تحلیل تکنیکال چیست؟
از آنجایی که بازار ارزهای دیجیتال بسیار پرنوسان است، شما باید برای پیشبرد معاملات خود یک استراتژی داشته باشید. بسیاری از تریدرهای ارز دیجیتال برای ساخت استراتژی به تحلیل تکنیکال روی میآورند. این نوع تحلیل با ارائه بینشی در مورد حرکات گذشته بازار ارزهای دیجیتال، به شما کمک میکند تا پیشبینی کنید قیمتها در آینده به چه سمتی حرکت خواهند کرد.
به طور کلی، برای تصمیمگیری در مورد سرمایهگذاری دو روش اصلی وجود دارد:
- تحلیل فاندامنتال: شامل بررسی شرایط مالی یک شرکت، شرایط شبکه یک ارز دیجیتال و پیگیری رویدادها و اخبار آن (شامل ارائه برخی بهروزرسانیها، انتقال به شبکه اصلی، گردهمایی و …) است.
- تحلیل تکنیکال: شامل جستجوی الگوها و روندها برای تعیین حرکت آینده قیمت، پیشبینی روند آتی قیمت و درک درک تحلیل سهام شرایط است.
قیمت یک دارایی منعکسکننده مجموع دانش کل فعالان بازار شامل تحلیل، دیدگاهها و اقدامات آنهاست.
تحلیل تکنیکال چیست؟
برای درک نحوه استفاده از تحلیل تکنیکال در معامله ارزهای دیجیتال، باید از معنای آن آگاهی داشته باشید. تحلیل تکنیکال شامل استفاده از دادههای واقعی قیمت در تلاش برای پیش بینی آینده بازار است. این کار شامل بررسی دادههای آماری گذشته ارز دیجیتال موردنظر از جمله عواملی مانند حجم معاملات و حرکات قیمت است.
تحلیل تکنیکال یک روش معاملاتی است که برای ارزیابی سرمایهگذاریها و شناسایی فرصتهای معاملاتی در روند قیمتها و الگوهای یافت شده در نمودارها به کار میرود. در واقع، تحلیل تکنیکال با نگاه به الگوها و ابزارهای تحلیل نمودار، نقاط قوت و ضعف ارز دیجیتال مورد نظر را یافته و بر اساس آن الگوهای آینده را پیشبینی میکند.
تحلیلگران تکنیکال بر این باورند که فعالیتهای معاملاتی و تغییرات قیمت در گذشته میتوانند شاخصهای ارزشمندی برای حرکات قیمت در آینده باشند.
تحلیل تکنیکال ممکن است با تحلیل فاندامنتال که بیشتر به امور مالی شرکت توسعهدهنده توجه دارد، در تضاد باشد.
تحلیل تکنیکال چه کاربردی دارد؟
تحلیل تکنیکال بیشتر کمی و مبتنی بر معیارهاست. از آنجایی که تحلیل تکنیکال از مدلسازی ریاضی و آماری برای درک رفتار بازار و قیمت استفاده میکند، کاربردهای گستردهای در معاملات ارزهای دیجیتال دارد.
تریدرهای داراییهای سنتیتر، از جمله سهام، کالاها، انواع ارزهای فیات، معاملات آتی و فارکس نیز از تحلیل تکنیکال استفاده میکنند. فرآیند استفاده از تحلیل تکنیکال در هر یک از این موارد کاملاً مشابه استفاده از آن در مورد ارزهای دیجیتال است.
درک تحلیل تکنیکال
برخلاف تحلیل فاندامنتال که تلاش میکند ارزش یک سهم یا کالا را بر اساس نتایج تجاری مانند فروش و درآمد ارزیابی کند، تحلیل تکنیکال بر مطالعه قیمت و حجم معاملات متمرکز است. از ابزارهای تحلیل تکنیکال برای بررسی دقیق عرضه و تقاضا که بر تغییرات قیمت، حجم معاملات و نوسانات اثرگذار است، استفاده میشود.
تحلیل تکنیکال را میتوان برای هر کالای قابل معاملهای که دادههای معاملاتی آن در گذشته در دسترس باشد، استفاده کرد. این کالا میتواند شامل سهام، معاملات آتی، مواد خام و فلزات، جفت ارزهای فیات، ارزهای دیجیتال و سایر اوراق بهادار باشد. تحلیل تکنیکال در بازار کالاها و فارکس که معاملهگران بر حرکات کوتاه مدت قیمت تمرکز دارند، رواج زیادی دارد.
بنیانگذار تحلیل تکنیکال
همانطور که امروزه میدانیم، تحلیل تکنیکال اولین بار توسط چارلز داو (Charles Dow) و با عنوان نظریه داو در اواخر دهه ۱۸۰۰ ارائه شد. چندین محقق برجسته از جمله ویلیام پی. همیلتون (William P. Hamilton)، رابرت رئا (Robert Rhea)، ادسون گولد (Edson Gould) و جان مگی (John Magee) به شکل گیری بیشتر مفاهیم نظریه داو کمک کردند. امروزه، تحلیل تکنیکال تکامل یافته و شامل صدها الگو و ابزار تحلیلی است که طی سالها تحقیق توسعه یافتهاند.
تحلیل تکنیکال با این فرض انجام میشود که فعالیتهای معاملاتی و تغییرات قیمت در گذشته میتوانند شاخصهای ارزشمندی برای حرکات قیمت در آینده باشند. تحلیلگران حرفهای اغلب از تحلیل تکنیکال به همراه سایر ابزارها استفاده میکنند. معاملهگران خرد ممکن است تنها بر اساس نمودارهای قیمت و آمار تصمیم بگیرند، اما تحلیلگران حرفهای به ندرت تحقیقات خود را تنها به یکی از دو روش درک تحلیل سهام تحلیل فاندامنتال یا تکنیکال محدود میکنند.
تحلیل تکنیکال سعی دارد حرکات قیمت هر آیتم قابل معاملهای را که در معرض عرضه و تقاضا قرار دارد از جمله سهام، اوراق قرضه، معاملات آتی و جفت ارزها را پیش بینی کند. در واقع، برخی تحلیل تکنیکال را صرفاً مطالعه عرضه و تقاضا میدانند که در حرکات قیمت بازار منعکس شده است. تحلیل تکنیکال معمولاً در مورد تغییرات قیمت به کار میرود، اما برخی از تحلیلگران موارد دیگری غیر از قیمت، نظیر حجم معاملات یا قراردادهای باز را هم مورد بررسی قرار میدهند.
برخی تحلیلگران به غیر از قیمت، حجم معاملات یا قراردادهای باز را هم مورد بررسی قرار میدهند.
ابزارهای متداول در تحلیل تکنیکال
صدها الگو و ابزار وجود دارد که توسط محققان برای پشتیبانی از تحلیل تکنیکال تولید شدهاند. همچنین، تحلیلگران تکنیکال انواع مختلفی از سیستمهای معاملاتی را برای کمک به پیش بینی و معامله در زمان تغییرات قیمت ساختهاند. برخی از شاخصها (اندیکاتورها) در درجه اول بر شناسایی روند فعلی بازار، مانند مناطق حمایت و مقاومت متمرکز هستند و برخی دیگر بر تعیین قدرت یک روند و احتمال ادامه آن تمرکز دارند. معروفترین شاخصهای تکنیکال و الگوهای نمودار شامل خط روند، کانالها، میانگین متحرک و شاخصهای مومنتوم هستند.
