت چهلم
در قسمتهای قبل به توضیح مفاهیم بازده، ریسک و سبد سهام پرداخته شد. از مهمترین مسائل پیرامون هر سرمایهگذاری، ریسک مربوط به آن است و در مقابل هر ریسک سرمایهگذاری انتظار بازگشت ریسک غیرسیستماتیک در بورس سرمایه وجود دارد. برای تعیین نرخ بازده یک دارایی از مدل قیمتگذاری دارایی سرمایهای استفاده میشود. ازاینرو، در این قسمت به توضیح مدل قیمتگذاری دارایی سرمایهای پرداخته میشود.
مدل قیمتگذاری دارایی سرمایهای
مدل قیمتگذاری دارایی سرمایهای (CAPM) رابطه بین ریسک و بازده موردانتظار داراییها را توصیف میکند. این مدل بهویژه برای ارزشگذاری سهام و اوراق بهادار مورد استفاده قرار میگیرد. به بیانی دیگر، میتوان گفت که در مدل قیمتگذاری دارایی سرمایهای، بازده موردانتظار سهام یا پرتفوی، برابر با نرخ بهره بدونریسک بهاضافه پاداش ریسکپذیری است. برای شروع لازم است در مورد انواع ریسکها توضیح داده شود.
انواع ریسک کداماند؟
ریسکهای کلی در ارتباط با یک ورقه بهادار را میتوان به دو بخش تقسیم کرد؛ ریسک غیرسیستماتیک و ریسک سیستماتیک. ریسک غیرسیستماتیک بیانگر آن قسمت از ریسک دارایی است که مربوط به عوامل تصادفی بوده و از طریق متنوعسازی اجزای پرتفوی قابلحذف است. این ریسک غیرسیستماتیک در بورس ریسک محدود به عواملی میشود که مختص شرکت هستند، نظیر اعتصاب کارکنان شرکت، دعاوی حقوقی و قانونی مطرحشده در خصوص شرکت و یا از دست دادن یک مدیر کلیدی و مهم شرکت. در مقابل، ریسک سیستماتیک مربوط به عوامل بازار است که بر تمام شرکتها تأثیر میگذارد ریسک غیرسیستماتیک در بورس و از طریق متنوعسازی قابلحذف نیست. عواملی نظیر جنگ، تورم پیشبینینشده، حوادث بینالمللی و رویدادهای سیاسی از جمله ریسکهای سیستماتیک هستند.
ازآنجاکه هر سرمایهگذار قادر است با تشکیل یک پرتفوی مناسب از داراییها تا حد بسیار زیادی از ریسک غیرسیستماتیک سرمایهگذاری بکاهد و حتی آن را به صفر برساند، بنابراین تنها ریسکی که در تصمیمگیریهای سرمایهگذار در نظر گرفته میشود، ریسک سیستماتیک است.
ارتباط مدل قیمتگذاری دارایی سرمایهای و ریسک سیستماتیک
مدل قیمتگذاری دارایی سرمایهای، ریسک سیستماتیک و بازده داراییها را با یکدیگر مرتبط میسازد و جهت استفاده از این مدل باید ضریب بتا را شناخت. ضریب بتا برای اندازهگیری ریسک سیستماتیک و ارائه توضیحاتی در خصوص اندازه مناسب آن مورد استفاده قرار میگیرد. بهعبارت دیگر، ضریب بتا شاخصی است از درجه تغییرات بازده یک دارایی که در واکنش به تغییرات بازده بازار رخ میدهد.
ضریب بتا و تفسیر آن
ضریب بتای بازار برابر با عدد یک در نظر گرفته میشود و سایر بتاها در مقایسه با آن بیان میشوند. مقادیر مربوط به بتا برای هر دارایی میتواند مثبت و یا منفی باشد، اما مطلوب آن است که مقدار بتا مثبت شود. در اکثر اوقات بتا بین ۰/۵ و ۲ است. انتظار میرود بازده سهمی که ریسک آن نصف ریسک بازار است ( B= 0/5) به ازای هر ۱ درصد تغییر در بازده پرتفوی بازار، ۰/۵ درصد تغییر کند و بازده سهمی که ریسک آن دو برابر ریسک بازار است ( B= 2) به ازای هر ۱ درصد تغییر در بازده پرتفوی بازار، ۲ درصد تغییر کند. بتای یک پرتفوی را میتوان بهراحتی از روی مقادیر بتای هر قلم دارایی موجود در آن پرتفوی برآورد کرد.
