شرط تعادل در بازار سرمایه


تعادل اقتصادی

تعادل اقتصادی

تعادل اقتصادی یکی از اصطلاحات اقتصادی به معنای عرضه و تقاضا یک مدل اقتصادی است که اثر قیمت را بر روی مقدار در بازار رقابتی بررسی می‌کند. قیمت بر روی مقدار تقاضا از طرف مصرف‌کنندگان و مقدار تولید از طرف عرضه‌کنندگان اثر می‌گذارد. در نتیجه اقتصاد در قیمت و مقدار به تعادل می‌رسد. سایر عوامل مؤثر در تعادل اقتصادی نیز در این مدل باعث تغییر تقاضا و عرضه می‌شوند.

فهرست مندرجات

۱ - تعریف

[ویرایش]
تعادل، یک حالت روانی یا مادی است که پس از حصول آن، محرکی برای تغییر وضع وجود ندارد و چنانچه با فشار نیروهای بیرونی تغییر کرد، بر اثر سازوکار خودافزا و یا به‌کار افتادن نیروهای درونی، به حالت تعادل اولیه گشته و یا در حالت تعادلی قرار می‌گیرد.


منظور از تعادل، یک وضع حقیقی یا خیالی و تشبیه نشده معین اقتصاد در سطوح مختلف است که براساس آن، عواید و مخارج با عرضه و تقاضا برابر می‌شود. در این شرایط، می‌توان به‌طور علی‌السویه تعادل بنگاه و خانوار، تعادل بازار و بخش و یا تعادل اقتصاد ملی و بین‌المللی را مطرح و مطالعه کرد.


تبیین تعادل از مسائل مهم اقتصادی است. در سطح تعادل، عرضه کل و تقاضای کل برابر می‌شوند و در سطح این برابری، عناصر تولید به‌کار گرفته می‌شوند و سطح اشتغال معین و مشخص می‌شود. به این ترتیب، تعادل اقتصادی در سطوح مختلف نشان‌گر به‌کار رفتن ابعاد مختلف سرمایه و نیروی کار مورد استفاده در جامعه است.

[۳] زندی، منوچهر، اقتصاد (فنون جدید تجزیه و تحلیل اقتصادی)، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۶۹، ص۲۷۵.


مجموع فعالیت‌هایی که توسط واحدهای مختلف اقتصادی برای نیل به تعادل صورت می‌گیرد، نمای تعادل کل اقتصاد را مشخص می‌کنند. ولی کل اقتصاد وقتی در حالت تعادل قرار می‌گیرد که همه اجزای آن در حالت تعادل باشند؛ زیرا اگر واحدی در حالت عدم‌تعادل قرار گیرد، تغییرات وضعی آن موجب عدم‌تعادل سایر واحدها می‌شود که نتیجه آن تغییر موقعیت تعادلی کل اقتصاد است.

تعادل اقتصادی، در علم اقتصاد به‌نوعی همبستگی و هم‌طرازی بین عوامل مختلف اقتصادی تعبیر می‌شود. واژه تعادل از قدیم در علوم مختلف به‌کار می‌رفته و اغلب در تجزیه و تحلیل فلاسفه یونان و سپس در بررسی‌های دانشمندان اسلامی استفاده شده است؛ ولی پس از گذشت دنیای باستان و قرون وسطی، نظریه تعادل به وجه خاصی در نظریه‌های دانشمندان اقتصادی مطرح شد.

۲ - نظریات

[ویرایش]
در نظریه فیزیوکرات‌ها، واژه تعادل ابتدا از طرف تورگو (Robert Jacques Turgot: ۱۷۲۷-۱۷۸۱) به‌منظور تعیین هم‌طرازی بین محصولات ارضی و ارزش خدمات به‌صورت مزد و جمعیت کشور، به‌کار رفت.
اصل تعادل اقتصادی در نظریه دیگر دانشمندان به‌صور مختلف به‌کار رفته؛ تا اینکه در نظریه کلاسیک اصل تعادل پایه و اساس تجزیه و تحلیل واقع شده و پس از آن در نظریه‌های شرط تعادل در بازار سرمایه جدید ابتدا به‌وسیله ویکسل (Johan Gustav Knut Wicksell: ۱۸۵۱-۱۹۲۶) و سپس به‌وسیله کینز (John Maynard Kaynes: ۱۸۸۳-۱۹۴۶) به‌عنوان محور استدلال معرفی شد.
امروزه روش تجزیه و تحلیل در علم اقتصاد براساس تعادل اقتصادی است؛ اما تعادل در اقتصاد جدید با تعادل اقتصادی در اقتصاد کلاسیک به‌طور کامل متفاوت است.

[۵] زندی، منوچهر، اقتصاد (فنون جدید شرط تعادل در بازار سرمایه تجزیه و تحلیل اقتصادی)، ‌ تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۶۹، ص۵۶-۵۸.


جان موریس کلارک (John Maurice Clark: ۱۸۸۴-۱۹۶۳) تعادل را آغاز تجزیه و تحلیل‌های اقتصادی می‌دانست و آن‌را در مقاله‌ای به‌نام "به‌سوی مفهوم رقابت عملی" بیان کرده است. فریتز مکلوپ (Fritz Machlup: ۱۹۰۲-۱۹۸۳) تعادل را شرایطی می‌داند که در آن مجموعه متغیرهایی که با یکدیگر ارتباط دارند، طوری تعدیل شده باشند که در الگوی اقتصادی هیچ‌گونه تمایل ذاتی برای تغییر نداشته باشند.