به طور کلی، تحلیلگران تکنیکال انواع گستردهای از شاخصهای زیر را بررسی میکنند:
- روند قیمت
- الگوهای تشکیل شده در نمودار درک تحلیل سهام
- شاخصهای حجم معاملات و مومنتوم
- اسیلاتورها
- میانگینهای متحرک
- سطوح حمایت و مقاومت
تفاوت تحلیل تکنیکال با تحلیل فاندامنتال
تحلیل فاندامنتال و تحلیل تکنیکال، در دو انتهای یک طیف قرار دارند. هر دو روش برای تحقیق و پیشبینی روند آینده قیمت استفاده میشوند و مانند هر استراتژی یا فلسفه سرمایهگذاری، هر دو طرفداران و مخالفان خود را دارند.
تحلیل فاندامنتال روشی برای ارزیابی سهام، کالا یا ارز دیجیتال از طریق تلاش جهت سنجش ارزش ذاتی آن است. تحلیلگران فاندامنتال همه چیز را بررسی میکنند، از اقتصاد کلی و شرایط صنعت گرفته تا وضعیت مالی و مدیریت شرکتها. درآمد، هزینهها، داراییها و بدهیها از مهمترین شاخصهها برای تحلیلگران فاندامنتال هستند.
میان طرفداران تحلیل تکنیکال و فاندامنتال اختلافاتی وجود دارد
تحلیل تکنیکال با تحلیل فاندامنتال از این جهت تفاوت دارد که قیمت و حجم معاملات تنها ورودی آن هستند. فرضیه اصلی این است که تمام فاندامنتالهای شناخته شده در قیمت خلاصه میشوند. بنابراین، نیازی به توجه دقیق به آنها نیست. تحلیلگران تکنیکال برای ارزیابی ارزش ذاتی یک سهم تلاش نمیکنند، بلکه در مقابل از نمودارهای سهام برای شناسایی الگوها و روندهایی استفاده میکنند که نشان میدهند آن سهم در آینده چگونه رفتار خواهد کرد.
آموزش تحلیل تکنیکال
فصل اول – پیش فرضها
چارلز داو مجموعه مقالاتی را در مورد تئوری تحلیل تکنیکال منتشر کرد. نوشتههای او شامل دو فرض اساسی است که همچنان به شکل چارچوبی برای معامله بر پایه تحلیل تکنیکال در آمده است.
- بازارها با مقادیر نشاندهنده عواملی که بر قیمت تأثیر میگذارند، کارا هستند.
- به نظر میرسد حرکات تصادفی قیمت بازار در قالب الگوها و روندهای قابل شناسایی حرکت میکنند که تمایل دارند با گذشت زمان تکرار شوند.
سه فرضیه در تحلیل تکنیکال
امروزه زمینه تحلیل تکنیکال بر اساس کارهای داو بنا شده است. تحلیلگران حرفهای معمولاً سه فرضیه کلی را در این تحلیل میپذیرند:
- نمودار قیمت گویای همه چیز است: تحلیلگران تکنیکال بر این باورند که همه چیز، از اصول شرکت تا عوامل گسترده بازار گرفته تا روانشناسی بازار، از قبل در نمودار قیمت موجود هستند. این نقطه نظر با فرضیه بازارهای کارا (EMH) که نتیجه مشابهی راجع به قیمتها فرض میکند، سازگار است. تنها چیزی که باقی مانده، تحلیل تحرکات قیمت است که تحلیلگران تکنیکال آن را محصول عرضه و تقاضا برای یک سهام خاص در بازار میدانند.
- حرکات قیمت در روندها: تحلیلگران تکنیکال انتظار دارند که قیمتها، حتی در حرکات تصادفی بازار، بدون توجه به تایم فریمهای مشاهده شده، روندهایی را نشان دهند. به عبارت دیگر، قیمت بیش از حرکات نامنظم، احتمالاً به روند گذشته ادامه میدهد. بیشتر استراتژیهای معاملات تکنیکال بر اساس این فرض است.
- تاریخ تمایل دارد خودش را تکرار کند: تحلیلگران تکنیکال معتقدند که تاریخ تمایل به تکرار خودش دارد. ماهیت تکراری حرکت قیمت اغلب به روانشناسی بازار نسبت داده میشود که بر اساس احساساتی مانند ترس یا هیجان قابل پیش بینی است. تحلیل تکنیکال از الگوهای نمودار برای تجزیه و تحلیل این احساسات و حرکات بعدی بازار برای درک روند استفاده میکند. در حالی که بیش از ۱۰۰ سال است که از انواع تحلیل تکنیکال استفاده شده، اما هنوز اعتقاد بر این است که در بازارهای امروزی هم کاربرد دارد، زیرا این تحلیل الگوهای حرکات قیمت را نشان میدهد که اغلب تکرار میشوند.
در فصل اول از مقالههای آموزش تحلیل تکنیکال توضیحات کاملتری درباره پیش فرض ها و تاثیر آنها بر بازار صحبت ردهایم:
کدام روش برای تحلیل سهام بهتر است؟
بورس اوراق بهادار یکی از ارکان اصلی بازار سرمایه است. مهمترین وظیفه این بازار جذب سرمایههای پراکنده و تخصیص بهینهی این منابع به واحدهایی است که هم در جهت توسعه گام بر درک تحلیل سهام میدارند و هم منافع مورد انتظار سرمایهگذاران را تامین میکنند.
سرمایهگذاران، با انگیزههای مختلف نقش اساسی در تامین منابع مالی بازی میکنند. واحدهای اقتصادی نیز از جذب سرمایههای پراکنده، اهداف متفاوتی را دنبال میکنند که هدف هر دو گروه، دستیابی به منابع بیشتر و حداکثر کردن ثروت سهامداران است.
یکی از عواملی که در توسعه و رشد پایدار سرمایه نقش موثری دارد، آشنایی سرمایهگذاران و معاملهگران بازار سرمایه با روشهای تجزیه و تحلیل اوراق بهادار و افزایش توان تحلیلگری آن هاست.
تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی دو مکتب فکری مهم در بازارها به حساب میآیند که در ادامه به آنها خواهیم پرداخت. همچنین معاملهگران و سرمایهگذارا بازار، از «روانشناسی بازار» نیز برای بررسی و تصمیمگیری استفاده میکنند.
شاید روانشناسی بازار را نتوان یک روش تحلیلی مستقل نامید با این حال در ادامه به بررسی این روش نیز خواهیم پرداخت.
1- تحلیل بنیادی
تجزیه و تحلیل بنیادی درک تحلیل سهام مبتنی بر این فرض است که اوراق بهادار (و بازار به عنوان کل) دارای ارزشی ذاتی است که بوسیلهی سرمایهگذاران قابل برآورد است.
در تحلیل بنیادی برآورد ارزش ذاتی سهام از طریق ارزیابی متغییرهای بنیادی انجام میشود.
اگر ارزش بازار کمتر از ارزش ذاتی باشد، زمان برای خرید مناسب است و اگر ارزش بازار بیشتر از ارزش ذاتی باشد زمان برای فروش مناسب است.
در تحلیل بنیادی سرمایهگذاران ابتدا اقتصاد و بازار را به عنوان یک کل، تجزیه و تحلیل میکنند تا بتوانند زمان مناسب را برای سرمایهگذاری تشخیص دهند.
سپس به تحلیل صنایع یا بخشهایی از اقتصاد میپردازند که دارای چشم اندازهای آتی مناسبی هستند. در خاتمه نیز تحلیلگر به این نتیجه میرسد که زمان سرمایهگذاری مناسب است و صنعت مناسبی با بازده بالایی در چرخه اقتصاد فعالیت میکند و سپس به تحلیل شرکتهای آن صنعت میپردازد.
از آنجا که تحلیل بازار دلالت بر زمان مناسب جهت سرمایهگذاری در سهام داشته و تحلیل صنعت به منظور یافتن صنایعی با روشنترین آینده صورت میگیرد، بنابراین سرمایه گذار قادر به انتخاب شرکتهایی با آیندهای بهتر در محدودهی آن صنایع خواهد بود.