محاسبه بتای پرتفوی
اگر فرض کنیم بیانگر درصدی (ریالی) از پرتفوی است که دارایی W j به خود اختصاص داده و نشاندهنده بتای دارایی B j است، در این صورت میتوان بتای پرتفوی را با استفاده از رابطه زیر محاسبه کرد:
بتای پرتفوی بیانگر درجه تغییر (واکنش) بازده پرتفوی به تغییرات بازده بازار است. برای مثال، هنگامیکه بازده بازار ۱۰ درصد افزایش مییابد، بازده یک پرتفوی با بتای ۰/۷۵ به اندازه ۷/۵ درصد افزایش پیدا میکند.
مثال: شرکت الف میخواهد ریسک دو پرتفوی A و B را اندازهگیری کند. هر دو پرتفوی شامل ۵ دارایی هستند و اطلاعات مربوط به بتا و درصدی از پرتفوی که هر دارایی به خود اختصاص داده است (نسبت سرمایهگذاری)، در جدول زیر آورده شده است.
برای محاسبه بتای پرتفویهای A و B لازم است اطلاعات دادهشده در فرمولی که قبلاً معرفی شد، جاگذاری شوند. بر این اساس:
بتای پرتفوی A عبارت است از:
بتای پرتفوی B عبارت است از:
بتای پرتفوی A برابر با ۱/۱۹۵ و بتای پرتفوی B برابر با ۰/۹۱ است، بنابراین پرتفوی A شامل داراییهایی با ضرایب بتای بالا و پرتفوی B مجموعهای از داراییهایی با مقادیر بتای کوچکتر میباشد. واضح است که بازده داراییهای موجود در پرتفوی A واکنش بیشتری به تغییرات بازده بازار نشان داده و متناسب با تغییر بازده بازار، تغییر میکنند. بنابراین، ریسک پرتفوی A بیشتر از پرتفوی B است.
اصول مدیریت ریسک در بازار سرمایه + انواع آن
ریسک ؛ کلمهای است که ممکن است شما را به یاد خطر و چالش بیاندازد. به همین دلیل، افراد ترجیح میدهند از ریسک کردن دوری کنند و از کارهایی که دارای ریسک بالایی است پرهیز نمایند. اما اینکه افراد فکر میکنند ریسک به معنی خطر است، کاملا اشتباه است. زیرا، زمانی که بحث مدیریت ریسک را در نظر بگیریم دیگر نمیتوان ریسک را معادل خطر دانست. بنابراین میتوان گفت، در ذات هر فعالیتی ریسک وجود دارد و زندگی روزمره همه افراد دارای ریسک بوده، اما این نکته را فراموش نکنید که با استفاده از مدیریت ریسک میتوانید از این خطر و چالش در امان باشید و در معرض آن قرار گرفتن را به حداقل برسانید. در این مقاله به مدیریت ریسک در ریسک غیرسیستماتیک در بورس بازارهای مالی پرداختهایم تا بتوانید زمانی که در معرض این ریسک قرار گرفتهاید، بتوانید ریسک موجود در سرمایهگذاری خود را مدیریت کنید. پس، تا پایان این مقاله با ما همراه باشید.
مدیریت ریسک چیست؟
مدیریت ریسک یکی از مهمترین اصول در بازار بورس و سرمایهگذاری است. هر چقدر هم که سرمایه داشته باشید برای اینکه بتوانید در بازار بمانید و فعالیت کنید باید بتوانید به طرز صحیح از مدیریت ریسک و مدیریت سرمایه استفاده کنید.
* در صورت تمایل میتوانید مقاله اصول مدیریت سرمایه در بازارهای مالی را مطالعه نمایید.
شما به عنوان یک کاربر وقتی یک معامله انجام میدهید ممکن است 4 حالت به وجود بیاید؛
- سود خیلی بزرگ ⇐ 10 تا 60 درصد
- سود کم ⇐ 10 تا 15 درصد
- ضرر کوچک ⇐ 10 تا 20 درصد
- ضرر بزرگ ⇐ 40 تا 50 درصد
اگر بتوانید جلوی حالت چهارم را بگیرید؛ میتوانید در ریسک غیرسیستماتیک در بورس بورس خیلی موفق باشید.
هدف مدیریت ریسک دقیقاً حذف ضررهای مالی بزرگ است.
فرآیند مدیریت ریسک
فرض کنید بر اساس تحلیلی که انجام میدهید خرید انجام دادهاید؛ اما قبل از اینکه خرید کنید حتما باید حد ضرر را مشخص و مبلغ خرید را محاسبه کنید.
* ضریب ریسک: انتخاب یک عدد بین 1 تا 2
* کل سرمایه: کل پولی که در بورس سرمایهگذاری میکنید.
* درصد حد ضرر: درصدی که برای جلوگیری از ضرر بیش از حد برای خود تعیین کردهاید.