یکی از طرفداران تعادل، هری جانسون (Harry G. Johnson: ۱۹۲۳-۱۹۷۷) بود، که علاقه زیادی به کشف تاثیر مفاهیم تحلیلی بر سیاست‌گزاری‌ها داشت و بخش عمده‌ای از آثار وی به تعرفه‌های گمرکی مطلوب، رفاه حاصل و زیان‌های تجارت اختصاص دارد.
فرانک‌هان (Frank Hahn) متولد ۱۹۲۵ از اقتصاددان‌های معاصر در زمینه تعادل عمومی، نظرات با ارزشی مطرح کرده است. تعادل عمومی شعبه‌ای از اقتصاد ریاضی است که به بررسی تجریدی خصوصیات تعادل، همزمان در چند بازار می‌پردازد. اکثر نوشته‌های اولیه فرانک‌هان، موضوع دخالت دادن پول در نظریه تعادل عمومی است.
رینهارد سلتن (Reinhard Selten) شرط تعادل در بازار سرمایه متولد ۱۹۳۰ از اقتصاددان‌های معاصر برنده جایزه نوبل اقتصاد در سال ۱۹۹۴ تجزیه و تحلیل‌های جدیدی از تعادل در نظریه بازی‌های غیر مشارکتی انجام داد که نتیجه آن دریافت جایزه نوبل بود.


آلفرد مارشال (Alfred Marshall: ۱۸۴۲-۱۹۲۴) نظریه خود را در این زمینه بیشتر با واقعیات تطبیق داده و معتقد بود که حالت تعادل جزئی در شرایط ایستا (وضع عادی) بیشتر مصداق عملی دارد. تعادل جزئی در واقع تجزیه و تحلیل مربوط به حرکت یک عامل خاص اقتصادی به‌سوی تعادل با شرایط موجود اقتصادی است.

۳ - انواع

[۹] مریدی، سیاوش و نوروزی، علیرضا، فرهنگ اقتصادی، تهران، موسسه کتاب پیشبرد و انتشارات نگاه، ۱۳۷۳، ص۲۶۲.

۳.۱ - تعادل پایدار

در تعادل پایدار، هر حرکتی در جهت دور شدن از سطح تعادل، خود به خود نیروهایی به‌وجود می‌آورد که متغیرها را به‌سوی تعادل سوق می‌دهد.

۳.۲ - تعادل ناپایدار

در تعادل ناپایدار، حتی اگر هیچ‌گونه فشاری برای تغییر تعادل موجود نباشد، هر حرکتی در جهت دور شدن از سطح تعادل، نیروهایی را پدید می‌آورد که در راستای دوری بیشتر متغیرها از تعادل عمل می‌کنند.
مثلا هنگامی که شیب منحنی عرضه یک کالای معین بیش از شیب منحنی تقاضای آن باشد، موقعیت تعادل پایدار وجود دارد؛ در حالی‌که اگر شیب منحنی عرضه کمتر از شیب منحنی تقاضا باشد، تعادل ناپایدار خواهیم داشت.

۴ - دوره‌های زمانی

۴.۱ - تعادل آنی

تعادل آنی یعنی مدت‌زمانی که طی آن مقدار ثابت است.

۴.۲ - تعادل کوتاه‌مدت

تعادل کوتاه‌مدت، مدت‌زمانی که بنگاه‌های صنعتی و بازرگانی با سازمان‌ها و تاسیسات موجود خود می‌توانند کالای بیشتری عرضه کنند.

۴.۳ - تعادل بلندمدت

تعادل بلندمدت، مدت‌زمانی که لازم است بنگاه‌های اقتصادی، ماشین‌آلات و تاسیسات خود را تعویض کنند و یا توسعه دهند، یا بنگاه‌های جدید به صنعت وارد و بنگاه‌های قدیمی از آن خارج شوند.

۵ - سطوح مختلف

[ویرایش]
سطوح مختلف تعادل عبارت است از:

۵.۱ - در سطح خرد

مارشال برای استخراج منحنی عرضه، از برابری بین هزینه نهایی و قیمت (P=MC) استفاده کرده و منحنی عرضه را استخراج نمود. این برابری، تعادل بنگاه را در کوتاه‌مدت نشان می‌دهد.
وی در بحث تعادل در قسمت تقاضا شرط تعادل برای کالای X، مطلوبیت نهایی درآمد (مطلوبیت نهایی کالای X به این معناست که آخرین واحد مصرف از کالای X مطلوبیتی برای فرد ایجاد می‌کند؛ مثل صرف چهارمین استکان چای) را برابر با قیمت کالای X ضرب در مطلوبیت نهایی کالای Y می‌داند؛ که با فرمول زیر نشان داده می‌شود: MUX=PX• MUY
همچنین برای دو کالای (X و Y) در حالت تعادل و کلّی داریم: MUX/PX=MUY/PY. به این معنا که مطلوبیت نهایی کالای X تقسیم بر قیمت، ضرب‌درکالای X، برابر خواهد بود با مطلوبیت نهایی کالای Y تقسیم بر قیمت ضرب‌در کالای Y.

۵.۲ - در بازار


والراس تعادل عمومی در همه بازارها را بر مبنای قیمت رقابتی طراحی کرده است. در اینجا تعادل عرضه و تقاضا یا علایق و رجحان اقتصادی تولیدکننده و مصرف‌کننده، دو عامل تعیین کننده‌اند و از برابری تصمیمات آنها عوامل قیمت و تعادل بازار حاصل می‌شود.

۵.۳ - مصرف‌کننده

منظور از تعادل مصرف‌کننده تنظیم درآمد مصرف‌کننده به بهترین وجه ممکن است؛ به‌صورتی که مطلوب‌ترین تخصیص در مورد تهیه کالاها و خدمات مصرفی اعمال شود؛ به‌طوری‌که این امر، متضمن حداکثر ارضای منافع اقتصادی مصرف‌کننده باشد.

۵.۴ - تولیدکننده


در تولید و عرضه، هزینه‌ها و قیمت تمام‌شده مبنای عرضه و تعیین تعادل تولیدکننده است. تعادل تولیدکننده به عوامل مختلفی بستگی دارد؛ که از آن جمله می‌توان به وضع بازارها از نظر رقابتی و غیر رقابتی بودن اشاره کرد.
در بازار رقابتی (از دید مارژینالیست‌ها) تعادل مطلوب بنگاه، وقتی حاصل می‌شود، که هزینه نهایی کالا برابر با قیمت فروش باشد و در بازار انحصاری، تعادل در محل تلاقی منحنی هزینه نهایی با منحنی عایدی نهایی به‌دست می‌آید و در بازارهای دیگر نقطه تعادل متفاوت است.