به این منظور سرمایهگذار باید بر دو جزء مهم یعنی سودهای تقسیمی و نرخ بازگشت مورد انتظار و یا به صورت بدیل، درآمد و نسبت P/E و تحلیل آنها تکیه کند.
تحلیل بنیادی در سطح شرکت، شامل متغییرهای اصلی مالی برای تخمین ارزش ذاتی شرکت است.
این متغیرها شامل فروش، حاشیه سود، استهلاک، نرخ مالیات، منابع مالی، گردش دارایی ها و عوامل دیگر است.
تحلیلهای بعدی میتواند شامل موقعیت رقابتی شرکت در آن صنعت، روابط کارگری، تغییرات تکنولوژیکی، مدیریت، رقابت خارجی و غیره باشد. نتیجه نهایی تحلیل بنیادی در سطح شرکت دادههایی است که برای تخمین قیمت سهام مورد نیاز است.
طرفداران استراتژیهای بنیادی معتقدند که ” قیمت در بلندمدت به سوی ارزش ذاتی میل میکند ” بنابراین هرگاه در فرآیند ارزشگذاری بنیادی سهام، فاصله یا شکافی بین ارزش و قیمت روز ملاحظه کنند از این مسئله برای نتیجهگیری در مورد ارزندگی یا عدم ارزندگی و در نتیجه خرید یا فروش سهام استفاده میکنند.
به طور خلاصه برخی از مزایا و معایب تحلیل بنیادی عبارتند از:
مزایای تحلیل بنیادی:
- ﺑﺰرﮔﺘﺮﯾﻦ ﻣﺰﯾﺖ آن اﻣﻨﯿﺖ در ﻣﻘﺎﺑﻞ اﻣﻮاج رواﻧﯽ ﺑﺎزار اﺳﺖ
- تحلیلهای بنیادی مناسب برای سرمایهگذاریهای بلندمدت و تمرکز بر روندهای بلندمدت است
- در نتیجهی تحلیل بنیادی سهام مناسب برای بلندمدت شناسایی میشود
- خطاهای تحلیل بنیادی دارای ضریب پایینتری نسبت به خطاهای تحلیل تکنیکال هستند
معایب تحلیل بنیادی:
- نیاز به تخصص بیشتری در زمینهی مالی دارد
- بکارگیری این تکنیک باید نسبت به مشخصه صنایع و شرکتها متفاوت باشد، و لازمهی آن تحقیقات زمانبر و پر هزینه است
- نیازمند زﻣﺎنی ﻃﻮﻻﻧﯽ ﺟﻬﺖ ﺗﺤﻠﯿﻞ شرکتهاست و ﻣﺤﺪودیتهای اﻃﻼع رﺳﺎﻧﯽ ﺷﺮکتها از موانع آن به حساب میآیند
- درصورت تغییرات محیطی، تحلیل با خطا مواجه میشود
- یادگیری آن پیچیده و زمانبر است
2 – تحلیل تکنیکال
تجزیه تحلیل تکنیکال یکی از روشهای سنتی انتخاب سهام عادی و کاملا متمایز از روش بنیادی است.
برخلاف روش بنیادی که بر دادههایی از قبیل سود سهام، فروش، نرخهای رشد و یا قوانین و مقررات دولتی مبتنی است، روش تجزیه و تحلیل تکنیکی مبتنی بر دادههای منتشر شدهی بازار است. دادههای بازار (market data) شامل قیمت سهام یا سطح شاخص بازار، حجم (تعداد سهام معامله شده) و شاخصهای تکنیکی است.
تحلیل تکنیکال (فنی) تغییر و حرکت قیمت اوراق بهادار را مدنظر دارد و از این دادهها برای پیش بینی تغییرات و حرکت آینده قیمت آن استفاده میکند.
تکنیکالیستها از نمودارهای قیمت استفاده میکنند که این نمودارها اطلاعات ارزشمندی از قبیل حرکات و تغییرات روند قیمت در طول یک بازه زمانی، عکس العمل قبل و بعد از اتفاقات مهم، نوسانات گذشته و حال، حجم و میزان معاملات تاریخی و قدرت نسبی یک سهم نسبت به کل بازار را در اختیار ما قرار میدهند. همچنین تحلیل تکنیکال کمک زیادی به تشخیص زمان ورود به معامله میکند.
تجزیه تحلیل فنی یک روش پیش بینی قیمت با استفاده از قیمتهای گذشته است. این روش مبتنی بر تحلیل عرضه و تقاضای کالاها، سهام، شاخصهای معاملات آتی یا هر ابزار قابل معامله است.
اغلب به این روش، روش تجزیه و تحلیل بازار یا تجزیه و تحلیل داخلی نیز گفته میشود، به این علت که در این روش از طریق ثبت دادههای مربوط به سهام به بررسی عرضه و تقاضای سهام در کل بازار پرداخته میشود.
هدف تجزیه و تحلیل تکنیکال استفاده از زمان است، بعبارت دیگر هدف آن پیش بینی تغییرات قیمتی کوتاهمدت در شاخصهای بازار سهام و سهام بصورت جداگانه است.
این پیشبینی بر مطالعه بازار یا تغییرات سهام از طریق تجزیه و تحلیل دادههای قیمتی و حجم مبادله سهام یا مطالعه شاخصهای تکنیکی مبتنی است. توجه داشته باشید که تجزیه و تحلیلگران تکنیکی نه تنها به سطوح قیمتی بلکه بر تغییرات قیمت نیز توجه داشته و سعی میکنند تغییرات قیمت را پیش بینی نمایند.
به صورت خلاصه، منطق تجزیه و تحلیل تکنیکی عبارت است از:
1. قیمت ها توسط نیروی عرضه و تقاضا تعیین میشوند.
2. عوامل مختلفی از قبیل عوامل بنیادی و عوامل روانشناختی بازار بر میزان عرضه و تقاضا تاثیر میگذارند.
3. قیمت سهام هم زمان با تغییر و تعدیل قیمت سهام به سطوح تعادل جدید، به روند جدید تغییر مییابد.
4. روندها و تغییرات میتوانند از طریق مطالعه تغییرات قیمتی و حجم معامله در طول زمان مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و مشخص شود.
معاملهگرهایی که از استراتژیهای تکنیکال استفاده میکنند، معتقدند “همهی اطلاعات مهم بازار در قیمتها و حجم معاملات منعکس شده است” و اگر بخشی از اطلاعات خود را در قیمت نشان نمیدهند، عملا برای فعالان بازار ارزش ندارد.
تحلیلگران تکنیکال از مفاهیم و ابزارهایی مانند اندیکاتورها و اسیلاتورها، خطوط روند، حمایتها و مقاومتها و… برای تحلیل استفاده میکنند.