در خصوص ضریب ریسک باید گفت؛ اگر آدم محتاطی هستید و تمایل دارید کمتر ریسک کنید 1 را انتخاب کنید؛ اما اگر آدم ریسک پذیری هستید میتوانید عدد 2 را انتخاب کنید. همچنین، میتوانید هر عددی بین 1 تا 2 را نیز انتخاب کنید؛ مثلا 1/5. عددی که انتخاب میکنید هر چقدر به 1 نزدیکتر باشد، ریسک کمتر؛ و هر چقدر به 2 نزدیکتر باشد، ریسک بیشتر میشود.
یکی از اصول خیلی مهم مدیریت ریسک و سرمایه میگوید:
اگر در یک معامله ضرر کردید، این ضرر باید بین 1 تا 3 درصد از کل مبلغ سرمایه شما باشد. حال این اصل را تبدیل به یک فرمول میکنیم؛
* نکته: ضریب ریسکی که انتخاب کردهاید باید در همه معاملات همان باشد و با همان ضریب کار کنید.
* با حد ضرر 10 درصد، اجازه دارید 10 میلیون خرید انجام دهید.
* با حد ضرر 20 درصد، اجازه دارید 5 میلیون خرید انجام دهید.
و اما یک فرمول سادهتر برای حداکثر مبلغ خرید؛
* بهتر است حد ضرر خود را 10 یا 20 درصد انتخاب کنید؛ زیرا، این حد ضرر یک عدد معقول، منطقی و یک رنج نرمال است تا بتوانید ریسک را بهتر مدیریت کنید.
انواع حد ضرر
- تعیین حد ضرر بر حسب دامنه نوسانات بازار
- استفاده گسترده در اکسپرتهای خودکار
- تناسب با فازهای مختلف بازار
- نقطه ضعف، کارکرد ضعیف به هنگام انتشار اخبار و گزارشهای مهم
انواع ریسک در بازارهای سرمایه
در اینجا، انواع ریسکهایی که یک سرمایهگذار در خرید سهام شرکتها و سرمایهگذاری در بورس با آنها مواجه میشود را معرفی و توضیح خواهیم داد؛
ریسک در یک طبقهبندی کلی به دو دسته تقسیم میشود؛
- ریسک قابل اجتناب یا غیر سیستماتیک
- ریسک غیرقابل اجتناب یا سیستماتیک
ریسک قابل اجتناب یا غیر سیستماتیک
ریسکی که میتوانیم با استفاده از برخی روشها از آن اجتناب کنیم؛ ریسک های قابل اجتناب میگویند. این ریسک ها اغلب ناشی از خصوصیات خاص شرکتها هستند.
نمونه هایی از ریسک قابل اجتناب
- مدیریت ضعیف شرکت
- درست عمل نکردن سهامداران شرکت
- عدم موفقیت در رقابت با سایر رقبا
- قدیمی شدن محصولات تولیدی شرکت
- و .
که هر کدام از این نمونهها باعث میشود، مشتریان شرکت به تدریج کم و فروش آن کاهش پیدا کند.این ریسک ها منشأ درونی دارند و علت بروز آن، به داخل شرکت مربوط میشود. با توجه به اینکه این نوع ریسک را میتوانیم با به کارگیری برخی روشهای محاسبه به حداقل ممکن برسانیم، از آن به عنوان ریسک قابل اجتناب یاد میشود.
ریسک غیر قابل اجتناب یا سیستماتیک
کنترل این نوع ریسک در اختیار سرمایهگذار نیست. به این گروه از ریسک ها، ریسک غیر قابل اجتناب یا سیستماتیک میگویند. مواردی مثل تغییر نرخ تورم، سیاستهای کلان اقتصادی، شرایط سیاسی و . مواردی هستند که کنترل آنها از اختیار شرکت خارج میکند.
برای مثال؛ تغییر در سیاستهای کلان اقتصادی و افزایش یا کاهش نرخ ارز و یا نرخ تورم میتواند به طور مستقیم در وضعیت درآمد-سود و میزان سودآوری شرکتها تاثیر بگذارد و طبیعتاً ارزش سهام آنها را تحت تاثیر قرار دهد. اینگونه ریسک ها را ریسک های سیستماتیک ریسک غیرسیستماتیک در بورس یا غیر قابل اجتناب میگویند، زیرا کنترل آنها از اختیار سرمایهگذار خارج است.