۵.۵ - در سطح کلان


در اقتصاد کلان، وضعیت تعادل وضعیتی است که در آن مخارج کل برنامه‌ریزی‌شده برابر با عرضه کل کالاها و خدمات است. مخارج کل برنامه‌ریزی‌شده شامل مخارج مورد درخواست خانوارها، بنگاه‌های اقتصادی و دولت است. عرضه کل نیز عبارت است از ارزش پولی مجموع کالاها و خدمات تولیدشده در یک سال.

۶ - عوامل عدم‌تعادل

[ویرایش]
از عواملی که منجر به عدم‌تعادل اقتصادی می‌شوند، می‌توان به سلیقه مصرف‌کنندگان و تغییر آن در جریان رونق اشاره کرد. همچنین امکان دارد هزینه‌های تولید، به‌ویژه سطح مزدها و قیمت مواد اولیه نیز افزایش پیدا کند. در یک دید کلی‌تر، هر عاملی که موجب تغییر عرضه و تقاضا و یا هر دو گردد، شرط تعادل در بازار سرمایه موجب عدم‌تعادل می‌شود.
در دوران رونق فعالیت‌ها، امکان بیشتری وجود دارد که فشار اتحادیه‌های کارگری شدت پیدا کند و آنان خواستار افزایش سهم کارگران در توزیع درآمدهای اضافی شوند. همچنین اتحادیه‌ها، غالبا با تغییر مکان کارگران مخالفت می‌کنند و قبول چنین عملی را از نظر روانی، عاطفی و مادی موجه نمی‌دانند و چون در مراحل رونق، قدرت عمل اتحادیه‌ها بیشتر است، پس چنین خواست‌هایی که به‌مانند افزایش بهای مواد اولیه، هزینه تولید را بالا می‌برند، منجر به کاهش میزان فروش کالاهای تولیدی بخش‌های مربوط و به‌دنبال آن، کاهش تولید محصول و درآمد شده و آنها را در معرض خطر رکود قرار می‌دهند.

[۱۶] منتظر ظهور، محمود، اقتصاد (اقتصاد خرد، اقتصاد کلان)، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۲۵۳۵، ص۴۰۶-۴۰۷.

۷ - نظریه تعادل اقتصادی

[ویرایش]
نظریه کلاسیک اقتصاد، جامعه را براساس تعادل اقتصادی تصور می‌کرد؛ ولی در تصور کلاسیک تعادل، اقتصاد، مبتنی بر اشتغال کامل منابع اقتصادی جامعه بود. تصویر تعادل و تصور آن در حد اشتغال کامل از مباحث آدام اسمیت (Adam Smith: ۱۷۲۳-۱۷۹۰) شروع می‌شود و به نظریه مارژینالیست‌ها که به نئوکلاسیک موسوم شده‌اند، ختم می‌شود.

[۱۷] زندی حقیقی، منوچهر، نظریه‌های اقتصادی در قرن بیستم (توسعه و رشد اقتصادی هماهنگ)، تهران، کتاب‌فروشی دهخدا، ج۳، ص۴۱.

۷.۱ - کلاسیک


در نظریه کلاسیک، تعادل اقتصادی براساس تساوی عرضه و تقاضای کل در جامعه بیان می‌شود و براساس این تساوی، عناصر تولید به حد اشتغال کامل خود می‌رسند. تساوی عرضه و تقاضای کل در وضع اشتغال کامل در علم اقتصاد به تعادل اشتغال کامل معروف است.
عرضه کل، عرضه محصول ملی حاصل از تولید ملی است. تقاضای کل، تقاضای محصول ملی است که از حاصل جمع تقاضای کالاها و خدمات در جامعه به‌دست می‌آید. اشتغال کامل یعنی اشتغال عناصر کار و سرمایه، و همانطور که در تعادل اقتصادی به مفهوم کلاسیک اشاره شد، این عوامل به حد اشتغال کامل خود می‌رسند.
در ساز و کار تعادل کلاسیک، حجم سرمایه را در جامعه نرخ بهره سرمایه تعیین می‌کند؛ زیرا براساس نظریه کلاسیک، میزان پس‌انداز بستگی مستقیم به نرخ بهره سرمایه دارد.
وقتی پس‌انداز در جامعه کم شود، تعادل عرضه و تقاضای سرمایه به‌هم می‌خورد و فزونی تقاضای سرمایه نسبت به عرضه آن، نرخ بهره سرمایه را ترقی می‌دهد؛ در نتیجه پس‌انداز تشویق می‌شود و به‌دنبال آن عرضه سرمایه افزایش می‌یابد و سرانجام، تعادل عرضه و تقاضای سرمایه برقرار می‌شود.

[۱۸] زندی حقیقی، منوچهر، نظریه‌های اقتصادی در قرن بیستم (توسعه و رشد اقتصادی هماهنگ)، تهران، کتاب‌فروشی دهخدا، ج۳، ص۴۱.

براساس نظرات کلاسیک‌های جدید درباره تعادل، یک اقتصاد در شرایط آزادی اقتصادی تعداد عاملان تولید و مواضع مصرف را با یکدیگر متعادل می‌کند؛ به‌طوری‌که رضایت مصرف‌کنندگان، میزان رشد فعالیت‌های مختلف اقتصادی را تعیین می‌کند و هرگاه تغییر سلیقه‌ها و تعداد کالاها تغییر یابد، تعادل اولیه به‌هم می‌خورد و تعادل تازه‌ای حاصل می‌شود. نظام قیمت‌ها، مدام با تغییرات خود، اشتغال کامل عوامل و استفاده کامل از تولیدات تازه را تامین می‌کند.