به طور خلاصه برخی از مزایا و معایب تحلیل تکنیکال عبارتند از:
مزایای تحلیل تکنیکال:
- ﯾﮏ ﺗﺤﻠﯿﻠﮕﺮ ﺗﮑﻨﯿﮑﺎل ﻣﯽﺗﻮاﻧﺪ از اﺳﺘﺮاﺗﮋي ﺧﻮد در ﺗﻤﺎم ﺑﺎزارﻫﺎ و روي ﺗﻤﺎم ﭼﺎرتها اﺳﺘﻔﺎده ﮐﻨﺪ و اﯾﻦ ﯾﮑﯽ ﺑﺰرﮔﺘﺮﯾﻦ ﻧﻘﺎط ﻗﻮت اﯾﻦ ﻧﻮع ﺗﺤﻠﯿﻞ ﻣﯽﺑﺎﺷﺪ. (درﺻﻮرﺗﯽ ﮐﻪ تحلیلگران بنیادی تنها ﻣﯽﺗﻮاﻧﻨﺪ از ﻧﺘﯿﺠﻪ ﺑﺮرﺳﯽ اﻃﻼﻋﺎت و صورتهای ﻣﺎﻟﯽ ﺧﻮد در ﺑﺎزار ﻣﺮﺑﻮﻃﻪ اﺳﺘﻔﺎده ﻧﻤﺎﯾﻨﺪ و اﯾﻦ ﻧﺎﺷﯽ از ﺣﺠﻢ زﯾﺎد اﯾﻦ اﻃﻼﻋﺎت ﻣﯽﺑﺎﺷﺪ).
- زمان مناسب خرید نقش مهمی در عملکرد معاملهگر دارد و استفاده از روش تحلیل تکنیکال کمک بسزایی در تشخیص زمان خرید میکند.
- مناسبترین زمان ورود یا خروج را در کوتاهمدت نشان میدهد
- هزینه و زمان تحلیل آن کم است
- دورهی آموزش این روش کوتاه است
معایب تحلیل تکنیکال:
- خطاهای تحلیلی در این روش به نسبت تحلیل بنیادی دارای ضریب بالاتری است و به علت تمایلات و تعصب متفاوت افراد، امکان تفسیر و تحلیلهای متفاوتی وجود دارد
- دﺷﻮاري در ﮔﺮدآوری اﻃﻼﻋﺎت و اﯾﺠﺎد زﯾﺮﺳﺎﺧت هاي ﻧﺮم اﻓﺰاري ﺟﻬﺖ اﺳﺘﻔﺎده از ﻧﻤﻮدارﻫﺎی ﻗﯿﻤﺘﯽ ﺳﻬﺎم
- عدم کاربرد در سهام شرکتهای کوچک
- ابزارهای تحلیلی گوناگون و زیادی برای این روش وجود دارند
مطالب مرتبط:
3 – روانشناسی بازار
با درنظر گرفتن مباحث گسترده کارایی بازار، گاهاً سرمایه گذاران نگاهی گذرا به بحث روانشناسی در بازارهای مالی و نقشی که احساسات و عواطف در آن ایفا میکند، میاندازند.
مخصوصا اینکه در کوتاهمدت، احساسات و هیجانات سرمایهگذاران بر قیمتهای سهام و بازارها تاثیر میگذارد. لذا آگاهی از این موارد در رابطه با تصمیمگیریها و درک فرآیندهای بازار مالی ضروری به نظر میرسد.
مالی رفتاری (BEHAVIORAL FINANCE) به معنای مطالعه رفتار سرمایهگذاران با استفاده از این عقیده است که سرمایه گذاران ممکن است به صورت غیرعقلایی عمل نمایند و معمولا هم در بازارها رفتارهایی احساسی به چشم میخورد.
در این نوع روش معاملهگر هیچ تحلیلی جهت پیدا کردن سهم مناسب انجام نمیدهد. در حقیقت معاملات و توجه خود را معطوف به سهامی میکند که مورد توجه بازار است که این توجه از راههای مختلفی قابل شناسایی است:
- سهامی که بیشترین حجم معامله را در روز داشتهاند.
- سهامی که در قسمت پربیننده سایت بورس تهران آمدهاند.
- سهامی که بیشترین نظرات را در شبکههای اجتماعی به خود اختصاص دادهاند.
- سهامی که اخبار داغ و حساسی دارند.
اما مدیریت احساسات در حیطهی معاملات بسیار ضروری است چراکه معاملهگران اغلب باید سریع فکر کنند و در زمانی کوتاه به خرید و فروش سهام بپردازند. در نتیجه برای انجام این کار، نیازمند نظم و برنامهی معاملاتی از قبل تعیینشدهای هستند که بتوانند زمان ورود و خروج به معاملات را بهتر مدیریت کنند.
در این راستا معاملهگران باید دستورالعملهایی مبتنی بر میزان ریسکپذیریشان برای زمان ورود و خروج از یک معامله را در نظر داشته باشند (چه برای اهداف سود خود و چه برای اعمال حد زیانشان) و از این طریق احساسات را از معامله خارج کنند.
علاوه بر این یک معاملهگر میتواند تصمیم بگیرد که در پی تحولاتی خاص، چگونه در خصوص خرید یا فروش سهام مورد نظر خود اقدام نماید و محدودیتهای تعیین شدهای را در خصوص میزان سود یا زیان به ازای هر روز معاملاتی در نظر بگیرد.
به روز بودن معامله گر و کسب مهارت در زمینهی مطالعه ی نمودارها و صورتهای مالی، تجزیه تحلیل اخبار، صنعت و تکنیکهای معاملاتی بسیار حائز اهمیت است. چراکه “دانش”، به معاملهگر کمک میکند تا بهتر بتواند بر ترس خود غلبه نماید.
به طور خلاصه برخی از مزایا و معایب تکنیک روانشناسی بازار عبارتند از:
مزایای روانشناسی بازار:
- کنترل بر احساسات، غلبه بر احساس طمع و یادگیری انعطاف پذیری در حین انجام معاملات
- توانایی تغییر عادات ذهنی جهت همسو شدن با جریان بازار
- آگاهی از آن موجب میشود تا با برنامهریزی قبلی و استراتژی مدون وارد بازاهای سرمایه گذاری شوید
- باعث میشود تا اقدامات سرمایهگذاری خود را براساس منطق پیش ببرید درک تحلیل سهام و از تصمیمات احساسی جلوگیری کنید
معایب روانشناسی بازار:
- این دسته از استراتژیهای معاملاتی بسیار پر ریسک هستند
- آگاهی از مباحث روانشناسی بازار، مکملی در کنار انواع تحلیلهای بازار مالی به حساب میآید و به خودی خود کافی نیست. درک فرآیندها و تکنیکهای بازار مالی، مسیر فرصتهای خرید و فروش را فراهم میآورد و کنترل احساسات شخصی و پیش بینی هیجانات سرمایهگذاران نیز در این بین میتواند نقش به سزایی را در میزان سود و زیان فرد ایفا کند.
مطالب مرتبط:
از کدام روش برای تحلیل سهام استفاده کنیم؟
انتخاب بین تحلیل بنیادی و تکنیکال به بازه زمانی سرمایهگذاری، اهداف و شرایط شخص بستگی دارد. اما بطور کلی بیشتر سرمایهگذاران و معاملهگران حرفهای در بورس ایران توصیه میکنند همزمان از تحلیلهای بنیادی و تکنیکال برای انتخاب سهام و تصمیمگیری استفاده شود.
به ترکیب این دو نوع تحلیل، تحلیل تکنوفاندامنتال گفته میشود.
با این حال، در برخی شرایط امکان استفاده از این دو تحلیل نیست و حتی چنین نیازی وجود ندارد. مثلا اشخاصی که نوسانگیریهای کوتاهمدت روزانه انجام میدهند طبیعتا نمیتوانند زمان زیادی برای تحلیل بنیادی صرف کنند و نیازی نیز ندارند.
این افراد صرفا با تحلیل نمودارها و روانشناسی بازار تصمیمات خرید و فروش خود را میگیرند.
با خواندن جدول زیر میتوانید به شکلی دقیقتر انتخاب تحلیل مناسب را انجام دهید.
شما از چه روشی برای تحلیل سهام استفاده میکنید؟ تجربیات خود را در بخش دیدگاه بنویسید.