و اما چگونه میتوانیم ریسک قابل اجتناب را به حداقل ممکن رساند؟
به این ضربالمثل دقت کنید؛
همه تخممرغها را در یک سبد قرار ندهید، اگر از شما بپرسند منطق این ضربالمثل چیست؟ همه شما میگویید که ریسک آن کاهش پیدا میکند. چون اگر یکی از سبدهای تخممرغ به زمین بیافتد و تخممرغهای آن بشکند سبدها و تخممرغهای دیگر همچنان سالم میمانند. در مباحث مرتبط با بورس هم تئوری بسیار معروفی به نام تئوری سبد وجود دارد که بر پایه همین ضربالمثل تشکیل شده است. بر اساس این تئوری، سرمایهگذار میتواند با متنوع کردن سبد سرمایهگذاری خود و انتخاب داراییهای بسیار متنوع به جای چند دارایی محدود ریسک های قابل اجتناب را در سرمایهگذاری خود به حداقل ممکن برساند. بنابراین، هر اندازه سبد سرمایهگذاری متنوعتر باشد؛ ریسک سرمایهگذاری هم کمتر میشود. بر پایه تئوری سبد، متخصصان بازار سرمایه توصیه میکنند؛ به جای اینکه فرد یک یا چند سهم از شرکتهای محدودی را خریداری کند، سهام شرکتهای متنوع از صنایع مختلف را خریداری نماید و حتی در سبد سرمایهگذاری خودش اوراق بهادار بدون ریسک مثل اوراق مشارکت و دیگر موارد را هم داشته باشد. مجدداً این نکته را یادآوری کنیم که، با متنوعسازی سبد سرمایهگذاری تنها میتوانید حذف ریسک های قابل اجتناب یا غیرسیستماتیک را به حداقل برسانید و حذف ریسک های غیرقابل اجتناب یا سیستماتیک از کنترل یا اختیار سرمایهگذار خارج است. البته، با حذف یا کاهش ریسک های قابل اجتناب عملاً بخش عمدهای از ریسک هایی که سرمایهگذار با آنها مواجه است، کاهش پیدا میکند.
مدیریت ریسک در بازارهای مالی
یکی از مهمترین مواردی که یک سرمایهگذار نیاز دارد در طول معاملات به آن دقت زیادی کند، مدیریت ریسک میباشد. این مورد یکی از مهمترین موارد در تصمیمگیریهای معاملاتی میباشد. مانند پدال گاز در ماشین است که استفاده نابجا از آن میتواند باعث از بین رفتن قسمت یا تمامی سرمایه شود. مدیریت، میزان ریسک یا درگیر کردن درصدی از حساب در یک معامله است که با شناخت از استراتژی و میزان تاییدات انجام میشود.
به عنوان مثال؛ شما همیشه نمیتوانید با سرعت 100 کیلومتر در ساعت رانندگی کنید، ممکن است در یک کوچه با 10 کیلومتر، در یک جاده لغزنده 15 کیلومتر و در یک اتوبان اگر شرایط مساعد باشد میتوانید با 100 یا 120 کیلومتر اقدام به رانندگی کنید. پس اینکه شما چه جایی پدال گاز را فشار بیشتری دهید تا بتوانید سریعتر به مقصد برسید به مدیریت ریسک شما با توجه به خیابان، اتوبان و یا لغزندگی جاده و سایر عوامل در آن بستگی دارد.
در بازارهای مالی نیز به همین گونه است.
به عنوان مثال؛ شما میتوانید نسبت به شرایط بازار و انتخاب ضریب ریسک خود یک معامله خوب و پر سود انجام دهید. همه اینها بستگی به صبر در معاملات با استراتژیهای کارآمد و تاییدات بالاتر، شرایط بازار و بازدهی آن و البته نوع مدیریت ریسک شما دارد. افرادی که عادت دارند، صبر کنند تا معاملات با شرایط خوب و تاییدات خوب به وجود بیاید؛ معاملات کمتر ولی سوددهتری انجام داده و قاعدتاً نتایج بهتری را خواهند دید و راحتتر معاملات خود را انجام میدهند.
هیچ چیز برای سرمایه گذار نباید مهمتر از توانایی خوابیدن آسوده در شب باشد.
نتیجه بحث
احتمال انحراف بازده واقعی سرمایهگذاری از بازده پیشبینی شده آن، ریسک گفته میشود. ریسک همچنین، شامل احتمال از دست رفتن همه یا بخشی از اصل سرمایهگذاری نیز میشود. برای سنجش ریسک سرمایهگذاری معیارهای متفاوتی وجود دارد. یکی از مهمترین معیارهای این سنجش، انحراف معیار بازده تاریخی یا میانگین یک سرمایهگذاری است.
مدیریت ریسک ؛ جلوگیری از ضررهای بزرگ، انتخاب حد ضرر برای خریدهای خود، به دست آوردن حداکثر مبلغ خرید در هر معامله از طریق فرمول گفته شده میباشد. سرمایهگذاران همیشه باید در ذهن داشته باشند که مهمترین معیار این نیست که چقدر بازدهی به دست آوردهاند بلکه بازدهی در مقابل ریسک متحمل شده مهم است.
سوالات متداول
یکی از اصول خیلی مهم مدیریت ریسک و سرمایه چیست ؟
اگر در یک معامله ضرر کردید، این ضرر باید بین 1 تا 3 درصد از کل مبلغ سرمایه شما باشد.
دیدگاه شما