۷.۲ - والراس


براساس نظرات کینز، تعادل، وضعیتی است که فقط به‌وسیله سرمایه‌گذاری معین می‌شود. بنا به‌نظر او محصول ملی و سرمایه‌گذاری ملی را پس‌انداز ملی معین می‌کند.
والراس (Leon Walras: ۱۸۳۴-۱۹۱۰)، نظریه تعادل خود را به‌صورت عمومی برای کلیه جامعه اقتصادی مطرح کرد. تعادل عمومی والراس در کل جامعه تنها در شرایطی امکان‌پذیر است که کلیه واحدهای اقتصادی تمام تعدیل‌های لازم را برای رسیدن به وضعیت تعادل جزئی یک‌جا و به‌طور همزمان انجام دهند. در تعادل عمومی وی، وابستگی کلیه واحدهای اقتصادی و کلیه بخش‌های اقتصادی به یکدیگر در نظر گرفته می‌شود.


در نظام والراس، سازوکار تعادل به‌شکلی است که در شرایط رقابت مطلق، تحت تاثیر پیوستگی بازارها، میان قیمت‌ها و هزینه‌های تمام‌شده کالاها و خدمات، به‌طور ناخودآگاه تعادل برقرار می‌شود. مسئله تعادل عبارت است از این‌که در یک اقتصاد بازار و به‌خصوص در رقابت کامل:


نظام قیمت‌ها، برابری عرضه و تقاضای همه بازارها را تضمین می‌کند؛
نظام قیمت‌ها، به‌طور طبیعی برقرار می‌شود؛
این تعادل پایدار است.
مجموع این سه شرط، به بازار قدرت می‌دهد تا بدون ایجاد بیکاری و هدر دادن منابع تولید، خودبه‌خود تنظیم‌کننده فعالیت‌های اقتصادی باشد. چون همه عوامل تولید استفاده شده‌اند، عرضه و تقاضا در همه بازارها برابر می‌شود. البته دلیل اصلی شرط تعادل در بازار سرمایه وجود یک راه‌حل تعادل عمومی را هیچ‌کس قبل از ارو (Kenneth Joseph Arrow: ۱۹۲۱-Live) و دوبرو (Gerard Debreu: ۱۹۲۱-Live) کشف نکرده بود.
آنها با استفاده از روش‌های نوین ریاضی دریافتند که وجود تعادل در چند بازار، هنگام وجود رقابت کامل، مستلزم وجود بازارهای سلف برای همه کالاها و خدمات است؛ یعنی بازارهایی که در آن شرط تعادل در بازار سرمایه وجه کالا امروز پرداخت می‌شود، ولی کالا در آینده تحویل می‌شود و یا کالا امروز دریافت می‌شود، ولی وجه آن در آینده پرداخت خواهد شد.
این دست‌آورد، اهمیت نظریه تعادل عمومی را مورد تردید قرار داد. کار عمده "ارو" این بود که نشان دهد نظریه تعادل عمومی، کماکان نظریه‌ای محکم است و حتی برای اقتصادهایی که فاقد بازار معاملات سلف‌اند نیز، مناسبت خود را حفظ می‌کند.

۷.۳ - کینز


تعادل اقتصادی در اقتصاد جدید (کینز) با توجه به عامل پول است؛ زیرا کینز در معادلات اقتصادی خود پول را به‌طور مستقیم دخالت داده است؛ به‌طوری‌که می‌توان گفت در نظریه کینز، پول نقش اساسی را به‌عهده دارد. از طرفی با توجه شرط تعادل در بازار سرمایه به عوامل پول، نظریه کینز براساس پیش‌بینی استوار شده است.

[۲۲] زندی حقیقی، منوچهر، نظریه‌های اقتصادی در قرن بیستم (توسعه و رشد اقتصادی هماهنگ)، تهران، کتاب‌فروشی دهخدا، ج۱، ص۷۲-۷۳.


کینز، تعادل اقتصادی را در مراحل مختلفی از جمله اشتغال ناقص، اشتغال کامل و اشباع اشتغال عناصر تولید تقسیم‌بندی کرده است. به‌زعم کینز هرچند ممکن است تعادل، گاهی به‌طور اتفاقی در وضع اشتغال کامل قرار گیرد؛ اما این حالت، استثنایی است و عمومیت ندارد؛ بلکه تعادل، اغلب به‌صورت تعادل در وضع اشتغال ناقص است و در تعادل اشتغال ناقص، از نیروهای کار جامعه به‌خوبی استفاده نمی‌شود و چه‌بسا تعادل، موجود است؛ ولی نیروهای کار در وضع اشتغال کامل نبوده و قسمتی از این نیروها، در جامعه بیکارند.
کینز عقیده داشت که تعادل اشتغال کامل، براساس تصور کلاسیک‌ها به نرخ مزد بستگی ندارد و پایین آوردن نرخ مزد از نظر ایجاد تعادل اشتغال کامل، براساس نظر کلاسیک‌ها به نتیجه مطلوب نمی‌رسد.

[۲۳] زندی حقیقی، منوچهر، نظریه‌های اقتصادی در قرن بیستم (توسعه و رشد اقتصادی هماهنگ)، تهران، کتاب‌فروشی دهخدا، ج۳، ص۴۰-۴۳.


زیرا تعادل اشتغال کامل به تقاضای کل در جامعه بستگی دارد؛ به‌طوری‌که اگر در مرحله اشتغال ناقص، نرخ مزد پایین بیاید، به‌میزان تقاضای کل جامعه بستگی دارد؛ به‌طوری‌که اگر در مرحله اشتغال ناقص، نرخ مزد پایین بیاید، میزان تقاضای کل جامعه پایین می‌آید. در نتیجه، بیکاری شدت خواهد گرفت. به‌نظر کینز در تعادل اشتغال کامل از ظرفیت نیروی کار جامعه به‌طور کامل بهره‌برداری می‌شود.
تعادل مطلوب، تعادلی است که در حد اشتغال کامل عوامل تولید برقرار شود. به این معنی که مجموع تولیدات (عرضه کل) ‌منطبق با حداکثر ظرفیت تولیدی مؤسسه اقتصادی باشد و در ضمن حداکثر محصولی که مؤسسه اقتصادی می‌تواند تولید کند، مورد تقاضای مصرف‌کنندگان، مؤسسات تولیدی و دولت قرارگیرد. در این حالت از تعادل، سطح زندگی مردم تا حداکثر ممکن ترقی می‌کند.