قصد شروع سرمایهگذاری در بورس را دارید؟ اولین قدم این است که افتتاح حساب رایگان را در یکی از کارگزاریها انجام دهید:
برای سرمایهگذاری و معامله موفق، نیاز به آموزش دارید. خدمات آموزشی زیر از طریق کارگزاری آگاه ارائه میشود:
مراحل انتخاب سهم در بورس
سوالی که همیشه ذهن سرمایه گذاران را به خود مشغول کرده است این است که چه سهمی بخرم . این سوال تقریبا در تمامی سرمایه گذاران اعم از تازه کار یا حرفه ای کم و بیش مشترک است . بهترین راه، آموختن روشی است که اولا سادگی در انجام داشته باشد و از آن مهم تر این است که این روش را کاملا درک کنید و بفهمید .
در این مقاله روشی برای انتخاب و تحلیل سهم در بورس به شما معرفی می کنیم . فراموش نکنید که باید راه حل و روش تحلیلی مختص به خود و متناسب با روحیات خود را پیدا کنید .
روش معاملاتی باید بگونه ای برای شما ساده و روان باشد که به راحتی قادر به انجام آن باشید و در مواقع بحرانی یا هیجانی به خوبی به کمک شما بیاید .
انتخاب سهم در بورس
مهرم ترین چالش بر سر راه سرمایه گذاران بازار بورس همین مسئله مراحل انتخاب سهم در بورس است .
بیش از ۶۰۰ شرکت در بورس اوراق بهادار تهران سهم خود را عرضه نموده اند و
سهام آن ها در بازار بورس هرروزه در حال خرید و فروش است .
باید قبول کنیم که حتی نگاه کردن به این بازار به ظاهر آشفته، واقعا سردرگم گننده و گیج کننده است .
بهرحال در هر شرایطی، یا خودتان سهمی را برای خرید انتحاب می کنید و یا اینمکه شخصی آن را از هر طریقی به شما معرفی می کند . اینجاست که داشتن ساز و کاری برای تحلیل و انتخاب بورس شما را از این دریای مواج نجات می دهد
و قایقی خواهد شد که میتوانید از راندن آن در این دریای طوفانی لذت هم ببرید .
تحلیل بنیادی در تحلیل سهام
شاید اولین و مهم ترین قدم برای انتخاب سهم در بورس همین است که بدانید سهم مورد نظر از نظرتان تحلیل بنیادی چه شرایطی دارد . تحلیل بنیادی شامل بررسی صورتهای مالی شرکت ها، وضعیت فروش و سودآوری . بسیاری مسائل دیگر است .
راه حل بسیار آسان این مسئله استفاده از نرم افزار دایره طلایی سهام است . کاربرد این نرم افزار در شناسایی و معرفی سهام بنیادی است .
این نرم افزار کلیه تحلیل ها را انجام داده و نتیجه آن را در قالب نمودارهای گرافیکی وبصورت کاملا ساده و روان در اختیار شما می گذارد .
شما حتی با نگاهی گذرا به نتیجه تحلیل های بنیادی انجام شده در این نرم افزار براحتی می توانید درباره وضعیت تحلیل بنیادی سهام مورد نظر خود قضاوت کنید .
دانلودنرم افزار دایره طلایی سهام با۴۸ ساعت تست رایگان
وضعیت P/E شرکت نسبت به صنعت
بررسی این مشخصه تحلیلی در انتخاب سهم در بورس نکته بسیار حائز اهمیتی است و در حال کلی P/E عددی است که از تقسیم قیمت سهم یا (PRICE) بر (EPS) هرسهم به دست می آید .
نکته جالب این فرمول اینجاست که اگر عدد P/E را در EPS ضرب کنیم قیمت ارزنده سهم به دست می آید و با مقایسه قیمت به دست آمده از فرمول فوق و قیمت واقعی سهم که در حال معامله است ارزندگی قیمت سهم به دست می آید .
نکته مهم این است که بهتر است همواره عدد P/E شرکت مورد بررسی از P/E گروه خود پایین تر باشد . در اینصورت یکی دیگر از ملاک های ارزندگی سهم را به دست آورده اید .
رابطه حجم معامله و حجم مبنا
یک از بهترین موارد تحلیلی که در انتخاب سهم در بورس باید مدنظر داشته باشید این است که میزان حجم معاملات سهم که با عنوان میانگین های دوره ای بیان می شود همواره از حجم مبنای سهم مورد نظر بیشتر باشد .
بدین ترتیب می توانید مطمئن باشید که قیمت پایانی سهم شما هم با قیمت معامله آن همراه خواهد شد و حدنصاب لازم روزانه همواره به (۵%) خواهد رسید
زیرا میزان سهم معامله شوند در یک روز از حجم مبنا بیشتر است لذا می توان امیدوار بود که قیمت پایانی سهم به میزان بیشتری رشد کند و در نتیجه سودآوری سهم نیز بیشتر خواهد بود .
وضعیت تکنیکالی سهم
این قسمت از تحلیل و انتخاب سهم به اندازه تمامی افراد فعال در بورس متفاوت است زیرا هریک از این افراد روش بخصوص و منحصر بفردی برای معاملات خود برگزیده است .
این همان چیزی است که به عنوان سیستم معاملاتی یا استراتژی معاملاتی فردی از آن درک تحلیل سهام درک تحلیل سهام یاد می شود .
هر فردی ممکن است با یکی از روش های معمول وضعیت تکنیکال یا موقعیت قیمت سهم را در نظر بگیرد و یا در نقطه ای خاص اقدام به خرید سهم کند که شخص دیگری درست در همان نقطه سهام خود را فروخته است .
به یاد داشته باشید که درباره وضعیت تکنیکالی سهم از یک سیستم معاملاتی مخصوص به خود بهره بگیرید و لازم هم نیست این سیستم با سیستم معاملاتی فرد دیگری همخوانی داشته باشد .
این ذات بازار بورس است که شخصی در یک نقطه خاص سهام خود را بفروش می رساند و شخص دیگری درست در همان نقطه همان سهم را می خرد و هردوی این افراد معتقدند که کار درست را انجام داده اند و اتفاقا اشتباه هم نمی گویند .
اگر اینگونه نبود اصلا بازار عرضه و تقاضا ایجاد نمی شد .
استفاده از اندیکاتورها و اسیلاتورها
تعداد بیشماری اندیکاتور و اسیلاتور در درک تحلیل سهام اختیار فعالان بازار بورس هست و هریک از این اندیکاتورها و اسیلاتورها به تنهایی می تواند به عنوان یک استراتژی معاملاتی دقیقا نقطه ورود و خروج را به فرد اعلام کند .
نکته ای که دراینجا مهم است این است که سعی کنید فقط یک یا دو اندیکاتور و اسیلاتور را به عنوان سیستم تحلیلی حود برای تحلیل و انتخاب سهم در نظر بگیرید زیرا تعداد زیاد این اندیکاتورها و اسیلاتورها حتما شما را سردرگم خواهد کرد .
مثلا اندیکاتوری به شما دستور ورود به سهمی را صادر می کند ولی اندیکاتور دیگری دقیقا همان نقطه را برای خروج مناسب می داند و این باعث سردرگمی تحلیل گران خواهد شد .
رفتارشناسی سهم
رفتارشناسی در تحلیل و انتخاب سهم عبارتست از تاثیر دادن رفتار بازار بر رفتار سهامداران جزء . مثلا در هنگام خرید سهم در بورس باید رفتار سهامداران عمده را در نظر داشته باشید و یا اینکه از وضعیت صنعت مورنظر در حال حاضر اطلاع داشته باشید .
رفتار شناسی در واقع رمان صحیح انجام معامله با درنظر گرفتن مواردی است که در دسته اطلاعات سهامداران حقیقی و حقوقی قرار می گیرد و دانستن آن برای همسو شدن با سهامداران عمده سهم چه حقیقی و چه حقوقی لازم است .