[۲۴] اقتداری، علیمحمد، اقتصاد عمومی، تهران، انتشارات دانشکده علوم اداری و مدیریت بازرگانی، ۲۵۳۶، ج۲، ص۳۹.

قیمت تعادل چیست؟

قیمت تعادل چیست؟

کم یا زیاد، همه افراد صف های خرید و فروش اجناس و کالاهای مختلف را دیده اند؛ در شرط تعادل در بازار سرمایه همین بازار بورس ایران، تشکیل صف خرید و فروش نمونه هایی از همین موضوع است. سوالی که پیش می آید این است که در اقتصاد و بازارهای مالی چه اتفاقی باعث تشکیل صف های خرید و فروش می شود و پس از رسیدن قیمت دارایی ها به یک محدوده خاص، به چه علت این صف ها از بین می روند؟ پاسخ این سوال را باید در مفهومی به نام قیمت تعادلی جستجو کرد؛ تعادل اقتصادی بیانگر این نکته است که اگر میزان عرضه و تقاضا برای خرید و فروش یک دارایی با هم برابر باشد، قیمت ها به تعادل می رسند و اگر قدرت عرضه و تقاضا با هم برابر نباشد، نوسانات قیمتی به وجود می آید. اگر شما نیز در خصوص قیمت تعادل در اقتصاد کنجکاو هستید، توصیه می کنیم تا پایان مقاله ما را همراهی کنید.

قیمت تعادل در اقتصاد به چه معناست؟

قیمت تعادل چیست

همانطور که اشاره شد، قیمت تعادل به معنای برابر بودن میزان عرضه و تقاضا است و در جایی که قدرت عرضه و تقاضا با هم برابر باشد، تعادل قیمتی به وجود می آید. به عنوان مثال، صاحب یک شرکت تولید کننده تلویزیون را تصور کنید که تولید هر تلویزیون برای او، 10 میلیون تومان هزینه دارد و در بازار مصرف، قصد دارد هر تلویزیون را به مبلغ 15 میلیون تومان به فروش برساند؛ با بررسی میزان تقاضای بازار متوجه می شود که هیچ کس این تلویزیون ها را به قیمت 15 میلیون تومان نمی خرد.

بنابراین، هیچگونه تقاضایی در قیمت 15 میلیون تومان وجود ندارد و این فرد قیمت محصولات خود را به 12 میلیون تومان کاهش می دهد و متوجه می شود که خریداران زیادی در این قیمت، تمایل به خرید دارند و میزان عرضه و تقاضا در این محدوده با یکدیگر برابر است. در این مثال، اصطلاحا قیمت 12 میلیون را قیمت تعادل می نامند.

اقتصاددان های مشهوری مانند آدام اسمیت معتقد بودند که همواره قیمت ها به سمت تعادل حرکت می کنند. به عنوان مثال، کمبود یک کالا باعث بالا رفتن قیمت می شود و این موضوع تقاضا را کاهش داده و باعث افزایش عرضه می شود که در این حالت قیمت ها به تعادل می رسند.

کارتل ها یا شرکت های انحصارطلب می توانند قیمت ها را به طور مصنوعی بالا ببرند تا سود بیشتری کسب کنند. به عنوان مثال، صنعت الماس نمونه ای کلاسیک از بازاری است که در آن تقاضا زیاد است، اما شرکت های بزرگ عرضه را کم می کنند و حجم الماس کمتری می فروشند و همین موضوع باعث بالا رفتن قیمت ها به طور مصنوعی می شود.

آیا تعادل در قیمت ها همیشه خوب است؟

پل ساموئلسون اقتصاددان آمریکایی در سال 1983 به مبانی تجزیه و تحلیل اقتصادی اشاره کرد و متذکر شد که اصطلاح قیمت تعادل در رابطه با یک بازار لزوما از نظر هنجاری چیز خوبی نیست و قضاوت درباره ارزش می تواند یک اشتباه باشد. به عنوان مثال، بازارهای غذایی ایرلند در هنگام قحطی بزرگ سیب زمینی در اواسط سال های 1800 در تعادل بودند و به دلیل سود چشمگیری که از این طریق به انگلیسی ها می رسید، باعث شد که بازار ایرلند و انگلیس در یک تعادل باشد؛ اما قیمت ها بسیار بالاتر از قدرت خرید مردم بود و تعداد زیادی از آن ها گرسنه بودند.

بنابراین، صرف اینکه قیمت تعادل در اقتصاد همواره موضوعی مثبت است، اشتباه رایج در بین افراد است و به طور قطعی نمی توان در این خصوص صحبت کرد.

تعادل در برابر عدم تعادل

تعادل در برابر عدم تعادل

هر یک از بازارهای مالی ویژگی های خاص خود را دارند و نمی توان گفت که تعادل یا عدم تعادل در این بازارها نکته مثبت یا منفی است و عدم تعادل می تواند در یک بازار با ثبات بیشتری اتفاق بیفتد شرط تعادل در بازار سرمایه شرط تعادل در بازار سرمایه یا یک ویژگی سیستماتیک در بازارهای خاص باشد.

گاهی اوقات، عدم تعادل می تواند از یک بازار به بازار دیگر سرازیر شود. به عنوان مثال، اگر شرکت های حمل و نقل یا منابع کافی برای حمل قهوه در سطح بین المللی در دسترس نباشد، می توان عرضه قهوه برای برخی مناطق را کاهش داد و این منابع را در مناطق دیگری عرضه کرد و همین موضوع تعادل بازارهای قهوه را تحت تاثیر قرار می دهد.

تعادل اقتصادی به چه معناست؟

تعادل اقتصادی شرایط یا حالتی است که در آن نیروهای اقتصادی متعادل می شوند. در واقع، متغیرهای اقتصادی در غیاب تأثیرات خارجی از مقادیر تعادلی بدون تغییر باقی می مانند؛ از تعادل اقتصادی به تعادل بازار نیز یاد می شود.

تعادل اقتصادی ترکیبی از متغیرهای اقتصادی (معمولاً قیمت و کمیت) است که فرآیندهای عادی اقتصادی مانند عرضه و تقاضا را به سمت آن سوق می دهد. اصطلاح تعادل اقتصادی همچنین می تواند برای هر تعداد متغیر مانند نرخ بهره یا مصارف کلان نیز مورد استفاده قرار گیرد.

نقطه تعادل نشان دهنده حالت استراحت نظری است که در آن تمام معاملات اقتصادی که "باید" اتفاق بیفتد، با توجه به وضعیت اولیه همه متغیرهای اقتصادی مربوطه، انجام شده است. در خصوص قیمت تعادل در اقتصاد می توان نکات زیر را بیان کرد:

  • تعادل اقتصادی شرایطی است که در آن نیروهای بازار متعادل می شوند؛ مفهومی که از علوم فیزیکی گرفته شده و در واقع بیانگر جایی است که نیروهای فیزیکی قابل مشاهده می توانند یکدیگر را متعادل کنند.
  • مشوق هایی که خریداران و فروشندگان در بازار با آن روبرو هستند، از طریق قیمت ها و مقادیر فعلی، آن ها را به سمت ارائه قیمت ها و مقادیر بالاتر یا پایین تر سوق می دهد و همین موضوع باعث هدایت اقتصاد به یک سمت مشخص می شود.
  • تعادل اقتصادی و قیمت تعادل فقط یک ساختار نظری است و بازارها هرگز به تعادل نمی رسند؛ اگرچه دائماً به سمت تعادل در حرکت هستند.

درک تعادل اقتصادی

درک قیمت تعادل اقتصادی

همانطور که گفته شد، تعادل مفهومی است که از علوم فیزیکی گرفته شده و اقتصاددانانی که فرآیندهای اقتصادی را مشابه پدیده های فیزیکی مانند سرعت، اصطکاک، گرما، فشار مایع و. می دانند، از این ابزارها برای توضیح مفاهیم اقتصادی مانند قیمت تعادل استفاده می کنند.

وقتیکه نیروهای فیزیکی در یک سیستم متعادل شوند، دیگر تغییری رخ نمی دهد. به عنوان مثال، یک بالن را در نظر بگیرید؛ برای باد كردن این بالن، هوا را به داخل آن انتقال می دهید و با مجبور کردن هوا، فشار را در داخل بالن افزایش می دهید. فشار هوا در بالن از فشار هوای خارج بالن بالاتر می رود؛ اما از آنجایی که فشارها متعادل نیستند، در نتیجه بادکنک منبسط می شود و فشار داخلی را کاهش می دهد تا زمانی که با فشار هوای خارج برابر شود. هنگامیکه بالن به اندازه کافی منبسط می شود تا فشار هوا در داخل و خارج متعادل شود، به تعادل رسیده است.

در اقتصاد نیز همین موضوع را می توان مشاهده کرد؛ در واقع با توجه به عرضه و تقاضا می توان قیمت بازار را مشخص کرد. در این شرایط اگر قیمت دارایی در بازار خیلی پایین باشد، تعداد زیادی از افراد تمایل به خرید پیدا می کنند و در طرف مقابل نیز، تعداد فروشندگان کاهش یافته است. این موضوع کاملا مشابه فشار هوا در بالن است؛ به این معنا که اگر فشار هوا در بالن و اطراف آن با هم برابر نباشد، عرضه و تقاضا در تعادل نخواهد بود و در نتیجه، وضعیت عدم تعادل به وجود می آید.

در این شرایط، خریداران باید قیمت های بالاتری را برای ترغیب فروشندگان برای واگذاری دارایی در اختیار خود ارائه کنند و قیمت بازار تا حدی افزایش پیدا می کند که مقدار شرط تعادل در بازار سرمایه مورد تقاضا با مقدار عرضه برابر شود.

انواع تعادل اقتصادی

در اقتصاد خرد، تعادل اقتصادی ممکن است قیمتی باشد که در آن عرضه و تقاضا با یکدیگر برابر است. به عبارت دیگر، در جایی که منحنی های عرضه و تقاضا با یکدیگر برخورد می کنند، قیمت تعادل به وجود می آید. اگر این موضوع به بازاری برای یک کالای واحد، خدمات یا عامل تولید اشاره کند، می توان آن را تعادل جزیی نامید. در طرف مقابل، تعادل عمومی وجود دارد و بیانگر حالتی است که تمام بازارهای کالای نهایی، خدماتی و. تعادل خود را حفظ کرده اند و به طور همزمان با یکدیگر هماهنگ می باشند.

قیمت تعادل و یا تعادل اقتصادی می تواند به وضعیت مشابهی در اقتصاد کلان نیز اشاره کند؛ جایی که عرضه و تقاضای کل در تعادل هستند.

تعادل اقتصادی در دنیای واقعی

تعادل اقتصادی در دنیای واقعی

تعادل یک ساختار اساسی نظری است که ممکن است هرگز در اقتصاد رخ ندهد، زیرا شرایط زمینه و عرضه و تقاضا اغلب پویا و نامطمئن هستند و وضعیت همه متغیرهای اقتصادی مرتبط به طور مداوم تغییر می کند. در واقع رسیدن به تعادل اقتصادی شبیه به پرتاب دارت می باشد که ممکن است به صفحه بخورد یا خیر و در اینجا نمی توان همه متغیرها را پیش بینی کرد.

در دنیای واقعی، کارآفرینان و تاجران، پیش بینی های مختلفی از قیمت های بازار دارند و افراد موفق کسانی هستند که بتوانند مقادیر عرضه و تقاضا و همچنین قیمت تعادل را به خوبی پیش بینی کنند. در بازار سرمایه نیز به همین صورت است و افراد موفق در این بازار، کسانی هستند که بتوانند قیمت های تعادلی را به خوبی تشخیص دهند و متناسب با عرضه و تقاضا معاملات خود را انجام دهند.