مدیریت سرمایه در بورس
حتما شنیده اید که می گویند تمام تخم مرغ های خود را در یک سبد نگذارید . این همان مدیریت سرمایه در بورس است .
باید همیشه این احتمال را بدهید که یکی از صنایع بورسی دچار یک بحران موقتی یا دوره ای و گذرا شود و تمامی شرکتهای آن صنعت تحت تاثیر این رویداد دچار نوسانات شدید قیمتی شوند .
حال تصور کنید که شما تمام سرمایه تان را روی یک سهم سرمایه گذاری کردید و چنین اتفاقی نیز پیش بیاید . آنگاه چه خواهد شد ؟
بهترین حالت برای مدیریت سرمایه در بورس آن است که شما تمام سرمایه خود را در بورس به ۵ قسمت تقسیم نموده و هر قسمت را به خرید یک شرکت از یک صنعت حداگانه تخصیص دهید . در این صورت اگر اتفاق ناخوشایندی برای یکی از سهم هایتان بیفتد ۴ سهم دیگر برای جبران دارید.
همچنین پیشنهاد می شود بیشتر از ۵ سهم در پرتفوی خود نداشته باشید . زیرا هم مدیریت آن سخت تر خواهد شد و هم اینکه در روزهای بازار کنترل و پایش تعداد زیادی سهم انرژی و وقت یزادی از شما خواهد گرفت و یا شاید در شرایطی قرار بگیرید که لازم باشد تعداد زیادی از سهم هایتان را برای فروش در پیش روی خود قرار دهید و سرگرم شدن به یک سهم شما از رسیدگی به باقی سهامتان باز دارد .
قرار دادن حد ضرر و سیو سود در معاملات
همیشه و همیشه از این دو عدد در معاملات خود و انتخاب سهم در بورس بهره ببرید و آن را به عنوان یک قانون تخطی ناپذیر برای خود تعریف کنید .
این دو عدد ابزاری است که به شما کمک می کند بدانید در هر لحظه از بازار و با رویارویی با هر شرایطی چه عملی باید انجام دهید .
داشتن این ابزار به شما کمک می کند در صورت عدم موفقیت در انتخاب سهم در بورس، چه میزان ضرر را باید تحمل کنید و یا در صورت برگشت نمودار سهم و کم شدن سود شما، در چه نقطه ای از سرمایه خود دفاع کنید .
فقط با این دو ابزار کوچک می توانید بر بازار تسلط داشته باشید که چه میزان بتواند به شما ضرر بزند و یا از میزان سود کسب شده شما بکاهد .
بررسی تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی
سرمایهگذاری در بازارهای سرمایه راه بسیار خوبی برای تولید ثروت و پسانداز برای دوران بازنشستگی است. بهویژه زمانی که جوانتر و در حال کسب درآمد هستید میتوانید بخشی از درآمدتان را به سرمایهگذاری اختصاص دهید. اگر میخواهید در این بازارها سرمایهگذاری کنید مهم است که با روشهای تحلیل بازار آشنا شوید. تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی به شما کمک می کنند تا استراتژی خود را به تصمیمات واقعی خرید یا فروش تبدیل کنید. در این نوشتار قصد داریم تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی را برایتان شرح دهیم.
درک تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی
برای آنکه بتوانیم تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی را بهدرستی درک کنیم، باید هر یک از آنها را بهخوبی بشناسیم. هر یک از این تحلیلها بر اساس اطلاعات خاصی بنا میشوند. اما هدف اصلی و نهایی آنها پیشبینی روند تغییر قیمتها در سهام بورس، ارز دیجیتال یا داراییهایی همچون طلا و ارز است.
پس بیایید پیش از هر چیز نگاهی به تعاریف آنها داشته باشیم.
تحلیل بنیادی چیست؟
تحلیل بنیادی یا فاندامنتال بر پایهی بررسی ارزش ذاتی یک درک تحلیل سهام سهم یا دارایی استوار است. در واقع سهام هر شرکتی در هر بازهی زمانی دارای ارزشی ذاتی است. بازار دیر یا زود متوجه این ارزش ذاتی خواهد شد. اما یک تحلیل بنیادی بهدنبال درک سریعتر این موضوع و خرید یا فروش سهم در زمان مناسب است.
تحلیل بنیادی داراییها را با تمرکز بر ارزش های بنیادی شرکت ها تحلیل میکند؛ به این معنی که با نگاه کردن به سود و زیان، بدهیها و دیگر پارامترهای عملکردی شرکتها ارزش کلی شرکت و ارزش هر سهم آن ارزیابی میشود.
تحلیل بنیادی اغلب با بهکارگیری ارزش نسبی داراییهای مختلف به شما کمک میکند به ارزش واقعی سهام شرکتها پی ببرید. برای مثال اگر شرکتی 20 هزارتومان به ازای هر سهم سودآوری دارد، میتوان گفت ارزش سهام این شرکت به نسبت شرکت مشابهی که به ازای هر سهم آن 10 هزارتومان سودآوری دارد دو برابر است. اما باید بدانید که این مثال تنها برداشتی سطحی از نتایج است. درک دقیقتر ارزش یک سهم از طریق تحلیل بنیادی ممکن خواهد بود.
برای تحلیل فاندامنتال سرمایهگذاران ممکن است از داده های مختلفی از جمله درآمد شرکت، سودآوری و نرخ رشد سود سهام استفاده کنند. همچنین فرمولهایی از جمله مدل قیمتگذاری دارایی (CAPM)، جریان نقدی تنزیل شده (DCF)، ارزش نسبی دارایی و بسیاری از فرمولها و مدلهای دیگر برای کمک به سرمایهگذاران در پیشبینی رفتار بازار قابل استفاده هستند.
تحلیل تکنیکال چیست؟
اصلیترین تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی در این است که تحلیل تکنیکال بر خلاف تحلیل بنیادی تنها بر روند تغییرات قیمت داراییها تمرکز دارد. این تحلیل بر این ایده استوار است که تغییرات قیمت اغلب از الگوهای خاصی پیروی میکنند. این الگوها با تحلیل نمودار قیمت و حجم معاملات قابل درک هستند.
برای نمونه اگر نمودار میانگین متحرک قیمت یک سهم در دورهای 50 روزه، از نمودار میانگین متحرک قیمت آن در دورهای طولانیتر، به عنوان مثال 200 روزه، پیشی بگیرد، تحلیلگران تکنیکال ممکن است این موقعیت را فرصتی برای خرید ببینند. بهطور مشابه اگر میانگین متحرک 50 روزه به زیر میانگین متحرک 200 روزه سقوط کند، تحلیلگران تکنیکال آن را هشداری برای فروش تلقی خواهند کرد.
حجم معاملات نیز دیگر عنصر کلیدی در تحلیل تکنیکال است. برای مثال شکسته شدن روند میانگین حجم معاملات میتواند نشانگر افزایش یا کاهش سطح قیمت باشد.
لازم به ذکر است که تمرکز تحلیل تکنیکال تنها بر قیمت و حجم معاملات است. هنگام استفاده از این نوع تحلیل فرض بر آن است که تمامی فاکتورهای بنیادی از جمله سلامت مالی شرکتها و صنایع، وضعیت اقتصادی و … پیش از این در قیمت داراییها لحاظ شده اند.
پس تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی در چیست؟
تفاوت تحلیل بنیادی با تحلیل تکنیکال بسیار گسترده است. اما کدامیک از آنها اهمیت بیشتری دارد؟ میتوان گفت هرکدام از این تحلیلها طرفداران خاص خود را دارند. اما سرمایهگذاران موفق هر دو را درک کرده و هنگام ارزیابی سرمایهگذاریهایشان از آنها استفاده میکنند.