جمع بندی

قیمت تعادل یکی از مفاهیم اقتصادی است که آرام شدن قیمت دارایی و کالاها را براساس مکانیسم عرضه و تقاضا توضیح می دهد. در واقع، قیمت تعادل به این معناست که پس از نوسانات متعدد در قیمت دارایی ها، هنگامیکه مقدار و قدرت عرضه و تقاضا با یکدیگر برابر شود، قیمت تعادل به وجود می آید. قیمت تعادل در بخش های مختلفی از جمله بازار سهام کاربرد دارد و افرادی در این بازار موفق هستند که بتوانند نقاط تعادلی را به خوبی شناسایی کنند. بنابراین، از این مفهوم می توانید در معاملات خود استفاده کنید.

برقراری تعادل در بازار سرمایه به شرط اطلاع رسانی، نظارت و مدیریت صحیح

برقراری تعادل در بازار سرمایه به شرط اطلاع رسانی، نظارت و مدیریت صحیح

به گزارش خبرگزاری تسنیم، محمدرضا پور ابراهیمی عضو کمیسیون اقتصادی مجلس درباره بازار سرمایه افزود: بازار سرمایه متفاوت از بازارهای دیگر است و در شرایط هیجانی قیمت برخی از سهام در این بازار نوسانات خیلی زیادی را تجربه می کند از این رو ریزش ها و خیزش های غیر متعارف این بازار باید مدیریت شود.

پورابراهیمی با اشاره به اینکه باید اطلاع رسانی های لازم در این حوزه انجام شود تا مردم متضرر نشوند گفت: بخشی از اقدامات مرتبط با ابزارهای نظارتی می تواند مبنا قرار گیرد تا فضای روانی حاکم بر بازار سرمایه متعادل شود.

وی افزود: با اطلاع رسانی صحیح و درست, می توانیم جلوی ضرر افرادی را که اطلاعات کافی از این بازار ندارند بگیریم.

عضو کمیسیون اقتصادی مجلس با اشاره به نقش غیرمستقیم بانک مرکزی در بازار سرمایه گفت: یکی از عوامل تاثیرگذار بر بازار سرمایه نرخ سود سپرده هاست که باید با حساسیت خاصی درباره آنها تصمیم گیری شود.

وی با بیان اینکه نرخ سود بین بانکی نیز بسیار مهم است گفت: این نرخ که به شدت افزایش پیدا کرده بود با اقدام بانک مرکزی متعادل شد که این متعادل شدن در بازار سرمایه اثرات مثبتی دارد.

پور ابراهیمی گفت: فعال سازی صندوق های سرمایه گذاری بانک ها و امکان ورود پررنگ تر بانکها به بازار سرمایه نیز اثرات مثبت زیادی بر متعادل کردن بازار سرمایه دارد.

عضو کمیسیون اقتصادی مجلس با اشاره به اینکه عملیاتی شدن مصوبات شورای عالی بورس نیز از ریزش های غیرمنطقی بازار سرمایه جلوگیری می کند افزود: سودآوری شرکت ها در شش ماهه نخست امسال نیز می تواند عامل مهم با تاثیرگذاری مثبت در بازار سرمایه باشد.

وی اضافه کرد: مدیریت در حوزه بازار سرمایه بسیار مهم است و سبب رونق این بازار و جلوگیری از ضرر کردن مردم در این حوزه می شود.

بازار سرمایه در چند قدمی تعادل

بازار سرمایه در چند قدمی تعادل

رفته رفته از انتهای سال، با برطرف شدن بخشی از ابهامات بودجه ای و ثبات و کاهش نسبی نرخ بهره در شش ماه اخیر و در نهایت با رشد قابل توجه قیمت های جهانی، بازار سرمایه بخشی از بیش واکنش قبلی خود را جبران کرده و به نظر می رسد به تدریج به سطوح تعادلی خود نزدیک تر می‌شود.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی رادار اقتصاد به نقل از بورس نیوز؛ بازار سرمایه سال جدید را با رنگ سبز استارت زده و در چند روز معاملاتی اخیر رشد نسبتاً مناسبی در کارنامه بورس تهران ثبت شده است. باید دید این روند مثبت، تداوم خواهد داشت یا نه.

محمد بامودت کارشناس بازار سرمایه در این خصوص بیان کرد: طی شش ماه گذشته مجموعه ای از عدم قطعیت‌ها و ابهامات در پارامترهای کلیدی موثر بر بازار سرمایه مانند ابهام در سیاست خارجی، عدم اطمینان پیرامون ‌بودجه به ویژه رویکرد دولت در ارتباط با نرخ حامل های انرژی و خوراک صنایع، ‌ نرخ بهره و رویکرد دولت جدید نسبت به نرخ برابری دلار و. بر بازار سرمایه تاثیر گذار بود.

وی ادامه داد: به طور معمول، در شرایط افزایش عدم قطعیت، بازار سرمایه وارد بیش واکنش به موضوعات شده و بدترین سناریوهای ممکن را در مفروضات خود در نظر می‌گیرد.

این کاشناس بازارسرمایه تاکید کرد: همین موضوع سبب اصلاح عمیق قیمت ها و جذابیت بیش از پیش قیمت ها شده بود. رفته رفته از انتهای سال، با برطرف شدن بخشی از ابهامات بودجه ای و ثبات و کاهش نسبی نرخ بهره در شش ماه اخیر و در نهایت با رشد قابل توجه قیمت های جهانی، بازار سرمایه بخشی از بیش واکنش قبلی خود را جبران کرده و به نظر می رسد به تدریج به سطوح تعادلی خود نزدیک تر می‌شود. در این شرایط سرمایه گذاران نیاز به دقت بیشتری در انتخاب گزینه‌های سرمایه‌گذاری دارند.