تحلیل بنیادی بر روندهای مالی بلندمدت شرکتها و عملکرد آنها در مقایسه با رقبایشان تمرکز دارد. اگر شرکتی پول زیادی در میآورد، تحلیل بنیادی افزایش قیمت سهام آن را پیشبینی میکند. اگر شرکت ضرر میدهد تحلیل بنیادی خبر از سقوط ارزش سهام آن خواهد داد. البته جنبههای تکنیکی بسیار بیشتری در پشت پردهی تحلیل بنیادی وجود دارند. اما هسته اصلی ماجرا رسیدن به قیمت هدف بر اساس دادهها و نتایج مالی شرکتهاست.
در مقابل تحلیل تکنیکال بر روندهای اخیر قیمت برای سودآوری کوتاهمدتتر نگاه میکند. تحلیلگران تکنیکال اغلب چندان نگران سودآوری شرکتها در 5 یا 10 سال آینده نیستند. آنها برای رفتار سهام در روزها و هفتههای آتی بیشترین اهمیت را قائلند.
کدام تحلیل برای شما بهتر است؟
برای پاسخ به این سوال که کدامیک برای شما بهتر است، ابتدا باید اهداف و روش سرمایهگذاری خود را مشخص کنید. گاهی ممکن است بهطور همزمان از هر دو روش برای تصمیمگیری خرید استفاده کنید.
تحلیل بنیادی بهترین گزینه برای کسانیست که میخواهند بر عملکرد کمپانیها تمرکز کنند. همچنین افرادی که تمایل به سرمایهگذاری بلندمدت دارند. این تحلیل برای سرمایهگذاری دوران بازنشستگی و دیگر اهداف بلندمدت سرمایهگذاری ایدهآل است. جایی که نتایج مالی بلندمدت کسبوکارها میزان موفقیت سرمایهگذاری را تعیین میکنند.
اما تحلیل تکنیکال بهترین گزینه برای سرمایهگذارانیست که میخواهند از تغییرات قیمت داراییها استفاده کنند. این روش برای سرمایهگذاری کوتاهمدت و کسانی که ریسکپذیری بیشتری در قبال داراییهایشان دارند بسیار کاربردی است.
مروری بر شباهتها و تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی
تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال محبوبترین روشهای تحلیل سهام و تصمیمگیری برای سرمایهگذاری هستند.
تحلیل بنیادی روشی بلندمدت است و بر عملکرد شرکتها و گاهی رقبایشان متمرکز است. تحلیل تکنیکال روشی برای سرمایهگذاری کوتاهمدت است و بر روند حرکت قیمتها در بازار تمرکز دارد.
هردو روش بسته به اهداف سرمایهگذاریتان میتوانند مثمرثمر واقع شوند. اما بهطور جدی توصیه میکنیم که همیشه درک مناسبی از ابزارها و روشهایی که از آنها استفاده میکنید داشته باشید.
بهیاد داشته باشید، بازارهای سرمایه میتوانند غیرقابلپیشبینی باشند و تحلیلهای بنیادی و تکنیکال تنها دو ابزار برای هدایت سرمایه گذاریهایمان هستند.
نکات سرمایهگذاری
حال که تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی را میدانید، بهتر است نکات زیر را نیز به خاطر بسپارید.
مزایا و معایب تحلیل بنیادی
اگر از علاقمندان به دنیای بورس باشید، احتمالا بارها نام تحلیل بنیادی به گوش شما خورده است. اما شاید بیشتر شما ندانید که این تحلیل به چه دردی میخورد. بسیاری از افراد ناآشنا به بورس، بارها تلاش کردهاند که این مفهوم را درک کنند، اما توضیحات منابع آن قدر پیچیده است که نتوانستهاند به خوبی با این مفهوم آشنا شوند. ما در این مطلب این نوع تحلیل را به زبان ساده برای شما بازگو میکنیم.
از آن جایی که سود در بازار بورس حول محور بالا و پایین آمدن قیمتها بدست می آید و افراد حاضر در بازار بورس با خرید و فروش سهام در بازههای افزایش و کاهش قیمت به سود میرسند، پیش بینی قیمت سهام در آینده و تحلیل وضعیت قیمت سهام امری بسیار حیاتی است. به طور کلی دو نوع تحلیل برای شناسایی قیمت سهام در بازار و سودآوری وجود دارد که به آنها تحلیل فاندامنتال (بنیادی) و تکنیکال(فنی) میگویند.
در تحلیل تکنیکال ارزش سهمها را در بازههای کوتاهمدت اندازه میگیرند تا سودآوری مشخص شود. اما تحلیل بنیادی طور دیگری عمل میکند. تحلیل بنیادی، یک روش است که به وسیله آن میتوان اوراق بهادار و سهام را به صورت کلی و جامع تر ارزیابی کرد. استفاده از این روش باعث میشود که اشخاص بتوانند هر عاملی که بر ارزش سهام و اوراق بهادار تاثیر میگذارد را شناسایی کنند.
یک سرمایهگذار میتواند با شناسایی عوامل اقتصادی مختلف مانند میزان نرخ بهره، وضعیت عرضه اوراق بهادار و سهام و تغییرات در قیمت و ارزش آنها، تحلیل بنیادی را انجام دهد. پس از انجام این نوع تحلیل، مشخص میشود که آیا ارزش سهام از قیمت آن بالاتر است یا نه. در واقع دو نوع قیمت در این نوع تحلیل بررسی میشود. اگر ارزش ذاتی و واقعی یک سهم از ارزش قیمت گذاری شده کمتر باشد، میتوان گفت که حباب منفی در بازار آن سهم وجود دارد. حالت برعکس این وضعیت نیز درست است.
روش شناسایی سهام بنیادی
همانطور که گفتیم، سهامی وجود دارند که پتانسیل بالایی برای سوددهی دارند. روشهای مختلفی وجود دارد که از طریق آنها میتوان به این مسئله پی برد. برخی از افراد برای این کار از ابزارهایی استفاده میکنند تا این ارزش را مشخص کند. گاهی اوقات، افراد از تحلیل بنیادی استفاده میکنند تا سهام بنیادی را تشخیص بدهند. افراد خبرهتر از سایتهای عرضه و اطلاع رسانی نیز میتوانند اطلاعاتی استخراج کند تا سهام بنیادی را شناسایی کنند. یکی از این سایتها سایت کدال است که اطلاعات عرضهها، گزارشات ماهانه، اطلاعات مربوط به نوسانات قیمت، صورتهای مالی و غیره در آن به درک تحلیل سهام راحتی پیدا میشود.
با مطالعه دقیق اطلاعات سایتهایی مانند کدال، داشتن دانش مربوط به تحلیل بنیادی و استفاده از ابزارها میتوان حتی از داخل صنایع نامناسب نیز سهام سودده را برای سرمایهگذاری پیدا کرده و بازده مالی فراوانی را به دست آورد. همچنین با چاشنی تکنیکال به همراه تحلیل بنیادی، میتوانید نقاط مناسب ورود وخروج به سهام را برای معاملات سودآورتر به طور مناسبی تشخیص دهید.
تحلیلSWOT و ارتباط آن با تحلیل بنیادی
تحلیل SWOT یکی از تحلیلهایی است که به نقاط ضعف و قوت و شناسایی فرصتها و تهدیدهای پیشروی شرکتها میپردازد و این مسئله را به طور طبقه بندی شده به شما ارائه میدهد. از آنجایی که یکی از جنبههایی که در تحلیل بنیادی مورد بررسی قرار میگیرد، نقاط ضعف و قوت شرکتها و عملکرد آنها است، تحلیل SWOT میتواند یک قدم بزرگ برای افرادی باشد که قصد دارند سهام یک شرکت را خریداری کنند یا آن را بفروشند.