بامودت در معرفی گزینه های مناسب برای سرمایه‌گذاری شرط تعادل در بازار سرمایه گفت: به نظر می‌رسد برخی از گروه‌ها در شرایط فعلی می‌توانند شرایط بهتری داشته باشند؛ هر چند انتظار رشد یکپارچه از یک گروه اشتباه است.

وی اضافه کرد: برای مثال در گروه‌های مرتبط به حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی در گروه دارویی شرکت‌هایی که تولید کننده داروهای بیماری های خاص هستند، کمترین میزان آزادسازی قیمت را داشته اند و کم کم می توان شاهد افزایش نرخ در این گروه بود. در صنایع مرتبط به قیمت ‌های جهانی، کرک محصولات پالایشی ها در کمتر از سه ماه، رشد ۱۰۰ درصدی داشته است که با اضافه شدن تاثیر موجودی در این گروه، می‌توان شاهد گزارش‌های فصلی بسیار قوی و رشد نمادهای این گروه باشیم.

بامودت در پایان گفت: از طرف دیگر در بازار جهانی، فلزاتی که بیشتر از رشد قیمت انرژی تاثیر می گیرند؛ مانند فروسیلیس، روی و آلومینیوم؛ وضعیت مطلوبی داشته و صنایع مرتبط قابل بررسی هستند. در نهایت برای سرمایه گذاران ریسک پذیرتر به نظر حرکت قیمتی گروه خودرو و بانک می تواند ادامه دار باشد.

تعادل بازار و تعادل اقتصادی

قیمت یک پارامتر تاثیر گذار و اساسی در تعیین سرنوشت بازار و ایجاد تعادل در اقتصاد کشور است. در اکثر مواقع لازم است برای رفاه حال مصرف کننده یا تولید کننده قیمت را تغییر داد.

نقطه ی تعادل در بازار وضعیتی است که در آن میزان تقاضا برای یک کالا با عرضه آن کالا برابر است و کمبود کالا یا مازاد کالایی نیز وجود ندارد. در این حالت تقاضا کننده همان مقدار کالایی را می خواهد که فروشنده قصد عرضه آن را دارد و فروشنده همان میزان کالایی که تولید کرده می فروشد و دچار مازاد کالا یا کمبود آن نمی شود.

وقتی قیمت به صورتی باشد که در آن بازار، کمبود یا مازادی وجود نداشته باشد و بازار با این قیمت تعادل پیدا کند به آن سطح از قیمت “قیمت تعادلى ” مى گویند و در آن حالت عرضه و تقاضا برابرند.

اگر در بازار قیمت تعادلى نباشد، عواملى آن را به سمت قیمت تعادلى خواهند کشاند. در سطح تعادل، عرضه کل و تقاضای کل ، برابر می شوند در پی این برابری، عناصر مرتبط با تولید به کار گرفته میشوند و سطح اشتغال مشخص می شود، بااین تفاسیر تعادل اقتصادی در سطوح مختلف نشان می دهد که ابعاد مختلف سرمایه و نیروی کار در جامعه مورد استفاده قرار گرفته است.

کل اقتصاد وقتی در حالت تعادل قرار می گیرد که تمامی واحدهای مختلف اقتصادی فعالیت هایشان را در راستای رسیدن به تعادل به کار بگیرند در این صورت کل اقتصاد در حالت تعادل قرار می گیرد چرا که تمام اجزای آن در حالت تعادل قرار دارند.

موقعیت تعادل اقتصادی ، وابسته به حالت تعادلی تمامی واحد هاست اگر واحدی در حالت عدم تعادل باشد تعادل سایر واحدهارا نیز بر هم می زند و تعادل کل اقتصاد نیز تغییر می کند.

اگر در بازار کمبود یا مازادی وجود داشته باشد چه اتفاقی می افتد؟

همانطور که مطرح شد برابری عرضه و تقاضا تعادل بازار را به همراه دارد، حال اگر در بازار کمبود یا مازاد وجود داشته باشد، چه اتفاقى خواهد افتاد؟

براى پاسخ دادن به این پرسش، لازم است درباره ی وضعیت کمبود یا مازاد بیشتر بدانیم:

تعادل اقتصادی

تعادل اقتصادی

نمودار تعادل بازار را در نظر بگیرید ، اگر قیمتی که در بازار برای محصول x وجود دارد از قیمت تعادلی پایین تر باشد تقاضا برای آن کالا به خاطر ارزانی و پایین بودن قیمت بالا می رود، تقاضای بالا برای آن محصول باعث می شود عرضه کننده دچار کمبود محصول شود و نتواند نیازهای مصرف کنندگان دیگر را تامین کند .

به دنبال این شرایط مصرف کننده به دلیل نیازی که به آن کالا دارد حاضر است قیمت بیشتری برای تامین آن بپردازد. این افزایش قیمت تولید کننده را تشویق به تولید می کند ولی در این بین مصرف کننده مصرفش را کاهش می دهد. پس می توان گفت اگر در بازار دچار کمبود شویم فاصله بین عرضه و تقاضا با افزایش قیمت ازبین می رود و بازار به تعادل می رسد.

حال اگر در مقابل قیمت محصول x بالاتر از قیمت تعادلی باشد، تقاضا برای آن کالا به خاطر قیمت بالا و گرانی آن کاهش می یابد و محصولی که فروشنده آن را به بازار عرضه کرده است دچار مازاد می شود.

تولید کنندگان برای به فروش رساندن محصولاتشان حاضر می شوند محصولاتشان را با قیمت پایین تری به فروش برسانند .وقتی قیمت کاهش پیدا کند، مصرف کنندگان میزان خریدشان افزایش مى یابد و تولیدکنندگان تولیدشان را افزایش می دهند.

پس با وجود مازاد عرضه، قیمت کاهش می یابد و فاصله بین میزان عرضه و تقاضا کمتر مى شود. کاهش قیمت تا سطحى پیش می رود که در آن فاصله ی بین عرضه و تقاضا از بین برود و در بازار تعادل برقرار شود.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.