شما میتوانید با تحلیل SWOT به راحتی درک کنید که یک شرکت در چه وضعیتی قرار دارد و عملکرد اخیر این شرکت چگونه بوده است. وقتی که این مسئله را دریافتید، با توجه به این مسئله و وضعیت آینده این شرکت، میتوانید به راحتی تعیین کنید که آیا سهام آنها در آینده رشد خواهد کرد یا قیمت بازار آنها کاهش خواهد یافت.
تحلیل بنیادی به چه سوالاتی پاسخ میدهد؟
از آن جایی که این تحلیل یکی از تحلیلهایی است که عملکرد کلی یک شرکت را در بازه زمانی بلندمدت مورد بررسی قرار میدهد، بزرگترین سوالی که به صورت کلی میتوان از طریق این تحلیل به پاسخ آن دست یافت این است که آیا سهام یک شرکت ارزش سرمایه گذاری بلندمدت دارد یا خیر.
این سوال کلی را میتوان به بخشهای کوچکتر نیز تجزیه کرد. به عنوان مثال از طریق این تحلیل میتوان فهمید که آیا قیمت یک سهم از یک شرکت در حال حاضر، پایینتر از قیمت واقعی آن است یا خیر. همچنین میتوان از طریق این نوع تحلیل به خوبی فهمید که آیا بازار، در وضعیت افت قیمت قرار دارد و بازار خرسی است و یا بازار دچار افزایش قیمت شده و بازار عملکردی گاوی دارد. البته همه اینها در مورد سهمهای خاص یا اوراق بهادار تعیین میشوند و طبیعتا بازارها با یکدیگر متفاوت هستند.
در تحلیل بنیادی از چه ابزارهایی استفاده میکنیم؟
ابزارهای این نوع تحلیل بسیار متنوع هستند. به عنوان مثال، اخبار، گزارشات، شایعات، اطلاعات منتشره در سایتهای رسمی سازمان بورس، اطلاعیهها و تصمیمات مجامع همگی به نوعی ابزارهایی برای این نوع تحلیل هستند. هر وبسایت یا مکانی که اطلاعات معتبر در این زمینه ارائه بدهد نیز میتواند مورد استفاده قرار بگیرد تا این تحلیل به خوبی انجام شود. به عنوان مثال همانطور که قبلا اشاره شد یکی از این وبسایتها، وبسایت کدال است.
از بررسی رفتار تولیدکننده و مصرف کننده تا بررسی عوامل کلان مالی که تاثیر مستقیم و غیرمستقیم بر سودآوری یک شرکت دارند، همگی میتوانند نوعی ابزار برای نتیجه گیری در مورد قیمت سهام و این نوع تحلیل باشند.
مراحل تحلیل بنیادی یک شرکت
به صورت کلی دو رویکرد در این نوع تحلیل وجود دارد. رویکرد اول از بالا به پایین و رویکرد دوم از پایین به بالا است. شما پس از انتخاب یکی از این دو رویکرد، باید در گام اول به بررسی وضعیت کلی اقتصاد کشور بپردازید و عوامل کلان را مورد بررسی قرار بدهید. سپس بازارهای مالی و وضعیت اقتصادی صنعت مورد نظر را مورد بررسی قرار دهید. بعد نگاه خود را محدودتر کنید و وضعیت اقتصادی یک شرکت را مورد بررسی قرار دهید و در مرحله آخر آیتمهای موثر بر سهام یک شرکت را مورد بررسی قرار درک تحلیل سهام بدهید. بدیهی است که در این روش نمیتوان دو شرکت که در دو صنعت مختلف یا دو کشور مختلف در حال فعالیت هستند را با هم مقایسه کنید!
در رویکرد پایین به بالا عکس این عمل انجام میشود و مسائلی مانند نسبت قیمت به سود هر سهم (P/E)، صورتها و نسبتهای مالی، گزارش حسابرسین، سود تقسیمی، رشد سود و رشد شرکت مورد بررسی قرار میگیرد. سپس دید کلیتر و گستردهتر میشود و آن شرکتی که شرایط مناسبتری برای سرمایه گذاری دارد انتخاب میشود و سرمایه گذاری روی آن انجام خواهد شد.
آیا یادگیری تحلیل بنیادی به تنهایی کافی است؟
پاسخ به این سوال به عوامل مختلفی بستگی دارد. به عنوان مثال اگر شما بخواهید به صورت بلندمدت یا کوتاه مدت روی یک سهم سرمایه گذاری کنید، این سوال، دو جواب مختلف خواهد داشت. بدیهی است که اگر قصد دارید به صورت کلی در همه حالات سودآوری داشته باشید تحلیل بنیادی به تنهایی کافی نیست و تحلیل تکنیکال را نیز باید یاد بگیرید و از آن استفاده کنید. با این حال اگر وضعیت کوتاه مدت بازار برای شما چندان مهم نیست و قصد سرمایه گذاری بلندمدت روی سهام را دارید، تحلیل بنیادی برای شما کافی است و برای پیش بینی نزدیک به واقعیت ارزش یک سهام یا دارایی میتوانید از همین تحلیل به تنهایی استفاده کنید.
مزایای تحلیل بنیادی
این تحلیل نسبت به تحلیل تکنیکال، به شما دید جامعتری میدهد و باعث خواهد شد که به صورت بلندمدت سرمایه گذاری سودمندتری داشته باشید. این تحلیل دید وسیعی در پیش روی شما قرار خواهد داد و اگر قصد دارید به صورت جدی وارد بورس شوید و به یک بازیگر مهم تبدیل شوید، این نوع تحلیل بسیار سودمند خواهد بود.
معایب تحلیل بنیادی
همین مزیت تحلیل بنیادی که به نگاه بلندمدت میپردازد، گاهی آن قدر بازهی بزرگی را شامل خواهد شد، که عملا نتایج آن قابل استفاده نیست. همچنین برخی از بازارها، آنقدر عملکرد پیچیدهای و بیثباتی در گذر زمان دارند که فقط تحلیل بنیادی را نمیتوان برای سوددهی در آنها انتخاب کرد و برای ورود به آنها بهتر است که از تحلیل تکنیکال استفاده کرد. یکی دیگر از معایب این نوع تحلیل این است که برای سرمایه گذاری کوتاه مدت چندان مناسب نیست.
علاوه بر مسائل گفته شده، این نوع تحلیل یک عیب بزرگ دیگر نیز دارد و آن این است که این روش تحلیل نیاز به وقت و زمان فراوانی دارد. همین مسئله باعث میشود که بسیاری از افراد به علت نداشتن وقت کافی از انجام آن پرهیز کنند.
و اما سخن آخر درباره تحلیل بنیادی
ما در این مطلب نگاهی به تحلیل بنیادی انداختیم و دیدیم که این نوع تحلیل چقدر سودمند است. این تحلیل باعث میشود که بتوانید نسبت به بسیاری از افرادی که بدون دانش وارد بازار بورس میشوند، جلو بزنید و به راحتی سهامی را بخرید که برای شما سود آوری دارد و یا سهامی را بفروشید که در حال کاهش قیمت و ارزش هستند. تحلیل بنیادی در کنار تحلیل تکنیکال، دو نوع تحلیلی هستند که اگر بتوانید آنها را با هم ترکیب کنید و به خوبی نسبت به هر دوی آنها آگاهی داشته باشید، به سودهای بزرگی دست می یابید.
دیدگاه شما